ازدواج با فردی که فالوور پر و پاقرص بلاگرها است، خطرناک است؟

تخمین زده می‌شود که در حال حاضر بیش از ۵۰۰ میلیون اینفلوئنسر(بلاگر) در سراسر جهان وجود دارد. این تعداد در چند سال گذشته به‌طور پیوسته در حال افزایش بوده است. اینفلوئنسرهایی که ده‌ها هزار تا میلیون‌ها دنبال کننده دارند. دنبال کنندگانی که هرروز حدود ۲۰ استوری از خوش‌گذرانی بلاگرهای محبوبشان را دنبال می‌کنند، آن‌ها را لایک می‌کنند، حسرت‌هایشان را همراه با آرزوی موفقیت در کامنت‌ها برایشان می‌نویسند و اقرار می‌کنند که آن‌ها الگوی زندگی‌شان هستند. این در حالی است که بارها از جانب روانشناسان و رسانه‌های کشور درباره "رویکرد غیرواقعی اینفلوئنسرها نسبت به زندگی و اثرات مخرب دنبال کردن آن‌ها بر سلامت روان" هشدار داده‌شده است اما بااین‌وجود افراد زیادی همچنان تمایل به گشت‌وگذار مجازی و دیدن پست‌های اینستاگرامی بلاگرها دارند.

ازآنجایی‌که اینفلوئنسرها این قدرت را دارند تا بر انتخاب‌های افراد در نوع پوشش، خرید محصولات، انتخاب همسر و... تأثیر بگذارند، لازم است تا این مسئله در ابعاد وسیع‌تری موردبررسی قرار بگیرد. ازاین‌رو، با دکتر نسیم نوری، متخصص روانشناسی و مشاور ازدواج به گفت‌وگو پرداختیم.

خانم دکتر، بفرمایید که چرا برخی افراد باوجودآنکه می‌دانند دنبال کردن بلاگرها هیچ آورده‌ای جز حسرت برای آن‌ها ندارد، باز علاقه به دنبال کردن و دیدن آن‌ها دارند؛ مشکل کجاست؟

گرایش ذاتی انسان به سمت کمال‌گرایی و بی‌عیب و نقص بودن می‌تواند ریشه تمایل افراد برای نزدیکی به سمت فضاهایی باشد که این بی‌عیب و نقصی را فریاد می‌زنند.

انسان‌ها یک شخصیت واقعی و یک شخصیت آرمانی دارند و در بسیاری از افراد، فاصله زیادی بین این دو شخصیت وجود دارد. در فضاهای ارائه‌شده توسط بلاگرها، افراد ناهشیارانه به دنبال تجربه لحظات نزیسته در زندگی آرمانی خود هستند. وقتی فرد وارد فضای مجازی می‌شود و سبک زندگی بلاگرها را مشاهده می‌کند، انگار زندگی نزیسته خودش را با آن بلاگر زیست می‌کند و بخشی از زندگی واقعی خودش را که مطلوبش نیست، در دنیای مجازی فراموش می‌کند. فرد با دیدن زندگی‌های بی‌دغدغه در فضاهای مجازی، لحظاتی خود را به‌جای نقش اول‌های این نمایش بی‌نقص و زیبا می‌گذارد و لذت را تجربه می‌کند.

همچنین نمادهای بصری و شنوایی جذاب و لوکسی که در عکس‌ها و فیلم‌های بلاگرها به نمایش گذاشته می‌شود، ریشه‌های هیجانی در فرد را بیدار می‌کند و اینجاست که سیستم هیجانی فعال‌تر از سیستم شناختی، بر تفکر منطقی غلبه می‌کند. این نمادها روان فرد را فریب می‌دهند و لذت و حال خوب را بدون اینکه فرد در دنیای واقعی کاری انجام داده باشد به او می‌دهند. از طرفی تداوم ارتباط با این فضاهای مجازی، در درازمدت باعث حسرت و تمایل داشتن زندگی‌های مشابه در فرد می‌شود و سیستم الگو گیری به‌صورت تقلید ناهشیار و اصطلاحاً کورکورانه در فرد فعال می‌شود.

