حناچى: در زمان قالیباف تونل 125میلیاردی، 725 میلیارد تمام شد

سپاه و ما شاكى عيسى شريفى بوديم

روزنامه اعتماد با پیروز حناچی شهردارتهران در باره موضوعات محتلف مربوط به مدیریت شهری مصاحبه ای انجام داده است.

به گزارش جهان مانا، بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:

مدیریت شهری قبلی نظامی بود. بدنه مدیریتی هم نظامی بودند. دستوری عمل می‌شد، مثلا در مورد تونل توحید حتما مطلع هستید زمانی که آقای شهردار دستور داد فلان موقع باید تمام بشود، سه شیفت کار می‌شد. حتی مدیران وقت بدشان نمی‌آمد مقایسه می‌کردند که تهران یک توسعه رضاخانی می‌خواهد. این اتفاقات افتاد…

باید این گزاره را اصلاح کنیم که خود رضاخان هم از جای دیگری الگو می‌گرفت؛ از بارون هاسمن [هوس مان] در پاریس الگو می‌گرفت. در سال 1885 بعد از انقلاب فرانسه، ارتش کلاسیک فرانسه دید که نمی‌تواند در خیابان‌ها با انقلابیون بجنگند و آمدند خیابان‌های عریض و جدید ساختند و این نگاه civil نه ناشی از ادبیات مهندسی بلکه از ادبیات نظامی بود. هاسمن در دوران ناپلئون سوم یک نظامی بود. البته من این‌طور نقد کردن که مثلا شخص را هدف قرار دهیم، خیلی نمی‌پسندم. نقد دیدگاه را می‌پسندم. این یک دیدگاه بود؛ دیدگاهی بود که می‌گفت مثلا ما می‌گوییم، پس باید بشود.

زمانی که کار تونل توحید تمام شد، آقای شکیب در شورا خودش را کشت که آقا! تونل 125میلیاردی چرا باید 725 میلیارد تمام شود. قبل از این هم وسط کار تونل فرو ریخت. ‌روایت است که 4 تا کارگر در آن حادثه جان‌شان را از دست دادند. اصلا به اعتقاد شما در این موارد نباید پیگیری می‌شد؟ این پیگیری حداقل نباید در دوره شما اتفاق می‌افتاد؟

آن چیزی که مسلم است، آن‌طور که دستگاه‌های نظارتی الان ما را کنترل می‌کنند در آن دوره کنترل نمی‌کردند. من به این شک ندارم و خوب هم هست؛ نمی‌خواهیم سیستم مانیتورینگ در کشور خاموش باشد و این گفت‌وگو بین دستگاه‌های نظارتی‌ای که وظیفه کنترل دارند و نظام مدیریت شهری همواره باید وجود داشته باشد. البته از جنس کارشناسی؛ نه از جنس خدای‌نکرده سیاسی. مطمئنا ما اگر از ابزارهایی که در اختیارمان هست برای کنترل و نظارت درست به موقع استفاده بکنیم، خیلی از این اتفاقات نمی‌افتاد اما وقتی چک سفید به کسی می‌دهیم، خب ممکن است هر اتفاقی بیفتد.

من از اتفاقات دولت زمان آقای احمدی‌نژاد اصطلاح «خاموش کردن مانیتورینگ» را استفاده می‌کنم. مانیتورینگ‌های کشور در آن دوره خاموش بود. دبیرخانه شورای عالی شهرسازی که باید جلوگیری و کنترل می‌کرد؛ نکرد. شما اگر دقت بکنید، از نیمه دوم 92 به بعد این انتقادات رسما شروع شد. چرا؟ چون تیمی متفاوت در شهرداری ساکن شد. من روی همین صندلی در هفته اول مسوولیتم خدمت شهردار وقت آمدم و گفتم که من یک توصیه‌ای به شما دارم؛ روال‌تان را عوض کنید. به این معنا که دیگر هیچ کس به شما چک سفید نخواهد داد و اگر مسیرتان را عوض نکنید همواره در معرض نقد خواهید بود و ممکن است این قضیه به چالش هم کشیده بشود و بعدا از ما گلایه نکنید. نه اعضای شورای عالی شهرسازی اعضای قبلی هستند، نه اعضای کمیسیون ماده پنج و هیچ کس به شما چک سفید نخواهد داد. این معنایش این است که شما رویکردتان و دیدگاه‌تان را باید عوض کنید.

