آزارگران جنسی حریم نمیشناسند
یکی از موضوعاتی که این روزها در برخی از رسانهها منتشر و بازنشر شد، موضوع تجاوز یک پدر به دختر نوزادش که منجر به فوتش شد، بهانهای برای نوشتن این یادداشت شد تا این هشدار را بدهم که خشونتهای خانگی انواع مختلفی دارد، اعم از کودکآزاری، همسرآزاری، سالمندآزاری، معلولآزاری، حتی والدآزاری و انواع خشونتها که معمولا در درون خانوادهها اتفاق میافتد.
یکی از این موارد، کودکآزاری است که انواع مختلفی دارد. کودکآزاری جسمی، روحی، غفلت و حتی در یکی از کتابهایم به کودکآزاریهای اقتصادی و سیاسی هم به نوعی به عنوان انواع دیگر کودکآزاری اشاره کردهام. اما شنیدن خبرهایی از این دست که فرزندی توسط پدرش مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، بهویژه یک نوزاد هر فردی را در هر کجای این کره خاکی که باشد، متاثر میکند و بدون شک این خبر هم افکار عمومی را جریحهدار کرده و هم در درون خانواده تلاطمی ایجاد کرده، بهگونهای که مادر نوزاد در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران خواستار اشد مجازات برای این پدر میشود. نگاهی به خشونتهای جنسی و کودکآزاری جنسی که داریم، عموما اینگونه است که کودکآزاری جنسی توسط کسانی صورت میگیرد که مورد وثوق هستند.
یعنی ما به آنها اطمینان داریم و این خودش یک پیام دارد و آن پیام این است که در عین حال که ما به اطرافیانمان اعتماد داریم اما مراقبت برای سلامت بچههایمان موضوع مهم دیگری است که نباید از آن غافل شویم. شاید خواننده این مطلب این سوال را بپرسید که دیگر از پدر چه کسی محرمتر و چه کسی نزدیکتر و چه کسی مثل پدر میتواند چتر حمایت برای فرزند خودش باشد؟ من هم خواهم گفت که با شما موافقم اما هر فردی ممکن است خطایی را انجام بدهد لذا همه ما باید این مراقبت را داشته باشیم بهویژه اینکه یک ویژگی کودکآزاریهایی از نوع جنسی و توسط افراد مورد وثوق این است که معمولا پنهان میماند و علاقهمند نیستیم مواردی از این دست را به خاطر حفظ آبروی خانواده و حفظ آبروی بچه در آینده گزارش کنیم و به نوعی مُهر سکوت بر لب خودمان و بچه و کسانی که میدانند، میزنیم و خودِ این میتواند موضوع گسترش خشونتهای جنسی نسبت به کودکان را دامن بزند.
موضوعی که مهم است اینکه تحت هیچ شرایطی نباید کودکآزاریهای جنسی را کتمان کنیم. چون بچههایی که مورد آزارجنسی قرار میگیرند، بدون شک آزارهای روحی و جسمی را هم خواهند دید و زخمی که بر اثر این نوع آزارها برای این بچهها میماند، زخم عمیقی است که بر جایجای و لحظهلحظه زندگیشان وجود خواهد داشت و دردش بچهها را آزار میدهد.
نکته دیگری که باید بدان اشاره کنم اینکه این موضوع خاص جامعه ما نیست و معمولا پدیدههایی از این دست، پدیدههای جهانشمول هستند اما نباید جهانشمول بودن به منزله عادی شدن این موضوع تلقی شود. این درحالی است که هم قوانین باید در چنین مواقعی از بچهها توسط هر کسی که مورد آزار قرار بگیرد، حمایت بکند و هم مردم باید قوانین و منابع اجتماعی را بشناسند.
یکی از منابعی که در این موضوع میتواند کمک کند و مردم میتوانند از آنها کمک بگیرند، 123 یا اورژانس اجتماعی است که خودم در تاسیس این برنامه توفیق داشتم و ایجاد شده تا مواردی از این دست گزارش شود. هم خانوادهها و هم همه کسانی که میشناسند اگر به موقع گزارش کنند، فضا را برای کودکآزاران جنسی و هر نوع دیگری از کودکآزاری و اعمالکنندگان خشونت خانگی ناامن خواهند کرد. ناامن از این نظر که گزارش و پیگیری میشود.
اورژانس اجتماعی مداخلات اجتماعی و روانی را انجام میدهد و طبیعتا وقتی به مراجع قضائی هم گزارش میشود، به استناد قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که بهتازگی تصویب شده و محورش همین موضوعات است، میتواند حمایتهای لازم را داشته باشد. حمایتهای قانونی در چنین شرایطی میتواند یک پشتوانهای هم برای کسانی باشد که گرفتار چنین مشکلاتی میشوند تا حمایتهای قانونی را پشت سر خودشان داشته باشند و این حمایتهای قانونی، دسترسیشان به حمایتهای روانی و اجتماعی را به نوعی تسهیل بکند. به نظر میرسد شنیدن اخباری از این دست در هر جامعهای اخبار خوشایندی نیست و یک ترسی را در درون خانوادهها ایجاد میکند. میخواهم بگویم ما نباید بترسیم اما مراقبت کردن موضوعی است که همه ما در قبالش مسئولیت داریم.
اگر میخواهیم به خرید برویم فرزندمان را به همسایه نسپاریم، اگر متوجه شدیم که بچه را نزد کسی میخواهیم بگذاریم که مورد وثوقمان هم هست و بیتابی و داد و بیداد میکند که نمیمانم، شک کنیم که نکند از قبل تجربه تلخی را داشته باشد. فکر میکنم یک مقدار حساسیتمان نسبت به این موضوعات کمتر است. اما موضوع، ترویج بیاعتمادی نیست. ما در عین حال که اعتماد و اطمینان داریم اما مراقبت، محافظت و حراست از سلامت کودک در همه شرایط به عهده همه اعضای خانواده است.
* رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
منبع: آرمان