اهدای واکسن توسط اتریش/ وقتی دلواپس‌ها ما را نیازمند هدیه کشورهایی کردند که می‌توانستیم شریک اقتصادی باشیم

وزارت امور خارجه اتریش سه روز قبل، خبر اهدای یک میلیون دز واکسن آسترازنکا به کشورمان را تائید کرد.

به گزارش جهان مانا، الکساندر شالنبرگ وزیر خارجه اتریش در صفحه توییتر وزارت خارجه این کشور نوشت: «خوشحالم که اتریش در حال حمایت از مردم ایران با یک میلیون دُز واکسن آسترازنکا برای مقابله با کووید-19 است. هر واکسن در نبرد جهانی ما با این بیماری همه‌گیر حائز اهمیت است و ما نمی‌توانیم شاهد هیچ نقطه خالی در نقشه جهانی واکسیناسیون باشیم».

درباره این موضوع که چرا کشوری که خود مدعی تولید هفت نمونه واکسن کروناست و مقاماتش پیشتر وعده های بزرگی نه فقط برای واکسیناسیون شهروندان خود بلکه برای صادرات این واکسن ها داده بودند اکنون پذیرای واکسن های اهدایی دیگر کشورها نظیر ژاپن، صربستان و اتریش است، بارها صحبت شده است. همینطور درباره اینکه چرا کشورهای دوست ایران نظیر چین و روسیه در این مقطع نه تنها در لیست کشورهای اهدا کننده واکسن نبوده اند بلکه حتی به قرارداد خود در قبال فروش واکسن به ایران هم متعهد نماندند، نقدهای زیادی مطرح شده. قطعا هر دوی این مسایل هر چقدر هم تکرار شوند باز دارای اهمیت اولیه خود برای اندیشیدن در ماهیت برخی شعارها و سیاست ها هستند. اما موضوع اهداء واکسن از طرف کشورهایی چون اتریش به ایران سویه دیگری هم دارد.

اما نام اتریش چندین سال است که در سیاست خارجی ایران نامی آشناست؛ کشوری که میزبان دورهای پایانی مذاکرات برجام بود و این توافق درپایتخت آن به امضا رسید. اما اهمیت بیشتر این کشور به مناسباتی باز می گردد که می خواست بعد از سال 94 با ایران برقرار کند.

سفر رئیس جمهور اتریش به ایران در سال 94 برای قراردادهای تجاری

اتریشی ها را به گواه سوابق موجود خصوصا در سال های 94 تا 96 می توان از پیش قراولان کشورهای اروپایی دانست که علاقمند به توسعه روابط و همکاری های مشترک با ما بودند. در شهریورماه سال 94، هاینس فیشر، رئیس جمهور اتریش راهی تهران شد تا بلندپایه ترین مقام اروپایی باشد که بعد از حدود یک دهه، از ایران بازدید میکرد. هیات همراه او در این سفر شامل 240 نفر و عموما از تجار، بازرگانان و صاحبان صنایع آن کشور می شدند؛ چیزی که نشان می داد اتریشی ها تا چه اندازه بر توسعه روابط با ایران علاقه دارند. تنها در همان سفر 9 قرارداد و یادداشت تفاهم بزرگ فقط بین اتاق بازرگانی دو کشور امضا شد. خارج از این چارچوب هم بحث قراردادهای بزرگ دیگری چون راه اندازی قطار گردشگری بین دو کشور، ساخت گیربکس مشترک در حوزه خودرو، قرارداد فاینانس یک میلیارد یورویی بانک های ایران با «اوبر بانک» اتریش، تفاهم با شرکت زیمنس برای ساخت لوکوموتیو و امثال اینها را می توان نام برد.

حمله برخی نمایندگان مجلس به تجار اروپایی

همه به یاد دارند که این تمام ماجرا نبود. هر چند در اردیبهشت ماه سال 97 با خروج ترامپ از برجام عملا کار بسیاری از این دست قراردادها و چشم اندازهای همکاری های دو جانب به پایان رسید اما قبل از آن یعنی از همان دورانی که معلوم بود ایران با کشورهای 5+1 به توافق می رسند، مخالفت خوانی ها در داخل بابت گسترش روابط اقتصادی با کشورهای غربی نظیر اتریش آغاز شد. کار تا آنجا پیش رفت که حتی برخی در مجلس نهم مدعی شدند که افرادی که به عنوان تجار و بازرگانان غربی به ایران می آیند در واقع جاسوسان این کشورها هستند.

