ماجراجویی در «کندوان»؛ این روستای کلهقندیها + عکس
«کندوان» این روستای صخرهای زنده دنیا، در آغوش دامنههای آتشفشانی «سهند» آرام گرفته است. بافت و معماری شگفتانگیز دارد و مردمانی مهماننواز که از کران تا کران سکنی گزیدهاند و داستانهای شنیدنی دارند برای گفتن.
روستای کندوان، یکی از معروف ترین و شگفت انگیزترین جاذبه های طبیعی استان آذربایجان شرقی و ایران است که شهرت آن در تمام دنیا نیز به گوش همگان رسیده است. زیرا که روستای کندوان،تنها روستای صخره ای جهان است که در آن سکونت می شود. در کل دنیا علاوه بر روستای کندوان، دو روستای صخره ای دیگر هم وجود دارند که یکی از آن ها در شهر کاپادوکیای ترکیه و دیگری در روستای داکوتای آمریکا است اما با این تفاوت که این روستاهای صخره ای خالی از سکنه هستند.
روستای کندوان با پیشینه تاریخی ۳ هزار ساله در شهرستان اسکو واقع شده است.
خانه های کندویی و کله قندی این روستا در دل کوه قرار گرفته اند که کاملا حاصل فرآیند طبیعی هستند و بدون هیچ گونه دخالت انسانی تشکیل یافته اند. یکی از نکته های جالب درباره روستای کندوان این است که خانه هایش شبیه کندو هستند و سوغاتی روستا نیز عسل طبیعی است! خانه های کاملا سنتی، نشاط و صفای روستا، مردمان محلی خون گرم و مهربان، سوغاتی های خوشمزه و متنوع، آب زلال و معدنی کندوان از دلایلی هستند که گردشگران از سراسر دنیا به این روستا سفر می کنند. روستای کندوان در ۱۵ م اردیبهشت سال ۱۳۷۶ با شماره ثبت ۱۸۵۷ در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردیده است.
«کندوان» این روستای صخرهای شگفتانگیز
دوربین اگر هست بردارید، اگر نه دوربینهای موبایلی هم چیزی کم ندارند از حرفهای بودن. کفشهایتان راحت باشد با دیوارهای بلند بالا و کفی محکم. لباسهایتان هم راحت باشد. خوراکی و آب و غذا و وسایل راحتی، آب، برق، مسجد، بوفه، سرویس بهداشتی همه چیز در روستا هست، اما هر چه فکر میکنید لازمتان است بردارید. حاضر شدنتان که تمام شد، به جاده بزنید.
اول باید خود را به شهر اسکو (از شهرهای استان آذربایجان شرقی) برسانید. مسیر جاده را از سمت اسکو به جنوب این شهر شروع کنید و راه چایکنار را در پیش بگیرید. از شهر اسفنجان که بگذرید در۷ کیلومتری جاده، به یک دوراهی میرسید، سمت چپ را که پیش بگیرید و ۲۰ دقیقه بعد، روستای شگفتانگیز «کندوان» به رویتان لبخند خواهد زد. اینجا سومین روستای صخرهای دنیاست و زندگی در آن جاریست و همین موضوع آن را از همتایانش در جهان متمایز میکند.
از قد و بالای این کرانها تا شرط ازدواج
از پایین که نگاه کنید صخرههایی را میبینید که در شیب ارتفاعات «سهند»، پشت به پشت هم به صف ایستادهاند و «ماسوله» را به خاطرتان میآورند، اما خانههای آنجا از خاک و خشت و سیمان است و اینجا از دست به دست دادن طبیعت و انسان در دل سنگها به وجود آمده است.
اینجا ۱۸۰ روز یخبندان است و فقط آخرهای بهار و کل تابستان روی آفتاب و خنکای دلپذیر را میبیند، پس خوب موقعی به این روستا و خانهها سر زدید.