انتقاداتی به شما می‌شود که با محافظه‌کاری عمل می‌کنید، حتی از طریق اعضای شورا تندتر از این هم انتقاد می‌شود و می‌گویند که شاید نمی‌خواهید به سرنوشت آقای دکتر نجفی دچار شوید و با یکسری از این پرونده‌ها و بحث‌های فساد مقداری نرم برخورد می‌کنید. مشخصا آقای حق‌شناس مدام یکسری گزارش درخواست می‌کنند و گفته می‌شود که شما در این مساله جدیت کامل ندارید.

من در این فضا از ادبیات‌مان کمک می‌گیرم که «خرج که از کیسه مهمان بود/ حاتم طایی شدن آسان بود». نه؛ اصلا چنین چیزی نیست. این شاید تفاوت مقام اجرا با مقام نظارت است. من باید شهر را به گونه‌ای اداره کنم که قابل اداره کردن باشد و خب ایشان چنین مسوولیتی را مستقیم ندارد و نمی‌تواند به جای من تصمیم بگیرد و به جای من دستور بدهد. من باید به گونه‌ای رفتار کنم که بتوانم این شهر را با حضور همه گروه‌های ذی‌نفع و تاثیرگذار حتی با دیالوگ کردن با آنها و تامین نظرات‌شان به این شکل که نه‌تنها چوب لای چرخ ما نگذارند، بلکه با ما همراهی بکنند، اداره بکنم. خب! این تفاوت حوزه نظارت و حوزه اجراست.

اینکه ما به گونه‌ای صحبت بکنیم که فردایش نتوانیم در این شهر کار بکنیم که هنر نیست؛ ولی اگر بتوانیم تدبیری بیندیشیم که آن چیزهایی که به مردم قول دادیم را به اجرا دربیاورم، همه آن کسانی هم که انتقاد می‌کنند هم حتی اگر در نقطه سیاسی مقابل ما هم هستند نهایتا تایید می‌کنند که این کار کارِ درستی بوده است. این موفقیت ماست.

خب یکی از چیزهایی که قول داده بودید همین بحث پیگیری فساد و شفافیت بود.

ما خیلی از این موارد را تعقیب کردیم منتها بی‌سر و صدا. این‌طور نیست که پیگیری نشده باشد.

دیر اقدام نکردید؟ مثلا خیلی دیر از آقای عیسی شریفی شکایت نکردید؟
نه؛ ببینید! تا قبل از آن، ما کلی از اموال‌مان که تحت پرونده رساتجارت بود را زنده کردیم؛ مثلا فرض کنید ما می‌رفتیم در این قضیه (چون سپاه هم شاکی بود) با سپاه دعوا می‌کردیم چه کمکی می‌کرد؟ سپاه در خود رساتجارت شاکی و جزو شاکیان اصلی پرونده بود و اصلا پرونده مفتوح شده اول به خاطر شکایت سپاه بود نه شکایت ما. ما در درجه اول زمانی که پرونده مفتوح بود و بازپرس محترم داشت پرونده را بررسی می‌کرد، نظرات‌مان را دادیم و فکر می‌کردیم خب قاعدتا باید همین طور باشد؛ یعنی زمانی که پرونده مفتوح است و بازپرس دارد بررسی می‌کند اگر گزارشاتی به او برسد که از شهرداری هم این‌طوری مدعی هستند، باید در پرونده لحاظ کند. ولی ظاهرا نظرات ما لحاظ نشده بود! به همین خاطر ما تصورمان این بود که در حال پیگیری است چون هنوز حکم صادر نشده بود. وقتی حکم صادر شد، دیدم که نظرات ما لحاظ نشده است. ما مجددا در پرتال قوه قضاییه طرح شکایت کردیم و الان هم داریم پیگیری می‌کنیم. پرونده هم هنوز در مرحله تجدیدنظر و به‌طور کامل بسته نشده است. در هر صورت پرونده هم پرونده عادی‌ای نبود، در دادسرای نیروهای مسلح مورد بررسی قرار می‌گرفت و مثل بقیه پرونده‌هایی که ما معمولا طرح شکایت می‌کنیم، نبود. ولی به هر صورت این پیگیری صورت گرفت. حالا این یکی از پرونده‌هاست. ما پرونده‌های زیادی در سطح شهر تهران در مقابله با رانت و فساد داشتیم که پیگیری کردیم و بی‌سر و صدا هم بوده است.

دیدگاه