عقرب خالکوبی‌شده سارقان را لو داد

اعضای باندی که پس از دستبرد به خانه پیرمرد پولدار با خواندن وصیت‌نامه وی از خانه پسرش هم اشیای تاریخی سرقت کرده بودند با ردیابی نشان عقرب‌سیاه روی دست سردسته باند شناسایی و بازداشت شدند.

چندی قبل مرد سالخورده‌ای در تهران به اداره پلیس رفت و از سرقت اموال خانه‌اش شکایت کرد.

 

وی در توضیح ماجرا گفت: «من و همسرم در خانه ویلایی‌مان تنها زندگی می‌کنیم. یک ماه قبل به ویلایمان در شمال کشور رفتیم تا اینکه امروز به تهران برگشتیم. وقتی وارد خانه شدیم تمامی وسایل به‌هم ریخته بود و حکایت از آن داشت که سارق یا سارقانی به خانه‌مان دستبرد زده‌اند. ما درست حدس زده بودیم، چون سارقان علاوه بر سرقت وسایل گرانقیمت، صندوقچه طلا و جواهرات همسرم را هم سرقت کرده بودند.»

با طرح این شکایت، مأموران به دستور بازپرس دادسرا تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند، اما بررسی دوربین‌های مداربسته نشان داد سه سارق کلاه به سر و ماسک به صورت داشته‌اند تا چهره‌شان مشخص نشود. همچنین مشخص شد آن‌ها هیچ اثر انگشتی هم از خود در محل حادثه به جا نگذاشته‌اند.

در‌حالی‌که بررسی‌ها درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران با شکایت دیگری روبه‌رو شدند که سارقان به همان شیوه به خانه ویلایی دیگری دستبرد زده بودند. مأموران دریافتند سارقان این‌بار به خانه پسر شاکی رفته و اموال و وسایل عتیقه او را سرقت کرده‌اند. مأموران در بررسی دوربین‌های مداربسته متوجه شدند سارقان خانه مرد جوان از نظر جثه و قیافه شبیه همان سارقان خانه پدرش هستند. همین موضوع این فرضیه را برای مأموران پلیس قوت بخشید که سارقان افراد آشنایی هستند که مالباخته‌ها را می‌شناخته و از محل نگهداری اموال قیمتی آن‌ها هم خبر داشته‌اند.

بدین ترتیب مأموران برای شناسایی سارقان دست به تحقیقات تخصصی زدند تا اینکه متوجه خالکوبی نقش عقرب سیاه روی دست یکی از سارقان شدند.

مأموران در بررسی دقیق دوربین‌های مداربسته مشاهده کردند یکی از سارقان هنگام بالا رفتن از روی دیوار خانه مرد جوان آستینش بالا می‌رود و طرح خالکوبی عقرب روی دستش نمایان می‌شود. با به دست آوردن این سرنخ، تحقیقات وارد مرحله تازه‌ای شد تا اینکه مأموران در تحقیقات میدانی و محلی به سه پسر جوان معتاد که در محله مرد سالخورده زندگی می‌کردند، مشکوک شدند. گفته‌های اهالی محل حکایت از آن داشت سه پسر جوان خلافکار و معتاد هستند، به همین دلیل مأموران آن‌ها را به عنوان مظنون به سرقت از خانه پدر و پسر بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.

متهمان که هر سه نشان عقرب را روی دست‌شان خالکوبی کرده بودند ابتدا منکر جرم خود شدند، اما وقتی با فیلم دوربین مداربسته روبه‌رو شدند به سرقت از خانه پدر و پسر اعتراف کردند.

نشان بدشانسی

سردسته باند سارقان، پسر جوان معتادی به نام فرزاد است که می‌گوید فکر می‌کرده نشان عقرب برای آن‌ها خوش‌شانسی می‌آورد، اما همین نشان برای آن‌ها بدشانسی آورده و باعث شده خیلی زود به دام بیفتند.

*فرزاد مالباخته‌ها را می‌شناختی؟

بله، البته مرد سالخورده در محل ما زندگی می‌کند، اما خانه پسرش در محله دیگری است که با محل ما فاصله دارد.

*چه شد که تصمیم گرفتی از خانه مرد سالخورده سرقت کنی؟

آن‌ها خیلی پولدار بودند. به غیر از پسر کوچک‌شان که در تهران زندگی می‌کند، فرزندان دیگرش خارج از کشور زندگی می‌کنند. خبر داشتیم وضع مالی‌شان خوب است و در شهر‌های شمالی هم خانه دارند. از طرفی خودرویی که خودش و پسرش سوار می‌شوند خودرو‌های مدل‌بالا هستند و از وضع‌شان می‌شد تشخیص داد که در خانه‌شان اموال قیمتی نگهدار می‌کنند، به همین خاطر وسوسه شدیم زمانی که در خانه نیستند اموالشان را سرقت کنیم. چند روز قبل از سرقت متوجه شدیم مرد سالخورده همراه همسرش به مسافرت رفته است. از همین‌رو سه نفری وارد خانه‌اش شدیم و اموال قیمتی‌اش را سرقت کردیم.

* چه چیزی سرقت کردید؟

ما علاوه بر سرقت وسایل گرانقیمت، صندوقچه‌ای داخل خانه پیدا کردیم که مقدار زیادی طلا و جواهر و پول داخل آن بود.

* چرا در سرقت دوم از خانه پسرش سرقت کردید؟

ما داخل صندوقچه وصیت‌نامه‌ای را پیدا کردیم که مثل نقشه گنج بود. کنجکاو شدیم و وصیت‌نامه را خط به خط خواندیم تا اینکه فهمیدیم این وصیت‌نامه واقعاً نقشه گنج است. پیرمرد به فرزندانش وصیت کرده بود تمامی اموال و دارایی‌هایش را مساوی بین هم تقسیم کنند. همچنین نوشته بود مقداری وسایل قدیمی و چند نسخه کتاب خطی داخل صندوقی در زیرزمین خانه پسر کوچکش نگهداری می‌کند که ارزش بالایی دارند. بعد هم فهمیدیم خانه‌ای که پسر کوچکش در آن زندگی می‌کند، متعلق به پیرمرد است که وصیت کرده بود آن را هم فرزندانش بین هم تقسیم کنند. وقتی به این نقشه گنج رسیدیم با خودمان گفتیم خوش‌شانسی به ما رو کرده و به زودی پولدار می‌شویم و تصمیم گرفتیم در فرصت مناسب به خانه او هم دستبرد بزنیم. ما یک شب پسرش را تعقیب و نشانی خانه‌اش را پیدا کردیم، بعد هم نقشه‌مان را عملی کردیم، اما بدشانسی آوردیم و گیر افتادیم.

* چرا بدشانسی آوردید؟

ما سه نفر وقتی با هم دوست شدیم، تصمیم گرفتیم روی دستمان نقش عقرب‌سیاه را خالکوبی کنیم. فکر می‌کردیم برای ما خوش‌شانسی می‌آورد و بعد هم گفتیم اسم گروهمان را عقرب می‌گذاریم، اما این نشان برایمان بدشانسی آورد و پلیس از روی همین خالکوبی عقرب، ما را شناسایی کرد و به دام افتادیم.

* با پول‌های سرقتی چکار کردید؟

ما هر سه معتاد به شیشه هستیم. واقعیتش مدتی قبل در میهمانی‌های شبانه با افراد خلافکار، معتاد شدیم، به خاطر همین اعتیاد هم دست به سرقت زدیم. مقداری از پول‌ها را شیشه کشیدیم، البته وسایل را نفروخته بودیم که دستگیر شدیم.

 

منبع: جوان
دیدگاه