آقای روحانی! خود شما هم نگفتی دست‌شان درد نکند…

مهرداد خدیر *

آیا تمام تقصیر متوجه کسانی است که «نگفتند دست‌تان درد نکند؟» یا واقعیت های دیگری هم هست و خود روحانی هم در تشکر بدهکار است؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «‌کشور را بدون نفت اداره کردیم و یکی نگفت دست‌تان درد نکند». این جمله را امروز حسن روحانی رییس جمهوری و 40 روز مانده به تحویل کرسی خود به ابراهیم رییسی بر زبان آورد.

هر چند می‌توان حدس زد گلۀ او متوجه صاحبان قدرت و منصب و تریبون‌دارانی است که چنان کاسه کوزه‌ها را سر او و دولت شکستند کانّه در سال های 94 تا 96 شاهد کاهش نرخ تورم نبودیم و دونالد ترامپ با تحریم‌های گسترده حقوقی و حقیقی اقتصاد ایران را تا مرز فروپاشی پیش نبرده بود اما یادآور می‌شویم ما به سهم خود گفتیم و نوشتیم. البته نگفتیم دست‌تان درد نکند چون کار ما تشکر نیست. اما واقعیت را نوشتیم و به انصاف توصیه کردیم.

اما آیا تمام تقصیر متوجه کسانی است که «نگفتند دست‌تان درد نکند؟» یا واقعیت های دیگری هم هست و از جمله:

1. رییس جمهوری اصرار غریبی داشت که نشان دهد اوضاع «عادی» است. درست است که در وضعیت‌های دشوار باید روحیه داد و شیوۀ هاشمی رفسنجانی در گزارش جبهه و جنگ، همین بود اما اصرار برای عادی و گل و بلبل جلوه دادن به رغم تحریم یا با وجود شیوع کرونا ناشی از افراط در باور آقای روحانی به «نُرمالیزاسیون» بودبه عنوان پروژۀ اصلی و هدف غایی از برجام و توافق هسته ای با غرب. نرمالیزالیزسیون اما عادی سازی است و نمی‌شود هم بگویی در وضع فوق‌العاده قرار داریم و هم، اوضاع عادی است.

عادی‌سازی خوب است چون تنش را دور می‌کند اما وقتی با تحریم‌های جدید رو به رو شدیم چرا اصرار داشت همه چیز را گل و بلبل جلوه دهد تا بعد‌تر چوب آن را بخورد؟ چرا تضمین می‌داد دلار گران نمی‌شود در حالی که می دانست وقتی نفت نفروشی دلاری نداری تا به بازار بریزی یا اگر هم بفروشی و نتوانی پول آن را انتقال دهی دلار بالا می‌رود تا حالا امثال آن کاندیدای پوششی، طلبکارانه در تلویزیون سخن بگویند و متهم کنند؟

می‌توانست بگوید اوضاع عادی نیست اما مقاومت می‌کنیم تا پشت سر بگذاریم و کارشکنان داخلی را صریح و روشن افشا می‌کرد نه آن که به تعبیر آقای مطهری به متلکی بسنده کند و وقتی روزنامه‌ای هر روز علیه برجام تیتر می‌زد به آنها پاسخ می داد.

وقتی در مقابل رد صلاحیت‌های سال 98 سکوت یا به اعتراض خفیف بسنده می‌کنی سال 1400 سراغ معاون اول خودتان هم آمدند. نیامدند مگر؟

2. آن که بخواهد همه را داشته باشد همه را از دست می‌دهد. سیاست در ایران تقسیم بر دو است و ادعای وسط و میانه شوخی است. روحانی با حمایت اصلاح‌طلبان و تکنوکرات‌ها آمد اما به سوی اصول‌گرایان غش کرد و اگر در دولت اول به خاطر مجلس نهم قابل توجیه بود در سال 96 و پس از حذف رادیکال‌ها در مجلس دهم دیگر توجیهی نداشت.

بله ترامپ، تحریم کرده بود و هر که نقش مخرب او را در کاهش امید انکار کند یا کم جلوه دهد از انصاف بهرۀ فراوان نبرده است اما جلوی انتخاب وزیر زن و خصوصی سازی پرسپولیس و استقلال و دیدار و ارتباط مستمر با فعالان مدنی و اجتماعی و باز کردن حلقۀ بستۀ مدیران و نسپردن امور به جوانان را هم ترامپ گرفت؟ خیلی‌ها می‌خواستند بابت اقتصاد بدون نفت تشکر کنند اما بی توجهی‌های دیگر نگذاشت.

3. مدل سیاست‌ورزی آقای روحانی مثل قوام و فروغی و امینی است نه مصدق و خاتمی و بازرگان. نوعی بالا‌نشینی و حل و فصل در لابی‌ها و وقتی این شیوه را در پیش می‌گیرید طبعاً واکنش‌ها هم متناسب با همان است کما این‌که نقش فروغی ذکاءالملک بعدتر مشخص شد اگر چه در سال 20 کتک خورد یا کارنامۀ قوام السلطنه که منهای داستان 30 تیر و سال های آخر عمر قابل دفاع است.

کار روحانی هم از حیث برجام - و نه امور اجتماعی و رفتار با مؤتلفان و متحدان بعدها مشخص می‌شود- ولی تاریخ اهل تشکر نیست. ثبت می‌کند.

4. اگر دیگران در حق او جفا می‌کنند و او به حق شاکی است آیا خود از دیگران تشکر کرد؟ آیا سال 92 یک پیام ساده برای محمد رضا عارف فرستاد و نقش او را ستود یا سال 95 آیا از رفیق خود - علی لاریجانی - خواست به احترام رأی مردم به نمایندۀ اول تهران یک سال نامزد ریاست مجلس نشود تا مردم احساس کنند رأی آنان مؤثر بوده است؟

اشتباه نشود. بحث شخص عارف در میان نیست. «امید» مردم و امکان به کرسی نشاندن اراده‌شان منظور است. تمام تشکر روحانی شد این که در سفر یزد در اسفند 94 عارف را همراه خود بُرد! پس خود شما هم چندان اهل تشکر نبودید و نیستید آقای روحانی.

هیچ یک از اینها اما مانع از آن نیست که یادآور شویم در اقتصادی معتاد به نفت، ادارۀ کشور بدون درآمد‌های نفتی کار ساده‌ای نیست. اما یک سرمایۀ دیگر صرف شد. سرمایۀ اجتماعی حامیان که اگر برای خودشان رأی دوباره نشد برای روحانی و تیم اعتدالی او دولت شد.

*‌ نویسنده عصر ایران

دیدگاه