«محلیها به خانههای «کندوان»، «قیه» (صخره) یا «کران» میگویند. اصطلاح «کران» از کلمه کراندن به معنی زخم زدن و بیرون ریختن و کندن هر شی میآید، البته شاید به معنی بیکران هم باشد.
مردم این دیار بنا به نیاز و تا آن جا که نوع سنگها امکان کندن میداده ، درون صخرههای مخروطی شکل را میکندند و بهصورت فضاهای زندگی در میآوردند. کرانها بهصورت چندتایی، جفتی، تکی، مخروطی شکل و دوک مانند و از جنس لاهار و ایگنمبریت هستند، بلندی این کرانها به بیش از ۴۰ متر هم میرسد.»
اینها را ایرانگردی که دفعات زیادی به کندوان آمده و هنوز سیراب نشده از تماشای این روستا میگوید و ادامه میدهد:« اینجا یک رسم جالب هم بوده، این طور که از قدیمیها شنیدهام، اولین شرط ازدواج برای جوانان این روستا، داشتن خانهای حفر شده بوده که هنگام ازدواج توسط فامیلهای پسر کنده میشده است».
مخروطهای سنگی و ماجراهایش
حال شما هم پاشنه وربکشید و راه بیفتید که وقت، وقت قدم زدن و تماشاست. هر قدر میخواهید میان خانههای کلهقندی این روستا قدم بزنید، بگردید، عکس بگیرید و حظ ببرید از منظره پیش رو دامنه کوهستان و بافت حیرت انگیز خانهها.
کرانها این مخروطهای سنگی، ساختمانهای دو تا چهار طبقه هستند که طبقه اول محل نگهداری دام و آغل حیوانات است و طبقه دوم و سوم محل زندگی اهل روستا و طبقه چهارمی هم اگر باشد حکم انباری دارد و محل نگهداری کاه و یونجه دام است. این طبقات از داخل بهم راه ندارند و با پلههای کوچک سنگی از بیرون به هم وصل میشوند.
روی شیب تند روستا، کلی پله سنگی دلبر و کار راهانداز است و از آن پلهها میتوانید خانه به خانه، کران تا کران بروید و سیاحت کنید این معماری خاص و کمنظیر را.
بیشتر که دقت کنید، شکافهایی را روی پلهها میبینید. در فصلهای بارندگی آب از میان آن ها عبور میکند و در سایر مواقع فاضلاب از آن ها رد میشود.
دعوتید به کرانها؛ این بینهایتهای «کندوان»
کندوان مردمانی دارد، خونگرم و مهماننواز. آنها دعوتتان میکنند که از بعضی از کرانها بازدید کنید، بی برو برگرد با لبخند و خوشرویی قبول کنید که هیچ کجای دنیا رایگان و با روی خوش، تماشای خانههای سنگی دستکَن پر از زندگی نصیبتان نمیشود!
زنی جوان و اهل «کندوان» که جغرافیای توریسم میخواند و در وقت استراحت به خانه پدریاش برگشته، میگوید: «اینجا، درِ خانهها، چوبی و جمع و جور است و ارتفاعشان بیشتر از یک و نیم متر نیست، آخر میدانید هم کندن صخرهها خیلی خیلی سخت بوده، هم اگر درها بزرگتر بود احتمالا صخرهها فرو میریخته است.»
او با اشاره به پایین چارچوب در یکی از کرانها ادامه میدهد:« اسم این مرزی که بیرون و داخل خانه را از هم تفکیک میکند «آستانا» است، این بخش مقداری از سطح زمین بالاتر است تا آب به داخل خانه وارد نشود. در خانه های بزرگتر بخشی وجود دارد که قسمت ورودی را به پذیرایی و نشیمن متصل میکند که قدیمترها به آن، دهلیز میگفتند و شستشو و حمام در آن انجام میشده، اما خانههای کوچکتر دهلیز ندارند.»
