چالشها و بحرانهای روحانی در آخرین سال قرن ۱۴
کمی بیشتر از یک سال تا پایان دولت دوازدهم و ریاست جمهوری حسن روحانی باقی مانده است. یکسالی که پرچالشتر از سالهای قبل در انتظار روحانی است و پیشبینی میشود او روزهای سختتری را نسبت به هفت سال گذشته تجربه کند.
برخی از این چالشها و تنشها از قبل شروع شده و تداومشان شرایط بحرانی را به کشور تحمیل کرده است؛ برخی دیگر نیز پدیدههای نوظهوری هستند که فقط دولت روحانی تجربهشان میکند. این نوشتار به مرور اهم چالشها میپردازد.
تداوم تخریبهای هدایتشده
تخریب و خبرسازی علیه دولت یازدهم و دوازدهم اگرچه اتفاق تازهای نیست که روحانی با آن مواجه شده باشد و هفت سالی است که خودش و وزرایش با انواع بیاخلاقیهای سیاسی و رسانهای رقبا سروکار دارند اما آنچه که کمتر انتظارش میرفت روشنشدن زودهنگام توپخانه مجلس یازدهم بود. توهین به برخی وزرای دولت که به رسم معمول و پس از افتتاح مجلس جدید به عنوان میهمان به بهارستان رفتند تا گزارشی از عملکرد دستگاه تحت مدیریت خود به نمایندگان جدید بدهند؛ در کنار هجمههایی که علیه رئیس جمهور در صحن علنی مجلس صورت گرفت؛ فضا را به قدری مسموم کرده که رهبر معظم انقلاب در اولین دیداری که با نمایندگان مجلس یازدهم داشت؛ صراحتا به آنان تذکر دادند که توهین و دشنام به وزرا جایز نیست. ایشان همچنین به تصمیم حدود ۲۰۰ نماینده مجلس که تصمیم به استیضاح رئیس جمهور داشتند تا به زعم خود وظیفه انقلابیگریشان را از این طریق انجام دهند؛ واکنش نشان داده و با اشاره به سال آخر دولت دوازدهم گفتند: «سال آخر دولتها معمولاً سال حساسی است و باید مراقبت شود که پیگیری امور به هیچ وجه سست نشود و بر همین اساس اعتقاد راسخ دارم که دولتها باید تا روز آخر وظایف خود را انجام دهند».
این بیانات اگرچه باعث شد تا ترمز نمایندگان تندروی مجلس کشیده و قضیه استیضاح روحانی فعلا منتفی شود اما روندی که آنان همچنان به همراه رقبای دولت در خارج از مجلس و رسانههایشان در پیش گرفتهاند حاکی از آن است که تخریبها و کارشکنیها علیه دولت از طریقی دیگر ادامه خواهد یافت.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
هر رئیسجمهوری که بر مسند قدرت است، در سومین سال ریاستجمهوریاش باید مجری برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دور بعدی باشد. روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیست و انتخاباتی که در ماههای ابتدایی قرن ۱۵ شمسی برگزار خواهد شد، قطعا برای رئیس دولت دوازدهم حساستر از دفعه قبل یعنی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ است. زیرا از یک سو فضای سیاسی مبتنی بر تندروی در اردوگاه رقیب پررنگ شده و از سوی دیگر، کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم که دوم اسفند ۹۸ برگزار شد، نگرانیهایی را از منظر مولفههای سیاسی و امنیتی در دو بُعد داخلی و خارجی به وجود آورده است. در عین حال بیاخلاقیهایی که برخی جریانهای سیاسی رقیب از حالا علیه برخی شخصیتهای بالقوه و احتمالی انتخابات ریاستجمهوری سال آینده به راه انداختهاند، قطعا میتواند در ایجاد حاشیه و ناامیدی و کاهش میزان مشارکت مردم تاثیر بگذارد. آنان دل خوش کردهاند به اینکه با تخریب چهرهایی که از ظرفیت به پای صندوق کشاندن آرای خاکستری برخوردارند؛ بتوانند ورودشان را به پاستور تسهیل کنند. برای همین در این مسیر حتی از توصیه علنی به شورای نگهبان نیز ابایی ندارند که رقبای احتمالی مرتبط با اردواگاه رقیب را ردصلاحیت کند! از جمله امام جمعه پردیسان قم که در خطبهای جنجالی درباره انتخابات بعدی ریاستجمهوری صحبت کرد و از شورای نگهبان خواست جوانان و چهرههای جدید را برای دوره بعدی ریاست جمهوری تایید کند چرا که به باور او « مردم لاریجانی و جهانگیری و کلا چهرههای چهرههای تجربه شده را نمیخواهند.»
انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا
نتایج انتخابات آمریکا در سال ۲۰۱۷ که منجر به رفتن ترامپ به کاخ سفید شد، مهمترین چالش رئیس جمهور ایران در عرصه سیاست خارجی بود. زیرا ترامپ همانطور که از قبل گفته بود؛ برجام را که نتیجه ماهها مذاکرات ایران با اعضای گروه ۱+۵ و نتیجه اعتقاد به مذاکره و صلحطلبی طرفین بود؛ نادیده گرفت و با خروج از آن، دستور بازگشت تحریمها را با سختگیری و شدت بیشتری صادر کرد. این اقدام ترامپ اگرچه توسط با اعتراض سایر کشورها مواجه و توسط انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین محکوم شد اما ترامپ بدون توجه به انتقادهای بینالمللی و حتی داخل کشورش، دنبال این بوده که خودش برجام جدیدی را با تهران به امضا برساند. این آرزویی است که همراه ترامپ است اما مقامات مسئول کشورمان به صراحت تایید کردهاند شرط هر نوع مذاکره با آمریکا بازگشت ترامپ به برجام است. حالا مردم آمریکا در آستانه انتخاب رئیسجمهور کشورشان برای ۴ سال آینده قرار دارند و آبانماه تکلیف مستاجر آتی کاخ سفید روشن میشود. نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا نه تنها برای کل دنیا بلکه برای ایران هم مهم است. در پاییز مشخص خواهد شد که کابوس ترامپِ هیجانی و جویای نام در جهان باقی میماند یا آنکه رویکرد عقلگرایی و صلحاندیشی غرب به مانند آنچه که منجر به توافق برجام شد؛ به کاخ سفید باز میگردد.
تداوم تحریمها و جولان تورم
تحریمهای آمریکا که پس از خروج ترامپ از برجام به اجرا درآمد اگرچه همان تحریمهایی بود که در دولت دوم احمدینژاد، علیه ایران اعمال شد اما این بار دورزدن تحریمها برای تهران دشوارتر شد زیرا خلاهایی که در آن دوره وجود داشت و ایران با بهرهگیری از آنها میتوانست تحریمهای ظالمانه را دور بزند و نفت خود را بفروشد؛ توسط تیم تخصصی ترامپ شناسایی شد؛ برای همین میزان فروش نفت ایران در دوره ترامپ بسیار کاهش یافته است؛ به گونهای که درآمد نفتی کشورمان به کمترین میزان در ۴۰ سال گذشته رسیده و دولت با کسری بودجه شدیدی مواجه است. هرچند دولت روحانی راهکارهایی برای جبران بخشی از این کسری بودجه فراهم آورده و تا اینجای کار توانسته با موفقیت این ماهها را سپری کند اما با این حال دولت دوازدهم سال بسیار سختی را به لحاظ اقتصادی در پیش دارد و این در حالی است که درباره این مشکلات و دشواریها کمتر برای مردم سخن گفته شده است.
نکته عجیب انکه در این شرایط خاص، نمایندگان مجلس یازدهم در پی ارائه طرح خروج از پروتکل الحاقی هستند که در صورت تحقق، قطعا فشارها و محدودیتهای بینالمللی علیه کشورمان بسیار بیشتر خواهد شد و دولت روحانی با چالش جدیدی مواجه میشود.