همه به خاطر دارند که موضوع آن قراردادهای تجاری و اقتصادی تا چه اندازه دستاویز این تفسیر بود که دولت چشم بر اقتصاد مقاومتی بسته و می خواهد کشور را به بازار کالاها و خدمات غربی تبدیل کند.

از شریک اقتصادی تبدیل به صدقه بگیر اقتصادی شدیم

اما امروز در شهریورماه 1400 که خبر اهدا یک میلیون دز واکسن از طرف اتریشی ها به ایران منتشر شده، مرور دوباره آن اتفاقات می تواند نکات جالبی داشته باشد. مهمترین نکته ما زمانی در موقعیتی بودیم که می توانستیم شریک اقتصادی کشوری چون اتریش باشیم و حالا به نوعی صدقه بگیر واکسن آنها شده ایم. درست است که می توان بخش زیادی از تقصیر را متوجه سیاست های ترامپ کرد اما این نکته نیز غیرقابل کتمان نیست که اگر حتی برجام هم ادامه می یافت، جریان مخالف در داخل کشور به اندازه کافی انگیزه و البته توان برای ممانعت از تقویت شراکت ایران با کشورهایی نظیر اتریش داشت. کما اینکه در سال های بین 94 تا 97 همین دست فشارها بود که بخش زیادی از زمینه‌های همکاری خارجی ایران را عملا از بین برد و یا با مشکل جدی مواجه ساخت.

چرا هدیه بگیر واکسن شده ایم؟

امروز برای خیلی از ایرانیان جای سوال است که چرا در میان کشورهای هم رده ایران به لحاظ اهمیت بین المللی، تنها ما هستیم که چنین اوضاعی در مدیریت کرونا داریم و تبدیل به هدیه بگیر واکسن کشورهایی نظیر ژاپن، صربستان و اتریش شده ایم. اگر قراردادهای دوجانبه تجاری و اقتصادی آن سال ها به معنای ضدیت با تولید داخلی و خدشه به غرور ملی ایران بود، پس گرفتن واکسن های هدیه یا بهتر بگوییم، همان صدقه از این کشورها را باید چه تعبیر کرد؟ چرا کسانی که آن روزها از غرور ملی ما می گفتند، امروز با سکوت این صحنه ها را نظاره می کنند؟ ما اگر با کشورهایی نظیر اتریش وارد شراکت دو جانبه و کسب سود و جایگاه اقتصادی شویم بیشتر وجهه ملی خود را حفظ خواهیم کرد یا اینکه بر تکیه بر برخی شعارها به جایی برسیم که نیازمند واکسن های اضافه و در حال انقضاء آنها باشیم؟

مهمتر از همه اینها، کسانی که 4-5 سال پیش برای جلوگیری از انعقاد و اجرای برخی قراردادهای اقتصادی هر کار که می توانستند به نام «غرور ملی» انجام دادند، چرا امروز برای ممانعت از وارد شدن این واکسن های اهدایی تکاپو نمی کنند؟ آن هم در حالی که خود این افراد و همفکرانشان ماه ها بر لزوم تولید واکسن داخلی تاکید داشتند.

این صرفا بخش کوچکی از آثار عدم تصمیم گیری درست ما برای توسعه است. ما در آستانه یک دو راهی می توانستیم شراکت همراه با حفظ شان ملی با کشورهای دیگر را انتخاب کنیم که از این محل هم سود اقتصادی نصیبمان شود و هم شاهد توسعه کسب و کارهای داخلی باشیم. اما مسیر دیگری را برگزیدیم که و فشار تندروهای سیاسی باعث شد تا به جای شراکت اقتصادی هم اکنون هدیه بگیر واکسن همان کشورها شویم. در عین حال نیز به شکل تقریبا منفعلانه، عدم تحقق شعارهای بزرگ خود و همینطور بدعهدی آنها که دوست خویش می پنداشتیم را نظاره می کنیم.

منبع: قرن نو

دیدگاه