خاطرات هاشمی رفسنجانی از 30 شهریور 79:

اغراق آمیز از من تعریف کرده و وصفم شعر خواندند/ از سیدمحمد خاتمی ناراحتند!

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی روز سی ام شهریور خاطرات سفرش به تبریز و سفر خصوصی استاندار به ترکیه را روایت کرده است.

پایگاه اطلاع رسانی خانه موزه آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی در سی ام شهریور ماه سال ۱۳۷۹ را بازخوانی کرده است.

ساعت هفت صبح از فرودگاه مهرآباد به سوی تبریز پرواز کردیم. آقای [محسن] مجتهد شبستری، امام جمعه تبریز و آقای[محمد] ‌کیافر، نماینده میانه هم همراه بودند. آقای‌کیافر، قبلاً مدیرکل آب [و فاضلاب] آذربایجان شرقی بود و گفت، در مجلس سیاست سازندگی شما را تعقیب می‌کنیم. با دعوت روحانیت و مسئولان میانه، برای مراسم شهدای روحانیت و ۱۲۰۰ شهید میانه می‌رویم.

در فرودگاه تبریز، مسئولان استان استقبال کردند و بلافاصله با اتومبیل به سوی میانه حرکت کردیم. آقای [یحیی] محمدزاده، استاندار [آذربایجان‌شرقی] و آقای شبستری [امام جمعه تبریز]، در ماشین من بودند. با توجه به تضاد فکری و خطی آن دو، فضای بحث‌های آزاد در ماشین نبود. آقای محمدزاده، اوضاع استان را گفت و از رکود طرح‌های توسعه‌ای که در زمان من آغاز شده و از اینکه بخشی در حدود ۴۰ درصد مردم شهر تبریز، مهاجرند که از روستاها آمده‌اند و به همین جهت قیافه شهر مدرن نیست و درآمد شهرداری کم است. گفت، آذری‌ها، فرهنگ مخفی‌کردن ثروت و نعمت را دارند. از سفری که چند هفته پیش، به طور خصوصی و غیررسمی به ترکیه رفته بود، تعریف‌ کرد؛ تحت تأثیر خدمات توریستی و سرگرمی‌های آنها قرار گرفته است.

ساعت یازده وارد میانه شدیم. در میهمان‌سرای فولاد اقامت کردیم. مسئولان شهر جمع بودند. به تالار بزرگ شهرداری، مراسم شهدا رفتیم. جلسه باشکوه و باحالی بود. امام‌جمعه آقای [رفعت‌الله] حامدی، به صورت اغراق‌آمیز از من تمجید کرد و سپس آقای [ولی‌الله] کلامی، شاعر زنجانی، اشعاری خواند که بخشی در وصف من بود؛ هم به ترکی و هم به فارسی. نمایندگان ولی‌فقیه از خرم‌دره و زنجان و روحانیت شهرهای دیگر هم آمده بودند. من هم دربارۀ شهدای روحانیت که به نسبت از سایر اقشار بیشترند و به خصوص در شهر میانه که ۳۰ روحانی شهید دارد و نیز در مورد مقام شهدا و هفته دفاع مقدس و شخصیت مرحوم [علی] احمدی میانجی، صحبت کردم.

عصر از کارخانه فولاد آذربایجان بازدیدکردم. با دستور و کمک مؤثر من تأسیس شده. ۵۵۰ هزار تُن ظرفیت دارد و فقط نورد است. گفتند، اگر بخواهد سودبخش باشد، نیاز به ذوب هم دارد. آقای [اسحاق] جهانگیری، وزیر معادن و فلزات و آقای [مصطفی] موذن‌زاده، معاون او هم آمده بودند. آقای جهانگیری خوش‌آمد گفت و مدیرعامل کارخانه هم گزارش کار داد و از بخش‌های مختلف بازدید کردیم. من هم صحبت کوتاهی در مورد اهمیت صنایع فولاد و نقش این واحد در اقتصاد آذربایجان نمودم.

از آنجا به مسجد جامع رفتیم؛ برای شرکت در مراسم شب هفت فوت آیت‌الله میانجی که از دوستان قدیم بودند و در [مجله] مکتب تشیع، با ما همکاری داشتند و اکنون عضو [مجلس] خبرگان بودند و قرار بود که در این سفر همراه باشند که با سکته قلبی فوت کردند. مردم احساسات گرمی ابراز کردند.

مقبره امام‌زاده اسماعیل را هم زیارت کردیم. به میهمان‌سرا برگشتیم. آقای [محسن مجتهد] شبستری آمدند و از مشکلات‌شان در تبریز گفتند. از مسئولان استان و به خصوص استاندار ناراضی است؛ به خاطر اختلافات خطی، با ایشان همکاری نمی‌شود و به خصوص در مسئله بنای مصلا[ی امام خمینی در محل تاریخی ارگ تبریز] که با میراث فرهنگی درگیرند و به دادگاه کشیده است.

شب، میهمان آقای حامدی، امام‌جمعه بودیم. در حسینیه کنار منزل‌شان با روحانیت شهرستان که حدود ۱۰۰ نفرند، جلسه داشتیم. بیشتر صحبت‌های آنها، قدردانی از خدمت‌های من به انقلاب و روحانیت و کشور بود و اظهار ناراحتی از وضع موجود که در دولت آقای [سیدمحمد] خاتمی پیش آمده. من صحبت کوتاهی دربارۀ نقش روحانیت و تکلیف‌مان ایراد کردم. شام در منزل‌شان بود. از کمکی که قبلاً برای ساخت منزل برای امام‌جمعه کرده بودم، قدردانی نمود؛ طبقه پایین دفتر است و طبقه دوم، مسکن خانواده‌اش. گفتند، مدرسه کوچکی برای طلاب داشته‌اند، ولی آقای [سیدسجاد] حُججی [امام‌جمعه سابق میانه]، به خاطر اختلاف با دیگران آن را تعطیل‌ کرده است. درخواست کمک برای احیای آن داشتند. آقای [سیدکاظم حسینی] میانجی، امام‌جمعه خرم‌آباد آمد و ماجرای حوادث خرم‌آباد را توضیح داد که اگر درست باشد، مقصر دوم خردادی‌ها هستند.

 

دیدگاه
آخرین اخبار
بازار