دکترها دیگر نمیرقصند!
دنیا دنیای عجیبی است آنقدر که دیگر هیچ چیز قابل باور نیست! یک ویروس چند میکرونی با معلق بازی همهمان را به بازی گرفته. این روزها فهمیدیم نباید حتی با طناب غیرپوسیده کسی تا سر چشمه رفت! چه رسد با طناب پوشیده به ته چاه! فهیدیم هر از گاهی منابع موثق هم، نشتی میدهند فهمیدیم اگر به چیزی اعتماد و اتکا کنیم و آویزوانش بشویم؛ آویزوان میمانیم … خلاصه اگر برایتان اهمیت داشته باشد بنده عصر کرونا را عصر تغییر باورها اعلام میکنم!
میپرسید چرا و چگونه؟
- وقتی کرونا آمد سازمان بهداشت جهانی با قیافهای حق به جانب این اطلاعیه را صادر کرد: «نگران نباشید؛ اگر سرمان هم برود به کتمان نمیرود که اعلام کنیم: « قرار است؛ کرونا به داخل ریهها برود نه با اپیدمی نه با پاندومی.» که البته خودش به ریهها و چوبش توی آستینمان رفت!
- در داخل کشور موضوع برایمان جالبتر شد … اول کار؛ به روایتی به بهانه انتخابات و چند چیز دیگر؛ حضورش با کمی تاخیر اعلام شد و پرواز چین و قرنطینه نشدن قم، بعنوان مقصر اصلی معرفی شد … اما بعد؛ مسئله شهر سوهان و یوهان ول شد و همه تقصیرات به گردن مسافران شمال گذاشته شد!
- در ادامه ناگهان سروکله یک خانمدکتر مسن، بعنوان فوق تخصص کرونا پیدا شد و این معما توسط ایشان اینگونه حل شد: «قرنطینه پرت و پلاست؛ ماسک هم نزنید که ماسک فقط مال دکترهاست!» اما بعد؛ ماسک واجبتر از نان شب شد و برای نزدنش؛ حکم ارتداد صادر شد!
- ملسک و ژل و مواد ضدعفونی هم که بعد از پیدا شدن چند سلطان آدمخوار؛ مثل سایر اقلام ضروری؛ مشکل خرید این و آن شد و بدین ترتیب، مشکلی دیگر بر مشکلات خرید مردم اضافه شد!
- دیدوبازدیدها ممنوع و دست دادن قدغن شد اما باز زنجیر کرونا پاره نشد که نشد!
- بعد؛ سروکله طب سنتی پیدا شد؛ رویمان به دیوار، در همین راستا تجویز عنبرنسا و روغن بنفشه و زنجبیل و زردچوبه و لیمو و خیلی چیزهای دیگر…. دستور کار شد! البته هر کدام از این اقلام خودش به تنهایی کیمیا شد اما این چند کیمیا هم؛ دوای دردمان نشد.
- در ادامه؛ چند کارشناس اپیدمی و پاندومی با چند نمودار بسیار علمی ثابت کردند: درست است که کرونا در فروروردین پیک میشود اما نگران نباید بود؛ هوا که گرم شد هوای آنهم پس و اوضاع سلامت بسی خوب و نیک میشود! خب؛ هوا گرم شد و بعد هم سرد شد؛ اما …. بازار کرونا همچنان داغ و داغتر شد! راستی چقدر زود زود؛ نمودار کرونا پیک میشود وچقدر تند تند نمره موجهای کووید 19 بیست میشود؟!
- بازهم در ادامه؛ پزشکان آمدند و گفتند: خیالتان راحت در بین ویروسها؛ کرونا کامبیزشان است یعنی آزارش به کسی نمیرسد اگر هم برسد پیرپاتالها را چپه میکند که خب؛ بذار بکند!!
- بعد نوبت رسید به روانشناسان که اضطراب و استرس این بیماری را در جامعه رفع کنند… البته آنها در انجام وظائف محوله، موفقتر از بقیه عمل کردند! چون ریشه ترس از کرونا را به کل برطرف کردند! البته به عقیده برخی هم؛ در این کار کمی افراط کردند! چون این روزها برای ایجاد استرس در جامعه و خنثی کردن توصیههای روانشناسان؛ رابراه از مردهشوران دعوت میشود که بگویند: آنها چگونه جسدهای کرونایی را شستشو میکردند!
- دکترها هم که در اول کار تا توانستند رقصیدند و رقصیدند اما این روزها آنها هم دیگر نمیرقصند البته نه به بهانه اینکه زمین کج است بلکه به خاطر کج بودن دیوارهاست؛ همان دیوارهای حاشایی که خشت اولش کج است!
- سلبریتیها هم که همیشه باید چیزی بگویند و آن چیز هم همیشه باید مخالف اوضاع موجود باشد؛ در مورد کرونا هم طبق معمول افاضاتی فرمودند…. مثلا اگر تاتر و سینماها تعطیل شد؛ گفتند: «چرا تعطیل شد؟ بدون سرصحنه رفتن، از کجا نان بخوریم؟» وقتی تعطیل نشد؛ «گفتند: چرا تعطیل نشد؟ سر صحنه با وجود این ویروس، چگونه نان بخوریم؟»
- مریضی و مرضها هم بین مردم فقط به دو گروه تقسیم شد: 1- کرونا 2- سایر امراض! … یعنی همه مرض های دنیا یکطرف و کرونا هم؛ یک طرف! بعنوان مثال؛ همکاری که علائم بیماری داشت با برگهای که نشان میداد تست کرونایش منفی است به اداره آمد تا خیال همه را راحت کند که بیماری او فقط یک سرما خوردگی ساده است … انصافا خیال همه راحت شد؛ اما بعد، همه همکارانش در اثر همان سرماخوردگی ساده؛ یکهفته بستری شدند!
- مکتشفین هم از قافله عقب نماندند و در مسابقه کی زودتر واکسن میسازد گوی سبقت را از هم ربودند و از طرفی هم؛ مخترعین ویروسیاب از راه دور را ساختند و آزمودند اما آنها هم یکی یکی قافیه را باختند.
- کرونا هم دو نوع شد کرونای مردم؛ کرونای مسئولین! که این کرونا کجا و آن یکی کجا؟
راستی؛ صحبت از مسئولین شد ….
- مسئولین هم طبق معمول و روال همیشگی دسته گلشان را به آب دادند و هر بار قانونی گذاشتند اما آنرا جایی دیگری ول دادند …. آخرین معجزه شان هم تعطیلی مشاغل از ساعت 6 بود البته با تقلید از فرنگیها … اما نمیدانستند فرنگی ها این قانون را برای این گذاشتند که فعالیتهای شبانه کلوپهای شان را تعطیل کنند…. ما که کلوپی نداریم! شاید هم داریم؟
- خلاصه از معتادان گرفته تا دلاکان هریک چیزی گفتند و رفتند اما کرونا همچنان بیخ ریش مان مانده و معلوم هم نیست چقدر می ماند!
*منبع: خبرآنلاین