اجرای سرقتهای مسلحانه با الهام از کلیپهای اینستاگرامی
مرد جوانی که با تهدید سلاح کمری گوشیهای تلفن همراه شهروندان تهرانی را سرقت میکرد، پس از دستگیری مدعی شد ایده سرقت مسلحانه را از کلیپهای منتشر شده در اینستاگرام الهام گرفتهاست.
به گزارش جهان مانا ، اعضای دو باند سارقان مسلح که به صورت جداگانه از چند ماه قبل در خیابانها، کوچهها و خانههای شهر تهران با سلاح گرم جولان میدادند و با ایجاد رعب و وحشت دست به سرقتهای سریالی میزدند، چند روز قبل در دام مأموران پلیس گرفتار شدند و صبح دیروز برای تحقیقات و گفتگو با خبرنگاران به پلیس آگاهی تهران منتقل شدند.
سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در توضیح دستگیری سارقان مسلح به خبرنگار ما گفت: «چندی قبل مأموران پلیس آگاهی با سرقتهای سریالی تلفن همراه شهروندانی روبهرو شدند که حکایت از آن داشت سارقان با تهدید سلاح گرم اقدام به سرقت میکنند. بررسیهای مأموران نشان داد سرقتها از سوی دو باند صورت میگیرد و یکی از اعضای باند سارقان مسلح ۱۲ سابقه سرقت در پروندهاش ثبت شدهاست. مأموران سرانجام با سرنخهایی که به دست آوردند سارقان را شناسایی و بازداشت کردند.» وی افزود: «در طرحهای دستگیری سارقانی که از اول سال اجرا شده مأموران بیش از یک هزار و ۷۰۰ سارق دستگیر کردهاند.»
یکی از سارقان مرد ۳۸ سالهای به نام فریبرز است. او به گفته خودش هیچ سابقه کیفری ندارد و از چند ماه قبل پس از دیدن کلیپی در اینستاگرام و به خاطر زیادهخواهی تصمیم میگیرد دست به سرقتهای مسلحانه بزند. اولین طعمهاش مرد دوبلوری بوده که در یکی از خیابانها او را خفت میکند.
*فریبرز چه شد که تصمیم به سرقت مسلحانه گرفتی؟
من آدم زیادهخواهی هستم و همیشه دوست داشتم بهترین لباسها را بپوشم و بهترین غذاها را بخورم و پیش دیگران فخرفروشی و خوشگذرانی کنم. وقتی به خودم آمدم، دیدم کم آوردهام و با مشکل مالی شدیدی روبهرو شدهام، به طوری که هزینه مدرسه فرزندم را نداشتم و به همین دلیل مدتی بود فکر میکردم برای به دست آوردن پول چه کاری انجام دهم که چند ماه قبل این ایده به ذهنم رسید و برای اولینبار شروع به سرقت کردم، وگرنه من هیچ سابقهای ندارم.
*چطور این ایده به ذهنت رسید؟
من علاقه زیادی به کلیپهای منتشرشده در اینستاگرام دارم. همیشه در کلیپها میدیدم که سارقان با چاقو و اسلحه گوشیقاپی یا خفتگیری میکنند و متوجه شدم طعمهها وقتی اسلحه را در دست سارق میبینند، بدون مقاومت اموالشان را در اختیار سارق قرار میدهند. با دیدن این کلیپها تصمیم گرفتم با اسلحه گوشیقاپی کنم تا پول زیادی به دست بیاورم.
*اسلحه را به همین دلیل خریدی؟
نه، من از کودکی عاشق اسلحه بودم و حتی همیشه با کاغذ یا چوب اسلحه میساختم و با بچههای محلهمان بازی میکردم. یک سال قبل اسلحه را به خاطر علاقهای که داشتم به قیمت ۷ میلیون تومان خریدم و با آن به دوستانم فخرفروشی میکردم.
*یعنی از اسلحه تا قبل از سرقتها استفادهای نکردهبودی؟
نه، من هر زمانی به روستایمان میرفتم و همراه دوستانم به کوه و دشت میرفتیم، اسلحه را با خودم میبردم. فکر کنم یک ماه قبل اسلحه را از خانه برداشتم و اولین سرقتم را رقم زدم.
*میدانی اولین شاکی شما چه کسی است؟
بله، الان فهمیدم دوبلور فیلمهای کارتون است. البته پس از اینکه تلفن همراه او را با تهدید اسلحه سرقت کردم، داخل رم گوشیاش چند کارتون دیدم که احتمال دادم صاحب گوشی هنرمند است.
*درباره نحوه سرقتها توضیح بده؟
من معمولاً صبح زود برای سرقت از خانه بیرون میرفتم و در خیابانها با موتورم پرسه میزدم و تمامی سرقتهایم را هم بین ساعت ۷ تا ۸:۳۰ صبح انجام میدادم. وقتی میدیدم مرد یا پسری تلفن همراه در دست دارد، به او نزدیک میشدم و موتورسیکلتم را کنارش نگه میداشتم و با اسلحه به طرفش میرفتم و او را تهدید میکردم و تلفن همراهش را میگرفتم و بعد هم سوار موتورم میشدم و فرار میکردم.
*چرا صبح زود نقشههای سرقت را اجرا میکردی؟
چند دلیل داشت؛ یکی اینکه صبح زود کوچه و خیابانها خلوت هستند و دوم اینکه افراد صبح زود به خاطر خوابآلودگی گیج و منگ هستند و راحتتر میشود از آنها سرقت کرد.
*فکر میکردی شناسایی شوی؟
نه، من همیشه ماسک بهداشتی سفید به صورتم داشتم و پلاک موتورم را مخدوش میکردم، اما با این همه ترفند، باز هم شناسایی شدم و به دام افتادم.
*زن و فرزند داری؟
بله، متأهل هستم و فرزند هم دارم.
*اگر کسی از زن و فرزندت با تهدید اسلحه خفتگیری کند، چه حسی به تو دست میدهد؟
من اصلاً از زنان و کودکان سرقت نکردم و تصمیم هم نداشتم از زنان و کودکان سرقت کنم، چون همیشه فکر میکردم شاید یکی از طعمههای من باردار باشد و با دیدن اسلحه از ترس بچهاش را سقط کند.
*گوشیهای سرقتی را چند میفروختی؟
به مالخری که از قبل میشناختمش گوشی را میفروختم. البته گوشیها را با توجه به مارکش بین یک تا دو میلیون تومان میفروختم.
*چطوری مالخر را میشناختی؟
یک ماه قبل از شروع سرقت گوشی در خیابان پیدا کردم و برای فروش به خیابان مولوی رفتم و در آنجا با خریداری آشنا شدم که فهمیدم گوشیهای سرقتی میخرد.