کابینه پیشنهادی رئیسی، شعارهای «فراجناحی بودن»، «فسادستیزی» و «تخصص» را محقق کرده است؟
حالا که ابراهیم رئیسی نام وزرای مد نظرش را اعلام کرده سؤال این است که او در انتخاب خود تا چه اندازه به وعدههایش وفادار بود؟ مجموعه افراد معرفیشده چقدر با شاخصهای «فراجناحی بودن»، «فسادستیزی» و «تخصص» همخوانی دارند؟
به گزارش جهان مانا به نقل از قرن نو، این روزها، در آستانه آغاز جلسات بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی ابراهیم رئیسی برای کابینه سیزدهم، یک سوال اساسی مطرح است؛ رئیس جمهوری چقدر با معرفی این ترکیب به وعده های خود درباره ترکیب همکارانش در دولت وفادار ماند؟ دادن جواب این سوال کار سختی نیست. تنها زحمت آن مقایسه بین وعده های سه ماه قبل ابراهیم رئیسی و شاخص های اعلام شده توسط او با لیستی است که امروز روی میز کار مجلس قرار دارد.
کدام استقلال سیاسی؟
ابراهیم رئیسی در اردیبهشت ماه با یک تاکید مهم برای رقابت ریاست جمهوری نام نویسی کرد. آن هم اینکه «مستقل» آمده و فراجناحی عمل می کند. برای کابینه اش هم در دوران رقابت همین وعده را داد و گفت مردم باید منتظر یک کابینه غیرجناحی از او باشند. تحقق این امر چقدر بوده است؟ از 19 وزیر پیشنهادی او 10 نفر از مدیران ارشد دولت احمی نژاد بوده اند و شهرت و سابقه 9 نفر دیگر نیز کاملا به اصولگرایان بر می گردد. آن هم نه کلیت جریان اصولگرایی بلکه متمایل به تندروی این جناح. به عبارت ساده تر نه تنها کل کابینه رئیسی را نیروهای اصولگرا تشکیل می دهند که حتی از همان بخش معتدل و سنتی جریان اصولگرا هم هیچ چهره ای در این ترکیب نیست و همه گزینه های پیشنهادی منتسبان به جریان تندروتر اصولگرایان هستند. این یعنی نه تنها دو جریان اصلاح طلب و اعتدالی از حضور در این دولت بهره ای نداشته اند بلکه بخش بزرگی از اصولگرایان هم چین امکانی نیافتند. البته این جزو حقوق و اختیارات رئیس جمهوری است که مدیران و وزرایش را به سلیقه خودش از هر جریانی که خواست انتخاب کند اما اگر رئیسی که می خواست به چنین ترکیب بسته و کاملا جناحی برسد، چرا سه ماه پیش مدعی «مستقل» بودن و تشکیل دولتی غیرجناحی را داده بود؟
اول پاسخ به ابهامات، بعد ادعای فسادستیزی
یکی از مهمترین وعدههای ابراهیم رئیسی برای گرفتن فرمان هدایت قوه مجریه، روی کار آوردن دولتی صد درصد ضد فساد بود. همه یادشان هست وقتی او در معرض این سوال قرار گرفت که چرا میخواهد برای مبارزه با فساد از قوه قضائیه به عنوان دستگاهی که وظیفه مستقیم آن این کار است به دولت برود، پاسخ داد که قصد دارد با این کار از منشأ فساد با این پدیده مبارزه کند. حالا اما درباره برخی چهرههای کابینه او شائبههایی وجود دارد. به طور مثال موضوع فعالیت و رانتهای اقتصادی فرزند آقای مخبردزفولی، معاون اول ایشان، موضوع حکم قضایی علیه محرابیان گزینه پیشنهادی وزیر نیرو در سال 88 به جرم «دستبرد فکری» یا ابهاماتی که درباره دوران تصدی مسعود میرکاظمی، رئیس جدید سازمان برنامه در وزارت نفت دولت احمدینژاد راجع به گم شدن دکلهای نفتی یا واگذاری مفسدهآمیز شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران مطرح است؛ یا همین طور سوالات پاسخ داده نشده درباره دوره وزارت نفت رستم قاسمی در دولت دهم. که اکنون گزینه وزارت راه و شهرسازی شده است. مسئله این نیست که این افراد قطعا مجرم هستند یا نیستند، بلکه شائبههایی است که درباره تعدادی از آنان وجود دارد و تاکنون رئیسی نسبت به آنها واکنشی نشان نداده است. برای همین آیا میتوان پذیرفت دولتی با شعار فسادستیزی تشکیل شود، در حالی که مسائل و ابهامات متعددی درباره برخی اعضای آن وجود دارد که پاسخ داده نشدهاند؟
از کدام تخصص حرف میزنیم؟
یکی از مسایل دیگر مورد تاکید ابراهیم رئیسی این بود که در کنار تعهد باید از نیروهای متخصص بهره برد. با این احوال وزیر پیشنهادی کار ایشان یعنی آقای عبدالملکی در سال های اخیر نماد مطرح کردن پیشنهادهای عجیب و غریب و غیر علمی در کشور بوده؛ از بحث معروف ساخت لامبورگینی ایرانی بگیرید تا آزاد کردن تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و تاسیس یک شرکت به ازاء هر زوج جوان. طرح هایی که برای اینکه بدانید چقدر خنده دار و نشدنی هستند نیاز به تخصص چندانی در اقتصاد هم ندارند.
یا وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش ایشان مهمترین سوابقی که دارد یکی 3 سال مدیریت مجموعه مدارس آستان قدس رضوی است و دیگری عضویت در کارگروه پرورشی اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی. واقعا بر اساس کدام شاخص می شود فهمید چنین فردی شایستگی رسیدن به جایگاه وزارت آموزش و پرورش را با 14 میلیون دانش آموز و یک میلیون معلم دارد؟
همچنین وزیر اقتصاد ایشان احسان خاندوزی جز 15 ماه سابقه نمایندگی مجلس و تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی، صرفا سابقه حضور در مرکز پژوهش های مجلس را در کارنامه دارد.
نمونه دیگر زارعپور، وزیر پیشنهادی ارتباطات است که یک روز هم سابقه اجرایی در این وزارتخانه و بخش های دیگر مربوط به آن را ندارد. بگذریم از گزینه هایی چون وزیر پیشنهادی بهداشت که از طراحان نامه ممنوعیت واردات واکسن و یا وزیر پیشنهادی نفت که مبدع طرحهایی همچون «خط لوله اسلامی گاز» بودهاند.
آیا با این شاخص ها واقعا کابینه رئیسی را متخصصان تشکیل می دهند؟ به عبارتی آیا این افراد متخصص ترین کسانی بودند که حتی با لحاظ دیدگاه سیاسی، آقای رئیسی امکان انتخاب آنها را داشت؟