چرا علی مطهری در کلاب ‌هاوس باخت؟

سیامک رحمانی *

علی مطهری سیاستمدار پیچیده‌ای نیست. صادق است و البته در مواضعش جدی و سفت.

داشتن این صفات و سیاست‌ورزی هم پارادوکس است. لابد ماجرای چرچیل را شنیده‌اید. می‌گویند روزی برای مراسم یادبود به گورستانی رفته بود و با مقبره‌ای مواجه شد که رویش نوشته بودند: «اینجا سیاستمداری راستگو آرمیده است». چرچیل به طعنه از همراهانش می‌پرسد، چرا دو نفر را در یک محل دفن کرده‌اند؟!

مشکل علی مطهری هم کم و بیش همین است. او بلد نیست در صحبت کردن چند پهلو صحبت کند و مخاطبانش را نرنجاند و این برای کسی که بسیاری از نظراتش اقبال عمومی ندارند، آسیبی بزرگ است. مطهری که خاستگاه اصولگرایی دارد، به دلیل روحیه آزادی‌خواهی و بی‌پروایی‌اش در بیان مواضع سیاسی و چالش مداوم با تنگ‌نظری‌ها و سختگیری‌ها، در سال‌های اخیر مورد توجه اصلاح‌طلب‌ها بوده و حتی با لیست آنها به مجلس دهم راه یافته است. اما وقتی صحبت از مسائل اجتماعی می‌شود علی مطهری راهش را جدا می‌کند. او در مواجهه با مسئله پوشش و تساوی حقوق زنان چنان تند است که کمتر اصولگرایی به گرد پایش می‌رسد. نکته هم این است که او در بیان و پیگیری این مواضع حساسیت‌برانگیز اصرار دارد و همین شده پاشنه آشیل‌اش.

اتفاقی که در یکی از اتاق‌های کلاب‌هاوس در شب سه‌شنبه هفدهم فروردین افتاد همین بود. علی مطهری که به عنوان میزبان آمده بود تا به پرسش مخاطبان جواب دهد و از نامزدی‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری بگوید در دام خودش افتاد. او سال‌های گذشته در نوک پیکان طرح و پیگیری مطالبات عمومی بوده و با بیان ایده‌های متفاوت و تحول‌خواهانه‌اش تحسین بسیاری را برانگیخته، اما بی‌سیاستی باعث شد اینجا نقاط مثبت خود را فراموش کند، در مقابل حملات و انتقادات در لاک دفاعی برود و با تکرار و اصرار بر مواضع ناخوشایند، همه چراغ‌های رای کلاب‌هاوس را برای خود قرمز کند. اما چرا مطهری با سابقه سال‌ها سیاست‌ورزی و آشنایی با زیر و بالای این حوزه، چنین رکبی خورد؟

اول این که به نظر می‌رسد علی مطهری برای شرکت در این مباحثه از هیچکس مشاوره نگرفته. به روال همیشگی‌اش. اگر مشاوران خوشفکری داشت، به او یادآور می‌شدند که نقطه‌ضعف و قوتش کجاست و بیشتر روی چه بخش‌هایی از دیدگاه‌هایش مانور بدهد. کافی بود او هر بار که با سوالات در حوزه زنان مواجه می‌شد به جواب‌های کلی‌تر بسنده کند و وارد مصادیق نشود. هرچقدر بیشتر وقتش را برای بیان مواضع سیاسی می‌گذاشت، هرچقدر از عملکرد قابل‌دفاعش در مجلس می‌گفت، به نفعش بود. اما برعکس عمل کرد. دست گذاشتن بر نقاط حساسیت‌زا و برانگیختن خشم مخاطبان همان و آماج سوالات و انتقادات شدن همان. حالا ببینید چه فضایی علیهش در فضای مجازی ایجاد شده.

دوم این که علی مطهری آمده بود تا از نامزدی‌اش در انتخابات بگوید و حضورش را توجیه و با نظراتش کمی دلبری کند. فارغ از این که از فیلترهای شورای نگهبان عبور خواهد کرد یا نه و این که در انتخابات رای مردم را خواهد داشت یا نه. مطهری اگر برای نامزدی جدی بود، باید در صحبت از شورای‌نگهبان و نهادهای تاثیرگذار مماشات بیشتری به خرج می‌داد و با نگاه به آینده، به بیان مشکلات و راه‌حل‌های مورد نظرش می‌پرداخت. اگر هم شرکت در انتخابات را محملی دیده تا بار دیگر ایده‌هایش را مطرح کند، می‌توانست با خلاقیت بیشتر با بیان موضوعات تازه، کمی افشاگری (به عنوان خوراک رسانه‌ها و مخاطبان) و تاختن به نامزدهای احتمالی، به دنبال پرستیژ و اعتبار باشد. اما علی‌مطهری هیچ‌کدام از این دو راه را نرفت و به بیراهه‌ای افتاد که پرسشگران سر راهش قرار داده بودند. پرسندگانی که بطور طبیعی و مثل همیشه، اغلب‌شان نه دنبال پاسخ به ابهامات و راه‌حل‌ها که برای خودنمایی، احساساتی‌ کردن بقیه و روکم کردن از سیاستمدار میزبان میکروفن خود را باز می‌کردند.

و سوم؛ علی مطهری سیاستمداری تک‌روست. او به‌راحتی در فراکسیون‌ها و گروه‌های سیاسی نمی‌گنجد و اگر بخواهد آینده سیاسی موثری برای خود تدارک ببیند، کار ساده‌ای نخواهد داشت. مطهریِ کلاب‌هاوس هم همین راه را رفت. در حالی که می‌توانست به جای پاسخ دادن به سوال‌های تکراری به جای کل‌کل با مدافعان حقوق زنان، تلاش کند تا از اشتراکاتش با جریان‌های سیاسی بگوید. اصلاح‌طلب‌ها یا اصولگرایان. برای این که او و محبوبیت نسبی‌اش را بیشتر به بازی بگیرند، در کمپین‌ها جایی برایش باز کنند و چه بسا برای کابینه بعدی گوشه‌چشمی به او داشته باشند. اما مطهری همه این کارها را نکرد. او تصمیم گرفت احساساتی و بدون برنامه عمل کند و این شیوه در عرصه عمومی با پاسخ منفی مواجه می‌شود و شد (یادمان باشد او احمدی‌نژاد نیست). شاید این حضور در کلاب‌هاوس درسی باشد برای مرد آتشین‌مزاج تا اگر جایی نیاز به رای شهروندان دارد، وجوه تیز و آسیب‌زای شخصیتش را به نمایش نگذارد و بیشتر به دنبال جلب همدلی باشد.

مطهری در شکل کنونی، در بهترین تعبیر کمی شبیه «پاناگولیس» شخصیت به یادماندنی رمان «یک مرد» فالاچی است. کسی که هرچقدر صریح و اخلاق‌مدار و آرمانگرا باشد، سرنوشتی جز تنهایی و شکست در انتظارش نخواهد بود.
*روزنامه نگار

منبع: خبرانلاین

دیدگاه