دستگیری دختر 17 سالهای که به اجبار پدر موادفروش شد/ باید خرج والدینم را دربیاورم
دختر نوجوان میگوید والدینش معتاد هستند و او چارهای جز موادفروشی نداشت.
هانیه 17ساله است. او را به اتهام توزیع مواد مخدر بازداشت کردهاند.
این دختر که پدر و مادری معتاد دارد، از روزهای سخت زندگیاش میگوید:
*چرا مواد توزیع میکردی؟
میخواستم خرج زندگیام را دربیاورم.
*مگر کار دیگری نبود؟
من همین یک کار را بلد بودم.
*چطور موادفروش شدی؟
پدر و مادرم هر دو مواد میکشند، آنها من را برای خرید مواد میفرستادند. اینطوری بود که با موادفروشها آشنا شدم. بعد یکی از دوستان پدرم گفته بود دخترت را بفرست مواد توزیع کند پول خوبی میدهم، پدرم هم من را مجبور کرد که این کار را بکنم.
*یعنی خودت دوست نداشتی؟
معلوم است دوست نداشتم چون با آدمهای خیلی بدی روبهرو میشدم. اگر مواد نمیفروختم پدرم من را از خانه بیرون میکرد.
*خواهر و برادر هم داری؟
ندارم.
*چرا؟
نمیدانم چرا ولی مادرم بچهدار نمیشود.
*چقدر پول درمیآوردی؟
آنقدری بود که مواد پدر و مادرم تامین شود و خرج خانه را هم بدهم.
*کجا مواد میدادی؟
بیشتر در پارکها مواد توزیع میکردم.
*اولین بار است که دستگیر میشوی؟
بله اولین بار است.
*چه مدت موادفروشی کردی؟
بیشتر از یک سال است، چون کمسن و سال بودم ماموران به من شک نمیکردند.
*به قاضی گفتهای که مواد مال تو نبود؟
بله گفتهام اما برای اینکه ثابت کنم باید خیلیها را لو بدهم، اینطوری پدر و مادرم گیر میافتند.
*اگر دادگاه تصمیم بگیرد حاضری بهزیستی بروی و دیگر این کار را نکنی یا اینکه حکم زندان را قبول میکنی؟
نمیدانم. به بهزیستی بروم تکلیف پدر و مادرم چه میشود؟ من جز آنها هیچکس را ندارم.