مجازات مرگ برای پسر معتاد که خاله‌اش را خفه کرد

پسر معتاد که برای درخواست میانجیگیری از خاله‌اش به خانه او رفته بود، زن تنها را کشت و در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. او به قصاص و زندان محکوم شد.

 

به گزارش جهان مانا، متهم که با شکایت پسرخاله‌اش بازداشت شده‌ است از سوی همسایه‌ای که نشانه‌ای خاص در بدن او دیده بود، شناسایی شد.

یک سال قبل مردی به پلیس مراجعه کرد و گفت مادرش در خانه کشته شده‌ است. او گفت: من هر روز به مادرم که تنها زندگی می‌کرد، سر می‌زدم. روز حادثه به خانه او رفتم. در را باز نکرد. چند ساعتی هم بود که تلفن را جواب نمی‌داد. خیلی نگران شدم و با کمک یکی از همسایه‌ها وارد خانه شدم و جسد مادرم را دیدم. وضع جسد برایم عجیب بود. معلوم است که مادرم به مرگ طبیعی نمرده‌ است.

ماموران جسد را به پزشکی قانونی انتقال دادند و متخصصان اعلام کردند زن ۶۰ ساله به مرگ طبیعی فوت نکرده و خفه شده‌ است. به این ترتیب، ماموران تحقیقات خود را از همسایه‌ها آغاز کردند.

یکی از همسایه‌ها گفت: من در ساختمان را روی جوانی باز کردم که می‌گفت از اقوام مقتول است. او گفت می‌خواهد به خانه این زن برود اما زنگ در خانه نمی‌زند. من هم در را باز کردم. چند دقیقه بعد صدایی عجیب از خانه آمد و بعد یکدفعه صدا قطع شد. بیرون رفتم تا به زن همسایه سر بزنم. در راه‌پله همان جوان را دیدم که حالتی آشفته داشت. او یک خالکوبی عجیب روی گردنش داشت.

وقتی ماموران عکس احسان، خواهرزاده مقتول، را به این زن نشان دادند، او تایید کرد که آن شخص همان جوان است.

ماموران در ادامه احسان را بازداشت کردند. او به قتل اعتراف کرد و گفت مرگ خاله‌اش را رقم زده اما عمدی در کار نبوده ‌است.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی، پسر مقتول درخواست قصاص کرد و گفت: من احسان را دوست داشتم. او پسرخاله‌ام بود اما مادرم را کشته و نمی‌توانم گذشت کنم.

وقتی نوبت به متهم رسید، او در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اعتیاد داشتم و همیشه سر این موضوع با مادرم درگیر بودم. هر بار مادرم من را از خانه بیرون می‌کرد پیش خاله‌ام می‌رفتم. او واسطه می‌شد و مادرم من را به خانه راه می‌داد. روز حادثه به خانه مادرم رفتم. او مرا بیرون کرد و گفت که راه نمی‌دهد. به همین دلیل به خانه خاله‌ام رفت. خاله‌ام برعکس همیشه با من تندی کرد و گفت از خانه او بیرون بروم. او فریاد زد، گفتم می‌روم. دوباره داد زد، جلوی دهان او را گرفتم و به محض اینکه دستم را برمی‌داشتم، دوباره داد می‌زد. به همین خاطر هم دستم را مدتی نگه داشتم که یکدفعه دیدم بدنش شل شد و افتاد. من قصد کشتن او را نداشتم. می‌خواستم خاله‌ام را واسطه کنم تا با مادرم صحبت کند. فریادهایش باعث شد بترسم و این اتفاق افتاد.

بعد از گفته‌های متهم و وکیل مدافع او، هیات قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص و دو سال حبس محکوم کردند.

 

 

دیدگاه