مرد اعترافاتش را پس گرفت/ قتل همسر موقتم، کار من نیست!

مردی که قبلاً به کشتن همسر صیغه‌ای‌اش اعتراف کرده بود، در دادگاه مدعی شد بی‌گناه است و آن موقع دروغ گفته بوده است.

مردی که همسر صیغه‌ای‌اش را به قتل رسانده و جسدش را از بالای کوه به پایین پرت کرده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

متهم که پیشتر به قتل اعتراف کرده و بقایای جسد را هم به ماموران نشان داده بود، در جلسه دادگاه ادعا کرد قتل کار او نیست.

مردی یک سال قبل به پلیس گزارش داد خواهرش گم شده است. او گفت: غزل خواهر جوان من که مدتی قبل با مردی به صورت صیغه‌ای ازدواج کرده بود، گم شده و شوهرش مدعی است از او خبر ندارد.

این مرد گفت: غزل و همسرش محسن مدتی بود با هم اختلاف شدید داشتند. شوهرخواهرم در حالی می‌گوید خبری از غزل ندارد که همسایه‌ها آخرین بار غزل را سوار ماشین، کنار شوهرش دیده‌اند.

ماموران بعد از شنیدن اظهارات این مرد تحقیقات خود را آغاز کردند و محسن بازداشت شد. او گفت: من و غزل با هم درگیر شدیم و من او را در ماشین خفه و بعد هم جسدش را از بالای کوه به پایین پرت کردم.

محسن ماموران را به محل حادثه برد و بقایای جسد هم پیدا شد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.

متهم در جلسه رسیدگی به پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیای دم روبه‌رو شد. او گفت: قتل کار من نیست و اتهام را قبول ندارم.

محسن درباره آشنایی با همسرش گفت: من قبلاً ازدواج کرده و همسر داشتم اما زنم را طلاق دادم و با دخترم زندگی می‌کردم. مدتی قبل با غزل آشنا شدم و با هم به صورت صیغه‌ای ازدواج کردیم. فکر می‌کردم غزل عاشقم است اما بعد فهمیدم به خاطر پول با من ازدواج کرده است. او هر چند وقت یک بار به بهانه نفقه و خرید، میلیون‌ها تومان از من پول می‌گرفت. کم‌کم اختلاف ما شدید شد و او و خانواده‌اش چند باری از من شکایت کردند و گفتند من نفقه نمی‌دهم. کشمکش ما ادامه داشت تا اینکه غزل گم شد و من دیگر نفهمیدم چطور کشته شد و چه بلایی سرش آمد.

متهم در پاسخ به این سوال که اگر قتل کار او نبوده، چطور جزئیات را توضیح داده و جای جسد را هم به پلیس گفته است گفت: به شدت تحت فشار بودم. در مقر پلیس به من گفتند همسرم چطور کشته شده و جسدش را هم پیدا کرده‌اند. من هم عین گفته‌های آنها را تکرار کردم.

متهم همچنین درباره گفته‌های شاهدان نیز گفت: شاهدان خواهرزاده‌های غزل هستند و دروغ گفته‌اند. من این حرف‌ها را قبول ندارم.

در پایان قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

 

دیدگاه