توافقنامه ایران و چین
اوایل تیر امسال هیات دولت به ریاست حسن روحانی پیشنویس نهایی برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین را بررسی و تایید کرد. در این نشست به وزارت خارجه ماموریت داده شد که طی مذاکرات نهایی با طرف چینی، بر اساس منافع متقابل بلندمدت، این برنامه را به امضای طرفین برساند. چند روز بعد محمود احمدینژاد در سخنانی مدعی شد که «دولت ایران مخفیانه در حال امضای قراردادی ۲۵ ساله با یک دولت خارجی است». او در حالی چنین گفت که این توافق برای اولین بار پنج سال پیش در دیدار رهبر معظم انقلاب ی خامنهای با شی جین پینگ، رئیسجمهور چین و با عنوان «توافق ایران و چین برای روابط استراتژیک ۲۵ ساله» مطرح شده بود. جالبتر آنکه این دیدار نیز چند روز پیش از توافق هستهای ایران و ۱+۵ بر سر برجام صورت گرفت. اما همین صحبت احمدینژاد کافی بود تا شایعات کذب متعددی با محوریت این توافقنامه یا سند همکاری به راه بیفتد؛ شایعاتی نظیر واگذاری جزیره کیش به چینیها تا فروش ارزانتر نفت ایران به چین. همچنین منتقدان دولت در تریبونهای رسمی آن را قرارداد ترکمنچای دوم نامیدند.
این ادعاهای کذب به دفعات به طور رسمی از سوی دولت تکذیب شد و حتی زنگنه وزیر نفت نیز با تاکید بر اینکه «موضوع پیشنویس سند همکاری ۲۵ ساله ایران با چین، قراداد نیست بلکه موافقتنامه کلی است» ؛ تصریح کرد: «این توافق نه تنها ترکمانچای نیست، بلکه از تکرار ترکمانچای جلوگیری می کند».
با وجود این، هجمهای که علیه این سند همکاری به راه افتاد، همچنان پابرجا است و جریانهای داخل و خارج از کشور به گونهای فضاسازی منفی کردهاند که گویی امضای این توافقنامه قرار است با یک کشور ضعیف به لحاظ اقتصادی به امضا برسد. در واقع هیچ کدام از منتقدان حاضر نیستند این واقعیت را بگویند که بیش از ۱۵ درصد از اقتصاد ۸۰ تریلیون دلاری جهان در اختیار چین است و همه کشورها اعم از توسعهیافته و در حال توسعه، هر یک به شکلی به تجارت با چین مشغولند.
ویروس بحرانساز
اما همه چالشهای سال آخر دولت روحانی ماهیت سیاسی ندارد و یکی از مهمترین آنها کرونا است که کل دنیا را با بحران مواجه کرده است. ویروس کووید ۱۹ تا کنون جان چند صد هزار نفر را در سراسر جهان گرفته و در ایران نیز بر اساس آمار رسمی تا امروز بیش از ۱۲ هزار قربانی داشته است. دو راهی اجرای قرنطینه کامل در کشور و توقف دوباره کسب و کارها یا اجرای محدودیتهای مقطعی و دورهای به خصوص در استانهایی که مجددا دچار وضعیت قرمز شدهاند، دشواریهایی را بر سر راه مقامات کشورمان قرار داده است.
البته روحانی رئیس جمهور ایران به خوبی میداند که راحتترین کار برای مهار ویروس کرونا آن است که همه فعالیتها تعطیل شود اما همان طور که صراحتا تصریح کرد؛ در آن صورت «بعدش هم مردم از گرسنگی و فقر و بیکاری به خیابان خواهند آمد»؛ بنابراین روحانی همانطور که به درستی اشاره کرد، دوباره امکان تعطیلی گسترده برای جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا در کشور وجود ندارد و باید به طریق دیگری با ویروس سرکش کووید ۱۹ مبارزه کند و همه اینها یعنی سالی سخت پیش روی روحانی است.
منبع: خبرآنلاین