عباس عبدی: “سیاست خارجی” جای شهادت طلبی نیست

عباس عبدی با تاکید بر این که «راهی جز مذاکره با طالبان نداریم» ، گفت: با توجه به شکافی که در جامعه ایران وجود دارد، متاسفانه هر اتفاقی حتی در حوزه سیاست خارجی هم که رخ می دهد این شکاف به شکلی بازتولید می شود. طرفین اصلا دوست ندارند به هیچ وحدتی برسند یعنی اگر حکومت برود و در سوریه دخالت کند، اینها می‌گویند که چرا دخالت کردید فارغ از اینکه این دخالت درست است یا غلط، نوبت افغانستان که می رسد عکس آن گفته می شود آنها می گویند نباید برویم و اینها می گویند باید برویم.بیش از اینکه این مواضع معطوف به واقعیت خارجی و برحسب منافع ملی باشد روی لج و لجبازی با هم‌دیگر است.

به گزارش جهان مانا، این فعال سیاسی افزود: حتی اگر کار درستی انجام شود که طرف مقابل باید موافق باشد آن را تایید نمی کند و به شکل دیگری آن را بازتاب می‌دهد. این شکاف برای جامعه ایران خیلی زیانبار است. همه کسانی که اهل نظرند و یا در رسانه هستند باید کوشش کنند آثار منفی این شکاف را توضیح دهند تا اینکه از این بازی زیانبار بیرون بیاییم. الان حکومت و اپوزیسیون عملا مثل دو روی یک سکه دارند رفتار می کنند.

اهم اظهارات وی را در ادامه میخوانید:

  • طالبان به لحاظ تحلیلی، یک نیروی واپسگرا است و غیر ممکن است که بتواند در دنیای مدرن پیشرفت مؤثری داشته باشد و اصلا پیشرفت را قبول ندارد، جامعه ای که ایده پیشرفت را نداشته باشد دیر یا زود با بحران های عمیقی مواجه می شود. حتی به لحاظ عملی هم زورگو و مستبد هستند و خیلی راحت آدم می کشند، جنایت می کنند و همه اینها وجود دارد اما همه اینها به این معنا نیست که آن نیرو را می‌توان نادیده گرفت.
  • نادیده گرفتن آن یک اشتباه است چون این نیرو در خلاء و انتزاع شکل نگرفته است و بستر جامعه افغانستان به این نیرو معنا می دهد. با نادیده گرفتن آن فقط خودمان را از فهم واقعیت محروم می کنیم همان اشتباه مهلکی که آمریکایی‌ها کردند. بنابراین باید توجه داشت فارغ از اینکه از طالبان خوشمان می آید یا خوشمان نمی آید، طالبان یک واقعیت مهمی در افغانستان است و دلیل آن، همین پیروزی است که بر ایالت متحده به دست آوردند.

  • هنگامی که ما از مذاکره دفاع می کنیم دیگر قید و شرطی ندارد، چون مذاکره را که فقط با دوست و آشنا انجام نمی‌دهند، معمولا با رقبا و کشورهای دیگر و حتی با دشمنان و قدرت‌های ناپسند ممکن است مذاکره کنید و این یک واقعیت است. هدف سیاست فقط قلع و قمه و یا به رسمیت شناختن و رسمیت نشناختن نیست بلکه هدف این است که آلام مردم را کم کند، فرض کنید مذاکره نکنیم و تا آخر عمرمان بنشینیم و بر سر و کله هم بزنیم، چه چیزی گیرمان می آید؟ بنابراین برای یک کشوری مثل ایران که طالبان کنار دستش است و با انواع و اقسام روابط، مهاجرت و قاچاق و آب هیرمند و دیگر مسائل بی حساب و کتاب با آنان مواجه است باید با آنها مذاکره و گفت و گو کرد و اگر می بیند آنها دارند قدرت می‌گیرند باید برای حفظ منافعش گفتگو کند.
  • روشن نگهداشتن آتش مقاومت در برابر طالبان لازم است و حق هم هست و باید هم حمایت شود مثل آنچه که زنان شجاع افغانستان انجام می‌دهند. ولی وقتی می‌گوییم باید از مقاومت پنجشیر حمایت شود اولین سؤال این است که آیا زمینه‌ای هم برای موفقیت دارد؟ طالبانی که ایالات متحده را بیرون کرده است و مردم از حضور آنها استقبال کردند یا حداقل مخالفتی موثر نکردند و این همه امکانات به دست آورده است چگونه ممکن است فقط در پنجشیر در برابر آن مقاومت شود؟
  • طالبان لزوما از صدام بدتر نیستند مگر نه این که با او هم تفاهم کردیم؟ بنابراین، این حد از رفتار و سیاست در برابر آنان نه تنها ایراد ندارد بلکه پسندیده هم هست. اما اینکه به طور رسمی جنبش طالبان را یک جنبش اصیل معرفی کنیم و حتی اشتباهات و رفتارهای زشت گذشته‌شان را پاک‌سازی یا توجیه کنیم و مدعی شویم که اینها تغییر کرده و خیلی هم خوب شده‌اند و جزو محور مقاومت هستند و ..، این آنجایی است که بشدت محل سؤال است. حامیان این سیاست دارند، خطای بدی را مرتکب می شوند.

منع: خبرانلاین

دیدگاه