دلیل تازه داماد برای طلاق: زنم مرا مثل عابربانک می بینید
پریا و پیمان قصد دارند از هم جدا شوند آنها یک سال بیشتر با هم زندگی نکردند و حالا این زندگی به پایان خود رسیده است.
به گزارش جهان مانا، پیمان برای از دلایل این جدایی میگوید:
*چه مدتی است با هم ازدواج کردهاید؟
هنوز یک سال نشده یک هفته تا یک سال مانده است.
*در این مدت کم چه اتفاقی افتاده که قصد جدایی دارید؟
پریا آنقدر از من توقعات عجیبوغریب دارد که نمیتوانم برآورده کنم و تصمیم گرفتم جدا شوم.
*همسرت چه چیزی از تو میخواهد؟
قبل از ازدواج گفت حتماً باید خانه داشته باشیم. پدرم خانهاش را فروخت و دو واحد آپارتمان گرفت تا من هم خانه داشته باشم. بعد گفت ماشین که قسطی ماشین خریدم. بعد عروسی مفصل خواست. باز هم گفتم دختر جوانی است و حقش است که عروسی مفصل داشته باشد اما این خواستهها تمامی ندارد. دوباره از من ماشین و طلا و لباس و زندگی لاکچری میخواهد.
*پریا از ابتدا چنین خواستههایی داشت؟
اوایل حرفهایی میزد که برای یک زندگی لازم بود. من قبول دارم خانه و ماشین برای زندگی لازم است اما یک ماشین دیگر میخواهد و مدام میگوید برای مناسبهای مختلف برایش طلا بخرم و من این را اصلاً درک نمیکنم. او مرا مثل عابربانک میبیند. میخواهم با کسی باشم که عاطفه داشته باشد و زندگی را با خودم بخواهد.
*شغلت چیست؟
مهندس هستم و در یک شرکت مهندسی راه و ساختمان کار میکنم.
*با همسرت چطور آشنا شدی؟
من با او در همان شرکت آشنا شدم. منشی شرکت بود. دانشجوی رشته ادبیات فارسی بود. کار هم میکرد من هم فکر کردم حالا که کار میکند دختر قانع و حسابگری است، نمیدانستم قصدش این است که با من مثل اسکناس برخورد کند.
*پریا هم به این جدایی راضی است؟
مهریهاش را میخواهد. برای پریا چیزی جز پول مهم نیست، گفته اگر مهریه را بدهم جدا میشود. من هم درخواست کردم قسطبندی شود. برای پول پیش، ماشینم را میدهم و بعد هم قسطی مهریهاش را میدهم تا تمام شود.