زیباکلام: آتش اعتراضات اخیر نه تنها خاموش نشده، بلکه مانند آتش زیر خاکستر در حال بازسازی خود است

صادق زیباکلام گفت : بسیاری از مدیران کشور، اساسا اعتقاد به وجود بحران در کشور ندارند. دوستان معتقدند چالشی بود که تمام شد و رفت.

به گزارش جهان مانا، بخشهایی از مصاحبه دکتر زیباکلام با روزنامه اعتماد را درباره فروکش کردن اعتراضات در کشور می خوانید:

  • من معتقدم اسباب و دلایلی که اعتراضات اخیر را شکل دادند تمام نشده‌اند. به عکس معتقدم که تداوم سیاست‌های اشتباه همیشگی، ابعاد و زوایای تظاهرات بعدی را بسیار گسترده‌تر خواهد کرد.
  • اگر هیچ تغییر و اصلاحی به وجود نیاید و نظام کماکان همان سیاست‌های گذشته را دنبال کند، راه به جایی نخواهیم برد. من از الان برای آینده نظام دچار ترس و وحشت هستم.
  • هر اندازه که به عقب باز می‌گردیم، بیشتر متوجه خطرات می‌شویم. وقتی اعتراضات سال 88 راه افتاد، هیچکس نگران آینده نظام نبود. در واقع آن زمان، شعارهای ساختارشکنانه مانند امروز، اصل نظام را هدف قرار نداده بودند. چرا؟ چون سال88 این امیدواری وجود داشت که بتوان اصلاح کرد به همین دلیل است که بحث براندازی در آن برهه مطرح نشد. از سال 96 زمزمه‌هایی در خصوص اصلاحات به جایی نمی‌رسد شنیده شد و شعار، اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا سر داده شد. سپس به آبان 98 می‌رسیم، زمانی که شعارها بسیار رادیکال‌تر شدند. در 1401 برای نخستین‌بار، گفتمان براندازی با تهاجم گسترده ظهور پیدا کرد.وقتی به این پروسه نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم اصرار بر سیاست‌های متعصبانه و مخالفت با اصلاحات،باعث شد اعتراضات هم به سمت رادیکالیزه شدن، سوق پیدا کند.
  • معتقدم براندازی و براندازان، عکس‌العمل سرخوردگی و ناامیدی مردم در خصوص اصلاحات و تغییر هستند. اصرار بر سیاست‌های اشتباه دهه‌های اخیر است که براندازی را شکل داده است. وگرنه براندازی به نظر من نه سازماندهی دارد، نه طرح و برنامه دارد، نه رهبر کاریزماتیک دارد، نه تشکل دارد و… فقط و فقط موضوعی که براندازی را به وجود آورده، ناامیدی از اصلاح در داخل است.
  • براندازان روی دیگر سکه رادیکالیسم داخلی هستند. گزاره‌ای که نطفه براندازی را ایجاد کرده آن است که هیچ نوری در انتهای تونل مشاهده نمی‌شود. هیچ پنجره‌ای رو به کنشگری مثبت باز نیست. آخرین دریچه کنشگری پویا که حاکمیت آن را بست،انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 بود.در این انتخابات بیش از24میلیون ایرانی به حسن روحانی رای دادند.اگر ایرانیان به براندازی اعتقادی داشتند،در این حجم درانتخابات مشارکت نمی‌کردند. نمی‌شود که از یک سو به براندازی اعتقاد داشت و ازسوی دیگر درانتخابات همان نظام شرکت کرد.این میزان مشارکت نشان می‌دهد که براندازی تا قبل از29 اردیبهشت 96پایگاه قابل توجهی نداشت. اما نظام در دولت دوم روحانی چه کرد؟ گروهی آمدند و به مردم نشان دادند که اگر فکر می‌کنید از طریق صندوق‌های رای، می‌توانید گامی به سمت اصلاح ‌بردارید، سخت در اشتباهید. نحوه برخورد با دولت روحانی از 96 تا 1400 شرایطی را به وجود آورد که براندازان ابتکار عمل را به دست گرفتند. مهم نیست آیا روحانی مقصر بود که صندوق‌های رای را از اعتبار انداخت یا طرف مقابل؟ فارغ از خطای هر دو، بزرگ‌ترین عامل برای رشد ایده براندازی، 4سال دوم دولت روحانی بود که عملا امید به صندوق‌های رای را از میان برد.
  • مسلم است که از سال 88 به بعد،حرکات اعتراضی در ایران مدام رادیکال‌تر شده‌اند.در سال88، دیدگاه‌های براندازانه مطرح نبودند، اما سیر تحولات این روزها کار را به جایی رسانده که دکان براندازی رونق زیادی گرفته است. درسال 88 هم درست مثل امروز گفتند توطئه خارجی‌ها شکست خورد. در آن زمان می‌گفتند دست جرج سوروس با اصلاح‌طلبان و خاتمی در یک کاسه است! امروز هم مدام می‌گویند، توطئه خارجی‌هاست. اما چطور ممکن است دانشجویانی که مطالبات خود را با صدای بلند اعلام کرده‌اند، ناگهان اعلام کنند ما بی‌خیال مطالبات‌مان می‌شویم و به خانه‌شان بروند و خلاص. بگویند، دیگر از امید به آینده دست شستیم و سرمان را در گریبان خواهیم کرد. بعید است این فضا ایجاد شود.
  • ممکن است تعداد محدودی از جوانانی که وارد میدان اعتراض شده بودند، بعد از شنیدن احکام تند کمی محافظه‌کارانه‌تر عمل کنند. شاید 10الی 20درصد آنها، اما کسی نمی‌تواند تضمین کند که خواسته‌های‌شان را فراموش کنند. البته مطالعه و نظرسنجی مستندی نداریم، اما درصد بالایی به‌رغم همه برخوردهای سلبی همچنان مطالبات خود را دنبال خواهند کرد. در کل این آتش همچنان شعله‌ور است، هرچند ممکن است برای مدتی زیر خاکستر برود، اما وزش یک باد یا یک متغیر پیرامونی کافی است تا این شعله‌ها را قوی‌تر از قبل شناور کند.
دیدگاه