تعرض خواستگار قلابی به دختر 17 ساله در ویلای اجاره‌ای

دختر نوجوان در دادگاه گفت: این پسر با بهانه ازدواج با من دوست شد و بعد به بهانه اینکه مرا به یک جشن تولد می‌برد به خلوتگاه شیطانی خود که یک ویلای اجاره‌ای بود برد و در آنجا به من تعرض کرد.

هیچ وقت فکر نمی‌کردم سهراب که دم از عشق و عاشقی می‌زد یک روز بخواهد مرا این‌طور رهایم کند و بی‌آبرویم کند. این جملات دختر ۱۷ساله‌ای است که در دادگاه کیفری استان البرز در مقابل قضات ایستاد و از پسر جوان ۲۶ساله که او را فریب داده است به شکایت پرداخت.

 

 رسیدگی به این پرونده از یک ماه پیش از وقتی شروع شد که مادری همراه دخترش بیتا به پلیس آگاهی مراجعه کرد و از پسر جوانی به نام سهراب که دخترش را گرفتار نقشه شیطانی‌اش کرده بود شکایت کرد.

این مادر که نمی‌خواست باور کند دخترش در دام دسیسه شومی گرفتار شده است خواستار بازداشت این پسر و مجازات او شد.

وقتی با دستور قضایی تیمی از مأموران وارد عمل شدند طولی نکشید پلیس با تحقیقات فنی و اطلاعاتی پسر جوان را در عملیات پلیسی دستگیر کرد.

همزمان دختر جوان تحت تحقیق گرفته شد و مأموران دریافتند او فریب چرب زبانی‌های خواستگارش را خورده است و درحالی که نمی‌دانست چه توطئه‌ای پیش رویش است پای در خلوتگاه او گذاشته است.

این پسر جوان که متهم بود به بیتا در یک ویلای اجاره‌ای تعرض کرده است در دادگاه کیفری شعبه یکم پای میز محاکمه ایستاد.

درابتدای جلسه دادگاه قاضی پس از مطالعه پرونده و تکان دادن سرش از دختر جوان خواست در جایگاه قرارگیرد و ماجرا را تشریح کند.

بیتا که صدایش می‌لرزید در برابر قاضی دادگاه ایستاد و با نشانه گرفتن انگشت اشاره به سوی پسری که چند صندلی آن طرف تر نشسته بود و دستبند بر دستانش بود، گفت: این پسر زندگی من را سیاه کرد. او با بهانه ازدواج با من دوست شد و بعد به بهانه اینکه مرا به یک جشن تولد می‌برد به خلوتگاه شیطانی خود که یک ویلای اجاره‌ای بود برد و در آنجا به من تعرض کرد و حالا از او شکایت دارم.

درحالی که حرف‌های دختر جوان به پایان نرسیده بود مادرش مدعی شد که این پسر دخترم را فریب داده و ربوده است.

آنگاه رئیس دادگاه پس از بررسی پیامک‌های دختر و پسر جوان و عکس‌هایی که باهم داشتند به مادر دختر گفت چطور دختر شما قبل ازآنکه شرعاً همسر این پسر جوان شود با او به سفرهای مختلف رفته و این عکس‌ها را دارد....

سپس پسر جوان به‌ عنوان متهم در جایگاه محاکمه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: آقای قاضی من قبول دارم با این دختر رابطه داشتم اما همه این رابطه‌ها و دوستی‌ها با خواسته خودش همراه بوده است و می‌دانم چرا او الان از من شکایت کرده است! من ابتدا قصد ازدواج داشتم اما وقتی دیدم او دختری است که براحتی با یک غریبه دوست می‌شود دیگر او را به‌عنوان همسر قبول نداشتم و از وقتی قید ازدواج را زدم او و مادرش از من شکایت کردند.

وی گفت: ما با هم سفرها و تفریحات زیادی رفتیم جشن تولدی هم در کار نبود ویلای اجاره‌ای برای این بود که من و بیتا آنجا کنار هم باشیم قبل از آن هم بارها گردش رفته بودیم اما وقتی نظرم درباره ازدواج عوض شد از من یک متجاوز ساختند درحالی که قبل از آن مرا پسر خوبی می‌دانستند و برای او می‌توانستم شوهر خیلی مناسبی باشم.

قاضی با بررسی پرونده پزشکی قانونی و با توجه به قرائن و شواهدی که وجود داشت دستور بازداشت موقت متهم را صادر کرد تا با تحقیقات انجام شده، حکم صادر شود.

در پایان جلسه رئیس دادگاه خطاب به مادر و دختر جوان گفت: دوستی‌های کاذب نتیجه‌ای جز این ندارد؛ اگر رابطه مادر و دختری با دوستی همراه بود هرگز دختر‌تان سعی نمی‌کرد در خیابان دل به پسری ببندد که حالا زندگی‌اش این‌طور تحت تأثیر قرار بگیرد.

دختران و پسران در خانواده مهم‌ترین نیازی که دارند تأمین روابط عاطفی خانوادگی است. فقدان محبت و عشق بین والدین و فرزندان باعث می‌شود آنها در جایی دیگر از خانه و خانواده به‌دنبال آن باشند که پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت.

 

دیدگاه