به سمت رویا قدم بردار!

خبر خوب این است؛ سحر طوسی فینیشر مسابقه جهانی آیرونمن در ایتالیا شد. روز شنبه سحر 3800 متر در آب های آزاد شنا کرد، 180 کیلومتر رکاب زد و در انتهای روز 42 کیلومتر دوید. دانستن همین عددها کافی است تا متوجه شوی در روز مسابقه، چه سختی و فشاری در انتظار ورزشکار است و خب، سحر طوسی از پس این چالش سخت و بزرگ برآمده. اما اصل داستان این نیست. داستان سحر را باید از یک سال پیش شروع کرد و روایت سختی های رسیدن به این آرزوی بزرگ.

نویسنده : نازنین متین نیا

باید از سختی و فشار تمرین ها گفت و نداشتن همه چیزهای معمولی که دیروز رقبای سحر، از گوشه گوشه جهان، توی تمرینات داشتند و سحر نداشت. هر صبحی که سحر از خواب بیدار شده، توی سد شنا کرده یا در اطراف استادیوم آزادی رکاب زده یا دویده، به تنهایی قصه یک قهرمان است.

واقعیت این است؛ سحر طوسی با حداقل امکانات که نه، با نداشتن امکانات، این چالش بزرگ را پشت سر گذاشته، جز وحید بیگی که بهترین مربی در حال حاضر سه گانه ایران است و هم تیمی هایش، کسی در این راه همراهش نبوده. قصه جایی جالب تر می شود که بدانید در این صبح های تمرین، هر کسی می تواند مانع تمرین سحر شود. مثلا یک راننده ناشناس بی هوا بیاید و از کنار سحر رد شود و برای خوش نمکی کمی فرمان را کج کند تا باد در حرکت ماشین به دوچرخه برسد یا مامورهای محل تمرین ناگهان حال شان خوش نباشند و بیایند گیری بدهند که «زن را چه به ورزش کردن» و تمرین را متوقف کنند.

از چیزهای دیگر هم باید بگویم؛ از استرس ها و فشارهای اجتماعی و اقتصادی این یک سال. سحر تمرین هایش را دقیقا در روزهایی شروع کرده که خیلی از ما، به خاطر شرایط متوقف شدیم. پاییز سال پیش وقتی همه درگیر بودیم و ناامید، سحر سنگ بزرگش را برداشته و توی مشت فشار داده و رو به جلو، رو به رویا قدم برداشته. توی این یک سال هیچ چیز شبیه قبل نشده، فشارها روزبه روز بیشتر شده و گرانی، شبیه یک مصیبت به خانه همه آمده. توی این فشار، هر تمرینی یک هزینه مضاعف است؛ از خوراک و پوشاک بگیرید تا وتسوت مخصوص شنا و دوچرخه مخصوص.

نگویید ورزش کار پولدارهاست که حداقل من، به عنوان یک روزنامه نگار و هم تیمی سحر، شهادت می دهم که خبری از پول بین بچه های این رشته نیست و هر چه هست، امید و استقامت و دوام آوردن است. پولدارها معمولا خودشان را وارد این چالش ها نمی کنند، در واقع لازم ندارند که معنایی دیگر برای ادامه زندگی پیدا کنند. برای دوام آوردن، چیز دیگری لازم است. شخصیتی بسیار قوی، رویایی بسیار درخشان و نخ امیدی بسیار محکم. سحر همه اینها را معنی کرده. در روزهایی که آدم ها سخت از جا بلند می شوند، سخت حرکت می کنند و سخت ادامه می دهند، یک زن دست به زانو زده و خواسته تا آن روی دیگر زندگی، آن روی سخت و محکم و امیدبخشش را معنا کند و معنا کرده.

می دانید عددها مهم نیستند، توی آن مسابقه و روز شنبه، از ایران فقط یک زن حضور داشته و این مهم است. یک زن که شنا کرده، رکاب زده، دویده و در نهایت چند دقیقه مانده به نیمه شب، از خط پایان گذشته. قبل از سحر، این داستان را شیرین گرامیان، آغاز کرده. در تاریخ ورزش ایران نام سحر طوسی و شیرین گرامیان، نام های مهمی است، اما مهم تر این است؛ حالا هر کسی که قصه سحر را بداند، هر کسی که این مسیر سخت و امید و استقامت پشتش را بفهمد، می تواند تکه ای از آن را بردارد و به زندگی خودش ببرد.

اگر زنی در روزهای سیاه و سخت، به طناب امید و استقامت چنگ انداخته و امروز موفق شده، پس زن های دیگر هم می توانند. اگر آدمی، انسانی، تاب آورده و ادامه داده تا به خط پایان برسد، پس بقیه هم می توانند. قصه های ما همیشه تلخ نیست، قصه های ما می تواند نتیجه شیرین داشته باشد و این درس بزرگ سحر است. به شرط امید و استقامت و ادامه، همه چیز شدنی است. سحر طوسی، برای تمام اینها دوام آورد و چه خوب که امروز را به چشم دیدیم و چشم دوختیم به سحری که درخشید و با لبخند در خط پایان ثابت کرد، همه چیز ممکن است، فقط باید خواست، جنگید و ناامید نشد.

حالا و در این روزهای سخت، هر وقت که کم آوردید به قصه سحر و هم رکاب هایش فکر کنید، به ا دامه در اضطرار و به رسیدن در وقت قانونی به خط پایان. ما شبیه به هیچ کدام از مردم جهان، در آن خط پایانی نیستیم، از فقر و نداشتن ها و مانع های بسیار زیادی باید بگذریم، اما شاید همین گذشتن، درس ما باشد و نقطه رهایی. درسی که سحر روز شنبه آن را به ما داد و لبخند و ذوق را به سیاهی تمام خبرهایی پاشید که صبح روز یکشنبه روی خروجی سایت ها و خبرگزاری ها بودند و یگانه و کم نظیر و درخشان شد.

تاب آوری و توانستن، معنای مهم این خبر خوب بود و چه خوب که من راوی و شاهد این خبر بودم. اجازه ندهید این خبر در سیاهی خبرها گم شود، آن را ببینید، درباره اش حرف بزنید و شبیه یک نقطه آغاز دوباره به سمت رویاهای بزرگ قدم بردارید.

 

منبع: اعتماد
دیدگاه