سریال‌های تلویزیون؛ سری‌سازی یا سری‌دوزی؟

اگرچه سریال «پایتخت» به عنوان پرمخاطب‌ترین سریال کمدی دهه ۹۰ موفق شده به فصل ششم برسد و این یک رکورد بی‌نظیر در تولید مجموعه‌های نمایشی است، اکنون به پایان‌بندی بی‌در‌و‌پیکر فصل 6 رسیدیم که با نارضایتی مخاطبانش همراه بوده. «نون خ 3» هم در یکی دو قسمت اولش نتوانسته رضایت مخاطب را جلب کند.

به گزارش جهان مانا به نقل از قرن نو، سریال‌های نوروزی امسال با بدهکاری یک سریال به مخاطب از نوروز پارسال شروع شد. یک اتفاق نادر در تاریخچه تلویزیون و سریال‌سازی‌های آن. سریال ناتمام پایتخت 6 در نوروز 99 با دو قسمت تکمیلی در روزهای پایانی 99 به پایان رسید اما بیش از اینکه یک «پایان‌بندی باشد» به یک «سر‌هم‌بندی» شبیه بود! پایانی که نه ربط دراماتیک با قسمت‌های قبلی‌اش داشت و نه توانست موقعیت کمدی و طنز ایجاد کند. پرونده سریال پایتخت 6 بسته شد گرچه با عاشق شدن دوباره ارسطو، ظرفیت تداوم سریال با این تعلیق‌گذاری ایجاد شد تا احتمالا دلیلی بر ساخت فصل هفتم سریال وجود داشته باشد.

امسال اما سریال‌های «نون خ 3» و «گاندو 2» هم به عنوان سریال‌های نوروزی از شبکه‌های یک و سه در حال پخش است و سریال «زیر خاکی 2» هم در حال تولید برای پخش در ایام ماه رمضان است. این عناوین آشنا نشان می‌دهد تلویزیون به سمت سریالی کردن سریال‌های خود است و حالا با انبوهی از سریال‌های دنباله‌دار مواجه هستیم که با گروه تولید و بازیگران ثابت که در هر فصلی بازیگر یا کاراکتری جدید را به خود اضافه می‌کند در موقعیت و قصه‌ای تازه روایت می‌شود. فعلا سریال پایتخت با اتمام فصل ششم خود در صدر این جدول قرار دارد و «نون خ» با سه فصل در رتبه دوم.

اگرچه سریال «پایتخت» به عنوان پرمخاطب‌ترین سریال کمدی دهه 90 موفق شده به فصل ششم برسد و این یک رکورد بی‌نظیر در تولید مجموعه‌های نمایشی است اما اکنون به پایان‌بندی بی‌در و پیکر فصل 6 که با نارضایتی مخاطبانش همراه بوده و «نون خ 3» هم در یکی دو قسمت اولش نتوانسته رضایت مخاطب را جلب کند. از آسیب‌های جدی در سریال‌های چند فصلی این است که به دلایل مختلفی به پروسه‌ای ناتمام یا شکست خورده بدل می‌شود.

تجربه نشان داده اغلب سریال‌های چند فصلی نتوانستند موفقیت سری اول خود را تکرار و تمدید کنند. نمونه‌اش مجموعه «زیر آسمان شهر» بود که در سری دوم و سوم خود به تدریج ضعیف‌تر و با ریزش مخاطب همراه شد.

از جمله معضلاتی که در سریال‌های فصلی وجود دارد و از منظر تولید و ساز و کارهای آن مشکل ایجاد می‌کند این است که از پیش برای چند فصل ساخته نشده و بر اساس بازتاب‌ها یا تصمیم‌های بعدی تولید می‌شود. این مساله موجب شده تا در فیلمنامه، ظرفیت و پتانسیل لازم برای منطق تداوم گنجانده نشده و در نهایت دلیل‌سازی برای تداوم آن اتفاق بیفتدیا قصه دچار بی‌منطقی دراماتیک شود.

منطق اغلب سریال‌های چند فصلی، موفقیت آن در فصل یک است بی‌آنکه پیش بینی‌ها و بستر لازم برای تداوم منطقی داستان در فیلمنامه صورت گرفته باشد. این روند گاهی هزینه‌های مضاعف، پیش بینی نشده و تحمیلی بر شبکه‌های تلویزیونی وارد کرده و در نهایت با کیفیت پایین و عدم رضایت مخاطب، خاطره تلخی از خود به جای می‌گذارند. متاسفانه عدم برنامه‌ریزی منسجم و هدفمند یا فقدان تصمیم‌های از پیش تعیین شده موجب می‌شود مخاطب به دلیل اعتماد و رضایتی که از تماشای فصل اول یک سریال پیدا کرده به تماشای فصل‌های بعدی بنشیند اما به دلیل افت کیفی اثر، اعتماد مخاطب هم ریزش کرده و حتی گاهی حس می‌کند فریب خورده است.

به نظر می‌رسد برخی سریال‌های فصلی تلویزیون که به سری‌های بعدی می‌رسد بر مبنای موفقیت بالای آن مجموعه یا رضایت مخاطب نبوده بلکه تهیه‌کننده و کارگردان به لطایف‌الحیلی آن را بر شبکه تحمیل کرده تا بتواند از آن منفعت مالی و کاری ببرد. ر ها کردن شخصیت‌ها یا ول شدن پایان قصه نمی‌تواند بهانه منطقی برای تداوم سریال در فصل‌های بعدی باشد. این بیشتر به گروگان گرفتن قصه برای جلب رضایت ساخت فصل‌های بعدی شبیه است.

سریال‌های چند فصلی از همان ابتدا باید هویت و موجودیت خود را اعلان کنند و کارشناسان و ناظران کیفی نیز با بررسی دقیق مجموعه تشخیص دهند آیا این قصه ظرفیت و کشش لازم برای چند فصلی بودن را دارد یا نه؛ وگرنه ساخت سریال‌های چند فصلی بدون پشتوانه دراماتیک یا خواست مخاطب، اتلاف منابع مالی و انسانی و رسانه‌ای است. بد نیست مدیران و سیاست‌گذاران تولید آثار نمایشی فاکتورهای موثر در تصمیم برای ساخت یک سریال در فصل‌های بعدی را اعلام کنند تا با تعریفی مشخص شاهد این باشیم که یک سریال به دلایلی از جمله اقبال مخاطب، پتانسیل داستان، شکل‌گیری شخصیت‌های جذاب که نباید به سادگی رها شوند و… قرار است به سیزن‌های بعدی برسد و سریال‌سازی به سری‌دوزی تقلیل نیابد.

دیدگاه