ویروسی که ترامپ را زمین زد، ولی بازار مسکن را زمین نزد

محمدرضا اسلامی

در اواسط سومین سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ، همه چیز در اوج بود؛ او سرمست از بهترین اوضاع اشتغال در کشورش، هر جا که می رفت در سخنرانی تاکید می کرد که: نرخ بیکاری در کمتر شرایط خود (%3.7) از زمان بحران اقتصادی 2008 است.در همه جا تابلویِ «استخدام می کنیم» به چشم می خورد و همه چیز بر وفق مُراد بود!
کسی تصورش را هم نمی کرد که چند ماه بعد، کشور با چالشی به اسم ویروس #کرونا مواجه شده و آن رونقِ شگفت اقتصادی، با رکود همراه شود.
ابتدای کار، صحبت از «مرگ صدهزار آمریکایی» مطرح می شد (که برای بسیاری غیر قابل باور بود) ولی تا زمان انتخابات، بیش از چهارصدهزار شهروند آمریکایی جان خود را از دست دادند و میلیونها نفر هم شغل خود را.

عملا ترکیب سه گانۀ ویروس کرونا، باراک اوباما و برنی سندرز، دست در دست هم توانستند دولت ترامپ را دولتِ مستعجل کنند. دونالد، جزء معدود روسایِ جمهوری یک دوره ای شد.

در همان اوایل شروع کرونا، بسیاری از اقتصاددانان پیش بینی می کردند که بازار #مسکن، دچار یک رُکود دیگر خواهد شد. با گسترش #بیکاری در کشور، این پیش بینی قوّتِ بیشتری گرفت و همه انتظار یک رکودِ شدید در بحث ساخت و ساز و معاملات مسکن را داشتند.

اکنون، در اواسط جولای 2021 (اواخر تیرماه 1400) شاهد آنیم که برخلاف تمامِ آن پیش بینیها، رونقِ شگفت آوری در بازار مسکن و معاملات املاک ایالات متحده رخ داده است! و از قضا سرکنگبین صفرا فزوده.

دفاتر فنی و مهندسی، استخدام می کنند و سفارش کار در حوزه طراحیِ معماری و سازه با رونق همراه است.
انجمن ملی سازندگان مسکن اعلام کرده که از رونق بازار «مطمئن» هستند.
بسیاری از خانه هایی که اخیرا برای فروش اعلام می شوند، با قیمتی «بالاتر از قیمت پیشنهادی (از طرف مالک)» به فروش می روند!
یعنی اینقدر خریدار در بازار هست (و آنقدر رقابت برای خریدِ یک خانه شکل می گیرد) که در بسیاری از مواقع، خانه با قیمتی 20 تا 30 درصد بالاتر از قیمتِ پیشنهادیِ مالک(!) به فروش می رسد.

در این مقاله ای که اخیرا منتشر شده (لینک) آمده: «در منطقه خلیج سانفرانسیسکو، دیگر کسی تعجب نمی کند اگر بشنوند که یک خانه با "یک میلیون دلار بالاتر" از قیمتِ پیشنهادی(!) به فروش برسد»

چرا چنین است؟
بحثِ اقتصاد مسکن، یک موضوع فنی-تخصصی است اما در مجموع، کرونا نشان داد که «تاب آوری» اقتصاد آمریکا در ماجرای این ویروس، فراتر از انتظار بوده است. برای داشتنِ یک تصویر کلی از اقتصاد آمریکا، خوب است که آن را با سایر اقتصادها مقایسه کنیم؛
در سال گذشته:

تولید ناخالص داخلی آمریکا: حدود 21 هزار میلیارد دلار بوده است
(Gross Domestic Product - GDP)
مقایسه این عدد با اقتصاد #ژاپن دیدِ خوبی به ما می دهد:
سال گذشته GDP ژاپن 5هزار میلیارد دلار بوده است. (یعنی یک چهارم اقتصاد آمریکا)
اقتصاد هند، نصفِ اقتصاد ژاپن است!
یعنی اگر «چهار تا کشورِ ژاپن» با هم جمع شوند (یا هشت کشور هند)، GDP آنها معادلِ اقتصاد کشور آمریکا خواهند شد.
اقتصاد #آلمان، کوچکتر از 4هزار میلیارد دلار است.
یعنی بیش از «پنج کشور آلمان» باید با هم جمع شوند تا بتوانند یک اقتصادِ 21هزار میلیارد دلاری را درست کنند!

مثالِ آلمان و ژاپن از این جهت است که این دو کشور نمادِ «تولید» محسوب می شوند.

اقتصادِ تمامِ کشورهای اروپایی (حوزه یورو) جمعا با همدیگر، حدود 17 ه م د است.

در این بحث، وقتی دیدِ روشنتری خواهیم داشت که نگاهی به ابعاد اقتصاد #چین هم داشته باشیم:
برآوردهای بانک جهانی این است که GDP اقتصاد چین(سال گذشته) حدود 15 ه م د بوده است.

تحلیل و تجویز راهبردی:
رصد کردنِ جریان اتفاقاتِ اقتصادی در کشورهای مختلف، امری ضروری است و باعث می شود که بتوانیم استراتژی صحیح را نسبت به تحولات آینده لحاظ کنیم.

مثلاً اخیراً آقای جهانگیری، معاون اول دولت فعلی، گفته است: «ما انتظار نداشتیم که حتی #هند و #چین هم نفت از #ایران نخرند». دلیلِ این گونه متعجب شدنها و «انتظار نداشتن» ها، عدمِ شناختِ صحیح ما از دنیاست.

اکنون، مسئله ی احیای اقتصاد آمریکا از #کرونا باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. ضروری است که بدانیم اقتصاد آمریکا یک اقتصاد چندوجهی و پیچیده است که شدیدا با کشورهای دیگر ممزوج است. حضور و مشارکتِ شرکتهای بین المللی در شکلگیریِ آن موثر بوده و اساسا ورودِ دائمِ نیروی انسانی جوان و پرانرژی از همۀ ملل دنیا، باعث شده که تولید ناخالص این کشور مبتنی بر یک اقتصادِ جزیره ای/محدود نباشد.

زودتر از این باید می فهمیدیم که مثلا هند، تجارت با یک اقتصادِ 21هزار میلیارد دلاری را بخاطر #اقتصاد_ایران که ابعادش حدود 400 میلیارد دلار است رها نمی کند.

دولت آینده عبرت بگیرد و با رصد کردن صحیح اتفاقات، نسبت به اتخاذ استراتژی اقدام کند تا با یک دید واقعی نسبت به تحولات دنیای روز حرکت نماید.

تصمیمات درست نتیجه عقل (خرد کشورداری) و موقعیت شناسی(خویشتن شناسی و جهان شناسی) است. بدون شناخت جهان حرف های نامربوط، ایده های نامعقول و تصمیمات نادرست ما را احاطه خواهند کرد. شناخت مناسبات اقتصادی سیاسی جهان دریچه کشوردادی خردمندانه است .

دیدگاه