چه وقت به حرف دل‌مان گوش کنیم؟ چه وقت به حرف عقل‌مان؟

احتمالا شما هم این توصیه را از بزرگان شنیدید که «قلب خود را دنبال کنید.». اما پیروی کردن از قلب برای موارد شهودی است؛ هنگامی که پیام‌هایی حسی برای مخالفت با تصمیم‌گیری‌های منطقی مغز دریافت می‌کنیم.

 

 

 وقتی به مغز و منطق خود بیشتر بها بدهیم؛ یک رشد و پیشرفت پایدار با حقوق کافی، مزایای بازنشستگی، فرصت‌های رشد و توسعه کسب‌وکاری به دست می‌آوریم؛ پس چرا باید سراغ پیام‌های موجودی مانند قلب برویم که دایما در نوسان است؟

طبق تحقیقات جدید انجام شده، افرادی که بیشتر دنباله‌رو حس‌های قبلی خود هستند؛ تمایل دارند مرتبه‌های شغلی بالاتری داشته باشند و رضایت بیشتری از زندگی کسب کنند.

این موسسه در این مطالعه خود سراغ ۱۰۱۱ فرد با سنین مختلف (نسل‌های حد فاصل ۱۹۴۰ تا ۲۰۰۰) رفته است و به بررسی فرآیند‌های تصمیم‌گیری آن‌ها می‌پردازد. آیا در هنگام خرید بیشتر از عقل پیروی می‌کنند یا قلب؟ هنگام انتخاب شغل و مسیر زندگی چطور؟

شناخت در برابر هیجان

حدود ۷۹ درصد از افرادی که در مطالعه موسسه MABG شرکت کردند؛ گفتند برای تصمیم‌گیری از عقل و سر خود تبعیت می‌کنند و ۲۱ درصد آن‌ها پیرو قلب‌شان هستند.

اما جالب است غالب شرکت‌کننده‌ها در این مطالعه نمی‌توانند قدرت حسی قلب را انکار کنند و باز هم در گونه‌هایی از تصمیم‌گیری‌های کاری بدان متکی هستند:

۶۸ درصد گفتند برای داوری و قضاوت در تصمیم‌گیری‌های کاری بیشتر به نوای قلب گوش می‌دهند.

۶۴ درصد اعتقاد دارند برای انتخاب شغل، تصمیم‌های مهم و اساسی زندگی و راه‌های موفقیت باید از عقل و مغز خود پیروی کنند.

بنابراین، این آمار نشان می‌دهد توصیه پیروی همیشگی از ندا‌های درونی و دلی چندان اجرا نمی‌شود و مردم برای انتخاب شغل، رشته تحصیلی و مسیر زندگی آینده‌شان بیشتر متکی به عقل هستند.

برخی از کارمندان فقط تحلیل‌ها و ارزیابی‌های محاسباتی و منطقی برای انتخاب‌های خود دارند در حالی‌که برخی دیگر به طور غریزی، علاقه‌مندی‌های خود را دنبال می‌کنند.

تصمیماتی که مردم می‌گیرند

شاید استفاده از پیام‌های قبلی برای انتخاب یک صبحانه یا میان‌وعده چندان ضرورتی نداشته باشد، ولی آیا افراد برای تصمیم‌های بزرگ و اساسی زندگی خود مانند خرید ماشین، خرید خانه، انتخاب رشته تحصیلی و دانشگاه، انتخاب شغل و مسایلی مانند مهاجرت و ازدواج باید از قلب خود پیروی کنند یا از عقل و مغز سرشان؟

این تحقیق نشان می‌دهد افرادی که در این تصمیم‌گیری‌ها از عقل خود پیروی کردند؛ متوسط درآمدشان ۱۳ درصد بیشتر از افرادی است که تصمیمات اصطلاحا دلی گرفتند. افزون بر این، ۱۶ درصد افراد شغل خود را ترک کردند، چون احساس حسرت خوردن داشتند، ولی ۱۵ درصد این کار را براساس یک تصمیم عقلی گرفتند.

در سال‌های اخیر، هوش هیجانی (Emotional intelligence) طرفداران زیادی پیدا کرده است. هوش هیجانی توانایی مدیریت احساسات را به ما می‌دهد. هوش هیجانی عاملی برای افزایش موفقیت و مدیریت بهتر امور و تیم‌ها است.

اما باهوش شدن براساس پیروی از احساسات بیشتر مربوط به خودآگاهی است. شما با خودآگاهی می‌توانید تصمیم‌های منطقی بهتری بگیرید و زیرک‌تر به نظر می‌رسید. به همین دلیل، همه بزرگان توصیه می‌کنند به ندای درونی خود گوش کرده و از قلب‌تان پیروی کنید.

چه اتفاقی می‌افتد وقتی از قلب‌مان پیروی می‌کنیم؟

با فرض اینکه خودآگاهی دارید و از توانایی‌ها، استعداد‌ها و احساسات خود مطلع هستید؛ پیروی از قلب می‌تواند شما را به موقعیت‌های بهتری سوق دهد.

از بین ۱۰۱۱ نفری که در مطالعه موسسه MABG شرکت کردند؛ حدود ۶۰ درصد افرادی که از قلب خود پیروی کردند؛ از موقعیت شغلی خود رضایت دارند و در آن سو، افرادی که از عقل و منطق پیروی کردند؛ ۵۰ درصد از شغل فعلی خود راضی هستند.

در نتیجه، گوش دادن به ندای مغز می‌تواند منجر به موفقیت ملموس‌تری شود، ولی پیروی نکردن از ندای قلب خطر پشیمانی را افزایش می‌دهد. بنابراین، اگر می‌خواهید زندگی رضایت‌بخش و شادتری داشته باشید؛ باید قلب خود را دنبال کنید.

 

دیدگاه