دزدی 4 شمش طلا توسط معلم زبان از یک حسینیه
زنی که از موسسان حسینیه بود شمشهای طلای متعلق به خودش را در انبار آنجا مخفی کرده بود تا اینکه هدف سرقت قرار گرفت.
کسی که مدعی بود استاد زبان انگلیسی است و موفق شده بود بدون هیچ مدرک آموزشی، تعدادی دانش آموز برای یادگیری زبان دور خود جمع کند، از یک حسینیه در محدوده خیابان نیروهوایی دست به سرقت 4 شمش طلا به ارزش 20 میلیارد تومان زد. او علاوه بر رد مال و شلاق به 3 سال حبس محکوم شد.
چندی پیش مرد پزشکی، همراه خواهرش به یکی از مراجع قضایی تهران مراجعه کرد و در شکایتی به بازپرس پرونده گفت: اصالتاً عراقی هستیم حدود 40 سال پیش برای زندگی به ایران مهاجرت کردیم و درتهران ساکن شدیم. از آنجایی که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخورداراست، پس از ازدواج من و خواهرانم از نظر مالی به ما کمک کرد و تلاش خود ما نیز در زندگی باعث شد که از وضعیت مادی خوبی برخوردار باشیم. خلاصه به عشق خانم ام البنین حسینیهای در محدوده محل زندگیمان تأسیس کردیم.
چون پدرم مرد خیر ونیکوکاری است، تصمیم گرفتیم علاوه بر مراسم مذهبی در حسینیه برای کودکان بیبضاعت و کسانی که علاقهمند به یادگیری قرآن هستند با هزینه خودمان کلاسهای آموزش برگزار کنیم.
بنابراین کلاسهای مختلفی درحسینیه برگزار میشد. تا اینکه خواهرم به همراه فرزندش قصد داشتند معامله ملکی انجام بدهند. بنابراین طلا و حساب بانکی که داشتند همه را تبدیل به 4 شمش طلا به ارزش 20 میلیارد تومان کردند. خواهرم بدون اطلاع ما شمشهای طلا را در انبار حسینیه گذاشته بود. این درحالی است که کلید انبار را فقط خودش و مسئول آموزشگاه در اختیار داشتند. این پزشک ادامه داد: تا اینکه مدتی بعد خواهرم به انبار مراجعه میکند و ناگهان درکمال ناباوری متوجه میشود شمشهای طلا از انبار سرقت شده است. پس از سرقت نیز خواهرم ماجرا را از ما پنهان کرده بود. از آنجا که نگرانی در چهره خواهرم موج میزد وقتی علت را از او جویا شدم به من گفت شمشهای طلایش به سرقت رفته است آنجا بود که تصمیم گرفتیم پلیس را در جریان ماجرا قرار بدهیم.
به دنبال اظهارات این مرد پزشک، پلیس از خواهر وی (مالباخته) دست به تحقیقات مقدماتی زد. این زن در جریان تحقیقات به مأموران گفت که یک روز قبل از سرقت شمشهای طلا استاد زبان به همراه شاگردانش شروع به نظافت حسینیه کردهاند و او کلید انباری را از مسئول آموزشگاه گرفته است. حالا به او مظنون است. بهدنبال اظهارات این زن، معلم زبان احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این مرد ابتدا منکرهرگونه سرقتی شد و ادعا کرد فقط چند کیسه زباله از انباری حسینیه داخل سطل زباله انداخته و شمش طلایی ندیده است. از آنجا که معلم زبان دستپاچه و مضطرب به نظر میرسید تحت نظر قرار گرفت.
بنابراین کارآگاهان با بررسی و کنترل شماره حساب و وضعیت مالی وی متوجه شدند که او اخیراً اقدام به خرید یک خودروی لوکس کرده است و پول هنگفتی به حسابش واریز شده است.
همین سرنخ کافی بود تا پلیس بار دیگر این مرد را تحت بازجویی قرار دهد.
معلم زبان وقتی خود را در برابر شواهد و مدارک محکمهپسند دید چارهای جز بیان حقیقت نیافت و لب به اعتراف گشود و گفت:روز حادثه من به همراه شاگردانم شروع به نظافت حسینیه کردیم و سپس نوبت به انباری رسید وقتی وارد انباری شدیم هنگام نظافت چشمم به شمشهای طلا خورد وسوسه شدم و آنها را برداشتم. از آنجایی که باجناقم مغازه طلافروشی در دوبی دارد، شمشهای طلا را برایش پست کردم در چند نوبت وی پول شمشها را برایم واریز کرد.