او در پایان حرفهایش، میگوید: «کندوان، روستایی با اصالت و زیباست، ولی متاسفانه چند سالی است بنرهای تبلیغاتی و انواع پارچهها و نوشتهها که از در و دیوار روستا آویزان شده، این قشنگی و حال سنتی و جلوه بصری آن را کم کرده، این روستا، خیلی با ارزش است و نامش در فهرست میراث ملی کشور ثبت شده، پس باید از آن مراقبت بیشتری کرد.»
چه حرف درستی، مراقبت از میراث با ارزش کشورمان.حرفش را آویزه گوشتان کنید و به راه بیفتید،
حال با اطلاعاتی که کسب کردید، میتوانید دقیقتر از قبل، این کرانها را تماشا کنید. پس بی معطلی بفرمایید داخل.
فضایی بزرگ پیش رویتان است که اعضای خانه در آن میخوابند یا مهمانها را میزبانی میکنند.
کف خانه را گلیمها فرش کرده است و گوشهای در دل زمین، تنوری دلتان را گرم میکند به خوردن نانی محلی. دود تنور هم با مخروطهای قیفی شکل که در بام خانه ساختهاند، خارج میشود.
بیایید کنار پنجرهها، آنها هم چوبیاند و در بخش بالایی خانه. پنجرهها در دل دیوار جا خوش کردهاند که هم جایشان قرص و محکم باشد هم سد راه آب و باران به خانه.
راستی خنکای کرانها به جانتان نشسته و خوشحالید؟ حق دارید. آخر، شما در معماری شگفتانگیز به سر میبرید هم عایق طبیعی گرما دارد هم سرما و پشت تابستان و زمستان را به خاک رسانده است!
از حمله مغولها تا تولد «کندوان»
اگر از قدمت این روستا جویا شوید، عدهای عمر «کندوان» را به دورههای پیش از اسلام نسبت میدهند، اما بعضی داستانها، قدمت روستای کندوان را به زمان حمله مغولها به ایران گره میزنند و میگویند: «وقتی مغولان به این منطقه حمله کردند، مردمان روستای زیرزمینی «حیلهور» که در دو کیلومتری «کندوان» زندگی میکردند به صخرههای کندوان پناه آوردند و با کندن داخل این صخرهها، خانههای خود را ساختند».
حسن ختامی به شیرینی عسل
شنیدید؟ دیدید؟ گشت وگذار کردید و حالا خسته شدهاید، دلتان هوای چای و غذای محلی کرده؟ غمتان نباشد، میتوانید به قهوهخانههای پایین دست روستا، آنجا چای و غذا مهیاست و مردمانی موی سپید کرده دارد کلی حرف قشنگ دارند که از روستا برایتان بگویند.
راستی بعد از سیاحت در میان معماری روستا، چشمه آب معدنی فراموشتان نشود. بسیاری معتقدند آب این چشمه برای درمان بیماران کلیوی بسیار مفید است، حقیقتا هم آبی بس گوارا دارد و سبک.
حرف آب شد، کمی گوش تیز کنید، صدای آب خروشان رودخانه را میشنوید؟ چسبیده به روستاست و تا آنجا راهی نیست، جان میدهد برای استراحت. پس شتاب کنید!
راستی سوغاتی یادتان نرود. مشهورترین سوغات «کندوان» عسل است. زردآلو و آلبالو، خشکبار، آلوچه، لواشک،گلیم و جاجیم و دست بافتههای اینجا هم معروف است، پس با هر سلیقهای دست پر از این روستا برمیگردید، اما اگر هنوز دلتان به رفتن نیست، میتوانید هم در خانههای محلی هم در هتل سنگی این روستا اقامت کنید، کمپ زدن در دامنه کوه هم گزینه دیگری است که میتوانید در نظر بگیرید و دمی بیشتر در هوای خنک و پاک این روستا نفس تازه کنید.