از یارانه 5 برابری تا کمک هزینه 500 میلیونی؛ پیش به سوی «دولت سوم احمدینژاد»
علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری که نامزد شده بودند، مخالفان دولت میگفتند آنها قرار است «دولت سوم روحانی» را تشکیل دهند. حالا با حذف آنها تئوری دولت سوم روحانی کاملا منتفی است. اما با شعارهایی که خصوصا در زمینه اقتصاد مطرح میشود به نظر میرسد مردم باید آماده دولت سوم دیگری باشند؛ «دولت سوم احمدی نژاد».
16 سال پیش محمود احمدینژاد با شعارهای معیشتی رنگارنگی که سمبل آنها «آوردن نفت سر سفره مردم» بود اختیار پاستور را در دست گرفت. 8 سال بعد او اقتصادی را که با رشد 8 درصدی و تورم تک رقمی تحویل گرفته بود با رشد منفی 6 و نیم درصدی و تورم بالای 40 درصد تحویل حسن روحانی داد. روشن بود که با این آمارها آن شعارهای سال 84 چیزی جز باد هوا نبودهاند؛ شعارهایی بدون مبنای منطقی و تنها به هدف تهیج عمومی مردم. دهههاست که نام ساده این روش را در دنیا «پوپولیسم» گذاشتهاند.
حالا در آستانه انتخابات 1400 باز هم نامزدها با رنگین کمانی از این شعارها قصد دارند در باغ سبز را نشان ملت بدهند. مثلا محسن مهرعلیزاده وعده داده یارانه نقدی سه دهک نخست جامعه را ۵ برابر و دو دهک چهارم و پنجم را سه برابر خواهد کرد. این البته در برابر وعدههای برخی از نامزدهای دیگر خیلی هم وعده دندانگیری نیست. چر ا که امیرحسین قاضیزاده هاشمی وعده کمک هزینه 500 میلیون تومانی به هر زوج جوان ایرانی را مطرح کرده و محسن رضایی سخن از یارانه 450 هزار تومانی به میان آورده. در همین حال سعید جلیلی هم مدعی شده که اقتصاد کشور را در زمان تحریم میتوان با اتکا به «تهاتر» کالا اداره کرد. علیرضا زاکانی البته وعده جالبتری داده و گفته اگر رئیس جمهور شود آمریکاییها التماس خواهند کرد و مجبور میشوند تحریمها را بردارند.
در نقد فنی این دست شعارها میتوان مطالب مختلفی مطرح کرد. مثلا بحث کمک 500 میلیون تومانی به هر زوج با احتساب آمار 530 هزاز ازدواج سالانه نیاز به اعتباری حدود 265 هزار میلیارد تومان دارد که معادل یک پنجم کل سقف منابع بودجه سال 1400 است. اینکه این منابع از کجا خواهد آمد معلوم نیست. یا وقتی سعید جلیل از اداره کشور به روش تهاتر در زمان تحریم سخن گفته این موضوع را نادیده گرفته که تهاتر کالا هم نیاز به عملیاتهایی چون تسعیر نرخ ارز، فرآیند تضمین پشتوانه ارزی، گزارش دهی بین گمرکی و امثال اینها دارد که تحریمها مانع آن است و معلوم نیست چگونه قرار است انجام شوند. مهمتر اینکه جای سوال است فردی که دو سال معاونت وزارت خارجه، شش سال دبیری شورای عالی امنیت ملی و هشت سال سمت نمایندگی رهبر معظم انقلاب در این شورا بر عهده داشته و خود از سالهای 86 تا 92 مسئول مهمترین پرونده سیاست خارجی کشور بوده چطور این مساله ساده و پیش افتاده را درباره تاثیر تحریم بر فرآیند تهاتر را نمیداند؟
اما مساله کلیتر این سوال است که آیا قرار است دوباره کشور با این دست شعارهای ظاهرا جذاب و البته محاسبه نشده به کدام سو برود؟ به قول محمد فاضلی، جامعه شناس که در صفحه شخصی توئیتر خود نوشته بود: «هیچ کدام از نامزدهای تأییدشده نمیگویند چگونه ثروت خلق میکنند، فقط میگویند که چگونه و برای چه خرج میکنند. خرج کردن بدون خلق ثروت یعنی کسر بودجه، بدهی و تورم و فلاکت بیشتر. پوپولیسم محض.»
به صورت مشهودی بار فشار اقتصادی بر روی دوش مردم روز به روز بیشتر سنگینی میکند و به نظر میرسد نامزدهای انتخاباتی هم به این نتیجه رسیدهاند که برای موفقیت نهایی در نسبت با افزایش این فشارها باید شعارهای بزرگتری را مطرح کنند. شعارهایی که حالا تازه در اول راه هستند و به نظر میرسد «آوردن نفت پای سفره مردم» در قیاس با آنها آنقدر هم غیر منطقی نبوده. با این اوصاف و این شعارها و وعدهها و این نوع نگاه به اقتصاد آیا افقی جز «دولت سوم احمدینژاد» پیش روی مسیر نامزدهای فعلی ریاست جمهوری سیزدهم قرار دارد؟
منبع: قرن نو