مگر آمریکا احمق است که به ایران امتیاز بدهد؟!
مذاکرات برلین را دولت روحانی و ظریف میتوانستند دنبال نکنند. آنها چیزی برای از دست دادن ندارند؛ احتمال اینکه نتیجه این مذاکرات بر انتخابات خرداد تأثیر بگذارد ضعیف است؛ بنابراین دولت روحانی سودی از بازگرداندن آمریکا به برجام نمیبرد.
به گزارش جهان مانا، در حالی که فشارهای سیاسی فراوانی از طرف تندروها برای ناکام ماندن هرگونه گفتوگو با اروپا و آمریکا در اوج خود قرار دارد. عقل سیاسی حکم میکند رئیس جمهوری در ماههای پایانی عمر دولتش در برابر تندرویها اگر همراهی نمیکند لااقل سکوت پیشه سازد.
با این توصیف گریزی نیست جز این که تصور کنیم مذاکرات وین با تصمیم بزرگان نظام، و نه حتی با توافق، صورت گرفته و دغدغهای بزرگتر از آنچه تصور میشود بر آن سایه افکنده است. ادامه تحریمها، انزوای سیاسی، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و … تدبیر تازه میطلبد و باز کردن معبر گفتوگو، خردمندانهترین روش است.
وقتی مذاکرات برجام عملیاتی شد تقریبا همه مسئولان کشور در سطوح مختلف آن را تأیید و حتی تحسین کردند. اگر تک و توک مخالفی هم وجود داشت دلیلش آن بود که چرا این امتیاز به نام آنها سند نخورده است.
با این حال همین برجام به دلیل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و روی کار آمدن ترامپ با مشکل مواجه شد. پیش از آن نیز البته از سوی اوباما با محدودیتهایی روبهرو بود.
تکلیف ترامپ و دولتش معلوم بود. او با روحیه قلدرمآبانه خود دنبال قرارداد جدید بود؛ اما نه ادبیاتش و نه شرطهایش مورد قبول ایران قرار نمیگرفت؛ معهذا همان جریان تندرو قند توی دلشان آب میشد اگر که دولت ترامپ تداوم پیدا میکرد. چون برجام که محصول تلاش بزرگ نظام بود به سود یک جریان سیاسی خاص، از روی میز برداشته میشد و جناح تندرو همچنان موفق میشد نان تئوری «تداوم جنگ» ولو با دشمن خیالی را بخورد.
خارج شدن دولت آمریکا از دست جمهوریخواهان برای تندروهای داخل ایران یک کابوس بود؛ چون تصور میکردند بایدن به برجام برخواهد گشت و دیگر برگ برندهای در دستشان نخواهد بود؛ اما خیلی زود مشخص شد که عملکرد دموکراتها هم درباره برجام تفاوت زیادی با اسلافشان ندارد. این اتفاق، لبخند رضایت را به لبان ناکامان بازگرداند. بهخصوص وقتی دیدند ملاحظات سیاسی متعدد، رفتار بایدن را به کردار ترامپ شبیه کرده جام پیروزی سرکشیدند.
تندروها دریافتند که بایدن با این که رئیس جمهوری شده اما در مجلس سنا و نمایندگان اکثریت بسیار شکنندهای حامی او بودند. در سنا حزب او فقط یک رأی بیشتر دارد و در مجلس نمایندگان نیز کمتر از تعداد انگشتان دو دست. کافی است بخش تندروی حزب دموکرات با پرزیدنت همراهی نکند و کلاه بایدن پس معرکه بماند. به همین دلیل هم ریسکهای بزرگ نمیکند و در برجام، تفاوت نظری محسوسی با ترامپ نخواهد داشت.
نان چندصدایی ایران در دامن آمریکا
اما نکته دوم که باعث شد بایدن برخلاف تصور دنیا، آسان به برجام برنگردد به مسائل داخلی ایران مربوط است. بایدن و تیم او نیازی به هوشمندی زیادی نداشتند که اوضاع قمر در عقرب سیاسی در داخل ایران را درست تحلیل کنند. آنها وقتی میبینند مجلس علیه دولت شمشیر میکشد و یک جریان سیاسی با برخورداری از پول و امکانات فراوان، برای بیاعتبار کردن حریفش حتی سریال گاندو میسازد، چرا باید به برجام برگردند و بدون پیش شرط و توقعات زیاد، پشت میز مذاکره بنشینند.
وقتی مشاهده میکنند در عرصه سیاست داخلی ایران هیچ دو نفری همدیگر را قبول ندارند، چرا باید امتیاز بدهند؟ وقتی میبینند حتی هنگامی که رهبری با مذاکرات وین مخالفتی ندارند و در همان حال رسانه نزدیک به دفتر ایشان صراحتا مدعی مخالفت رهبری میشود، چرا احساس نکنند آشی که در دیگ سیاست ایران میجوشد شلمشوربا است؟ چرا با خود نگویند مگر ما احمقیم که با ایران کنار بیاییم؟ اصلا چرا باید با کشوری که بعضی قدرتمندانش با خنجر از پشت به سربازان دیپلماتیک خودشان خنجر میزنند، همراهی کنیم؟
اگر ما جای آمریکاییها بودیم و آنها جای ما، واقعا اینقدر احمق میشدیم که به آنها امتیاز دهیم؟
منبع: قرن نو