چند سالی است که استایل با مفهوم ارزشمندی مانند حجاب گره‌خورده و صفحاتی با عنوان حجاب‌استایل را در فضای مجازی به وجود آورده است؛ به نظر شما آیا دنبال کردن حجاب استایل‌ها یا بلاگرها با پوشش و حجاب کامل می‌تواند به‌اندازه دنبال کردن لایف استایل ها، بیوتی بلاگرها و... مخرب و آسیب‌زا باشد؟

 وقتی سخن از الگو گیری به‌صورت تقلید ناهشیارانه است، یعنی مسیر آگاهی فعال نیست. تحلیل عقلانی و توانایی تفکر، از موهبت‌های توانایی انسان است و هرکجا ساختارهای تفکر آگاهانه مسدود باشد، مسیر رفتاری در انحصار تحلیل هیجانی قرار می‌گیرد و این شرایط در سلامت روان فرد مطلوب نیست. در دنیای مجازی، هیچ‌کدام از بلاگرها شبیه به واقعیت خودشان نیستند و همه‌چیز به بهترین شکل ممکن نمایش داده می‌شود. پس فارغ از نوع پوشش این بلاگرها، چون تحلیل منطقی کاملی در بررسی رفتارها و سبک زندگی واقعی این افراد برای بیننده فراهم نیست، پیروی از آنان و الگو قرار دادن همه رفتارها و گفتارهای آن‌ها به‌صورت کورکورانه می‌تواند مسیر آسیب‌زایی باشد.

آیا می‌توان گفت که دنبال کردن بلاگرها، بلااستثناء بر روی همه افراد تأثیر منفی می‌گذارد؟

اگر فرد با توجه به ریشه‌های فرهنگی و اخلاقی، ابتدا در زندگی خود معنایی برای موفقیت ترسیم کرده باشد و آگاهانه برای خودش هدف و مسیری را برای حرکت به سمت کمال تعیین کرده باشد تا از آن‌ها در جهت مسیر مطلوبش آگاهانه بیاموزد، می‌تواند در شرایط الگو گیری مطلوب  قرار بگیرد؛ اما در شرایط تقلید کورکورانه، فرد از دیگران و منابع موجود، بدون آگاهی و منطق، صرفاً بر مبنای جذاب بودن این منابع، پیروی می‌کند و این منابع را بیش ارزش‌دهی می‌کند. بنابراین، شناسایی و تفکیک الگوها از ضد الگوها، امری ضروری است. اگر افراد آگاهانه به دنبال الگوهای مطلوب در فضای مجازی باشند کمتر می‌تواند مشکل‌ساز باشد، اما در تقلید کورکورانه این امر می‌تواند دردسرساز شود.

یکی دیگر از مواردی که در روانشناسی مطرح است، استمرار قرارگیری در کنار منابع الگوساز است؛ یعنی هر چه فرد مدت‌زمان بیشتری را در کنار منبع‌های الگوساز قرار بگیرد و مدت‌زمان زیادی را در صفحات مجازی این بلاگرها صرف کند و بیمارگونه آنان را دنبال کند، ساختار تقلید ناآگاهانه محتمل‌تر می‌شود.

نظرتان درباره ازدواج با افرادی که بلاگرهای زیادی را دنبال می‌کنند، چیست؛ آیا ازدواج با دنبال‌کننده  بلاگرها می‌تواند مشکل‌ساز باشد؟

اگر فردی که برای ازدواج انتخاب می‌کنیم در دسته افرادی است که مسیر تقلید کورکورانه را پیش می‌رود و مدت‌زمان زیادی را در صفحات مجازی بلاگرها صرف می‌کند، ازدواج با چنین فردی آسیب‌زا است. قطعاً این آسیب در افراد جوانی که در آستانه ساختن مسیر زندگی خود هستند، جدی‌تر است زیرا حس هم ذات پنداری و افکار هیجانی بیشتری وجود خواهد داشت.

قبل از ازدواج و در طی مراحل خواستگاری، از کجا متوجه شویم که طرف مقابلمان تحت تأثیر بلاگرنماها قرار دارد یا خیر؟

توصیه می‌کنم که افراد حتماً تحولات موجود در فضای جامعه را برای شناخت فرد موردنظرشان مدنظر قرار دهند. شاید درگذشته‌ای نه‌چندان دور، وقتی فردی برای ازدواج اقدام می‌کرد، به دنبال شناخت بیشتر از طرف مقابل در فضای واقعی جامعه بود. درواقع، شناخت بیشتر فرد مقابل در فضاهای تحصیلی، شغلی، اجتماعی و خانوادگی در شناخت بیشتر او کمک‌کننده بود. همچنین تحقیق‌ها و پرس‌وجوها در فضاهای اجتماعی وزندگی آن فرد، شناخت بیشتری از او ایجاد می‌کرد اما امروزه علاوه بر نیاز به شناخت دایره اجتماعی بیرونی افراد، باید نوع انتخاب و رفتار فرد در فضای مجازی را نیز بررسی کرد.

بدون شک، امروزه بخشی از هویت افراد تحت تأثیر دایره ارتباطاتشان در فضای مجازی است. آگاهی از اینکه فرد کدام صفحات مجازی را تعقیب می‌کند و دایره ارتباطات او در این فضاها چگونه است، شناخت کامل‌تری ایجاد می‌کند؛ لذا پیگیری اینکه فرد مقابل در کدام فضاهای مجازی مدت‌زمان بیشتری را صرف می‌کند و ایده‌آل‌هایش منطبق بر کدام افراد در این فضاهاست باید در جلسات مشاوره پیش از ازدواج تحلیل شود.

گاهی برخی زوجین به دلیل تأثیرپذیری از بلاگرها یا گرایش به شغل بلاگری، با یکدیگر دچار مشکل و اختلاف می‌شوند؛ در چنین شرایطی توصیه شما برای رفع این اختلافات چیست و فکر می‌کنید این مسائل تا چه حد می‌تواند مشکل‌ساز و قابل‌حل و فصل باشد؟

 متأسفانه یکی از آسیب‌های مهم تأثیرپذیری از بلاگرها، حسرتی است که برای بیننده ایجاد می‌کند. عدم رضایت از هر چیزی در فضای زندگی واقعی به علت عدم تطبیق آن با ایده‌آل‌های نمایش داده‌شده در فضای مجازی، آسیب‌زا است. ازاین‌رو به منظور رفع اختلافات، ارتقا شخصیت با افزایش آگاهی هوشیار و تغییر جهت رفع نیازهای روان‌شناختی در مسیری سالم، باید در دستور کار قرار گیرد. اگر فرد نتواند به‌تنهایی در مسیر رفع این آسیب‌ها قرار گیرد، مشاوره‌های علمی برای تحلیل ساختار این مشکلات، سودمند خواهد بود.

به‌عنوان نکته پایانی، به جوانان دنبال کننده بلاگرنماها چه توصیه‌ای دارید؟

 متأسفانه دنبال کننده‌های فضاهای مجازی، دچار عدم دانش کافی برای فهم واقعیت از توهم هستند. من فکر می‌کنم افزایش سواد رسانه‌ای باید در دستور کار قرار گیرد و ما باید یاد بگیریم هر چیزی که دیده می‌شود الزاماً منطبق بر واقعیت نیست.

از سویی دیگر، باید به ارزش‌های اصیل بازگشت. دستیابی به رفاه اغراق‌آمیز نمایش داده‌شده به‌جای توسعه و تلاش، جامعه را به‌جایی تبدیل می‌کند که منتظر است فقط دیگران تلاش کنند و تولید کنند تا ما استفاده کنیم. جامعه نباید به‌جایی تبدیل شود که افراد رفاه را دوست داشته باشند اما حاضر به تلاش نباشند. افراد باید به این باور برسند که دنیای واقعی جایی متفاوت از دنیای مجازی است و نمی‌شود فقط به دنبال راه‌های آسان رسیدن به رفاه بود و دست از تلاش برداشت.

 این الگو گیری‌های غلط از فضاهای مجازی به علت در دسترس نبودن الگوی مناسب جایگزین در دنیای واقعی است لذا برای پیشگیری از این آسیب‌ها باید ارتباطات در دنیای واقعی را افزایش داد تا فقط بیننده روابط وزندگی‌ها در فضای بی‌نقص مجازی نبود.

 

 

 

 

منبع: ایرنا
دیدگاه