چند یادآوری به مشاور تیم مذاکره کننده و طراح تئوری زمستان سخت؛

آقای مرندی! اینها هم «تعلل» در احیای برجام بود!

سید محمد مرندی، مشاور تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران در گفت و گوی با روزنامه «صبح نو» بی نتیجه ماندن مذاکرات احیاء برجام را به «تعلل» طرف آمریکایی ربط داده است.

به گزارش جهان مانا به نقل از آرمان ملی، مرندی با بیان اینکه در مذاکرات وین دو طرف به توافق «بسیار نزدیک» شده بودند، نزدیکی انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا و اعتراضات داخل ایران را عامل عقب انداختن توافق توسط آمریکایی‌ها عنوان کرده است.

به گفته مرندی، در جریان مذاکرات سپتامبر گذشته «اتحادیه اروپا متنی را ارائه داد که مذاکره‌کننده‌ها این متن را به پایتخت‌های خودشان ببرند. این متن تقریبا همه خواسته‌های ایران را تأمین می‌کرد، الاّ در سه مورد که ایران این موارد را اصلاح کرد. اصلاحات ایران هم در حد کلمه بودند و ایران اصلاحات را برای اتحادیه اروپا فرستاد. آقای جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از دریافت پاسخ ایران در این مورد گفته است که خواسته‌های ایران منطقی هستند. در این مقطع تصور می‌شد به توافق دست یافتیم؛ چراکه آقای بورل از متحدین نزدیک آمریکا است. بنابراین عملا اگر متنی را که اتحادیه اروپا با اصلاحات محدود اعمال شده ایران فرستاده، مورد تأیید آقای بورل بدانیم، بدان معناست که ایران همه کارها را برای توافق انجام داده است.»

او افزوده است: «در آن مقطع تصورمان این بود که توافق قریب‌الوقوع است، ولی آمریکایی‌ها به‌خاطر نزدیک‌بودن انتخابات میان‌دوره‌ای تعلل کردند. بایدن و تیمش نگران بودند که ترامپ بگوید زیادی امتیاز داده‌اید. سپس آشوب‌ها شروع شد، محاسبات غربی‌ها تغییر کرد و کار عقب افتاد. لابی‌های ضدایرانی در آن زمان خیلی فعال شدند. جوزپ بورل، متحد آمریکاست و در این رابطه حرف بی‌حساب نمی‌زند. با توجه به این می‌توان گفت ماه‌هاست متن عملا آماده است؛ اما باید اراده دولت آمریکا را دید که چیست.»

مرندی معتقد است که در جریان برداشتن گام آخر توافق، «محاسبات آنها (آمریکا و اروپا) غلط از آب در آمد». او گفته که ایران توانسته تا اینجای کار شروط خود را به آمریکا تحمیل کند.

اسفند 99؛ وقتی توافق آماده بود

در اینکه آمریکایی‌ها رفتاری غیرصادقانه با ایران، نه فقط در جریان این مذاکرات بلکه در اکثر مقاطع پس از انقلاب اسلامی داشته‌اند شکی نیست. اما درباره مقطع مذاکرات دو سال اخیر سوال این است که‌ آیا می‌توان همه بار تقصیر عدم احیاء برجام و رسیدن به توافق مجدد را بر دوش طرف مقابل انداخت؟ آیا صرفا این طرف‌های غربی بودند که دچار اشتباهات محاسباتی شدند؟ بازخوانی رویدادهای پس از ژانویه 2021، یعنی زمان روی کار آمدن دولت بایدن و زنده شدن امیدها برای احیاء برجام حکایت از وضعیتی متفاوت دارد.

شواهد نشان می‌دهد در این بازه زمانی حدودا 33 ماهه خیلی زودتر از انچه که محمد مرندی، مشاور تیم مذاکره کننده هسته‌ای مدعی آن است دو طرف به توافق نهایی نزدیک شده بودند. یعنی تقریبا 16 ماه قبل از موعد زمانی سپتامبر 2022.

حسن روحانی، رئیس جمهوری سابق در واپسین هفته‌های حضورش در پاستور در روز سوم تیرماه 1400 به صراحت گفت: اگر به عباس عراقچی مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای اختیا‌ر داده شود، همین امروز می‌تواند توافق احیا‌ی برجام برای رفع تحریم را نهایی کند.

شاهد ادعای حسن روحانی هم سخنان همزمان وزیر خارجه وقت آلمان بود. درست در همان روز هایکو ماس وزیر خارجه آلمان در دیدار با آنتونی بلینکن همتای آمریکایی خود تا‌کید کرد با روی کار آمدن جو بایدن و برگزاری انتخابات در ایران انتظار داریم برجام احیا‌ شود. ماس از شانس بالای احیای برجام خبر داده بود.

احیاء برجام اما در ‌آن مقطع رخ نداد و 20 روز بعد وقتی تمام امیدها به این اتفاق در دولت دوازدهم از بین رفته بود، حسن روحانی در جلسه هیات دولت انگشت اتهام را به سمت مصوبه هسته‌ای مجلس گرفت. مصوبه‌ای که روز 11 آذرماه و در آستانه آغاز به کار بایدن تصویب شد و به سرعت مورد موافقت شورای نگهبان قرار گرفت. روحانی در آن روز گفت که اگر این مصوبه نبود، احیاء برجام در اسفند 1399 نهایی می‌شد.

روحانی یک بار دیگر در 16 اردیبهشت 1402 هم روایت خود را اینگونه تکرار کرد: «من امیدوار بودم که مساله برجام در اسفند ۹۹ یا فروردین ۱۴۰۰ حل شود تا دولتی که بر سر کار می‌آید، دچار این مشکل بزرگ نباشد. برای احیای برجام همه چیز تمام شده و آماده بود. حتی موفق شدیم از طرف‌های مذاکره امتیاز خروج سپاه پاسداران از فهرست گروه‌های تروریستی و لغو تحریم دفتر رهبری و نهادهای مربوط به ایشان را بگیریم که وقتی آن را به مقام معظم رهبری گزارش دادم، ایشان خیلی خوشحال شدند. اما متاسفانه این امکان فراهم نشد.»

اظهارات روحانی نشان می‌دهد کار توافق خیلی قبل‌تر از آنچه که اکنون مورد اشاره محمد مرندی است، تمام شده بوده. علی الخصوص اینکه هیچ مرجعی در ایران سخنان رئیس جمهوری سابق را تکذیب نکرده و یا درباره آن تردیدی را مطرح نکرده است. نکته دیگر این سخنان آن است که روحانی تاکید دارد برداشتن گام نهایی صرفا نیازمند اراده دولت نبوده و اقداماتی نظیر مصوبه هسته‌ای مجلس از مواردی بودند که باعث تضعیف این اراده در داخل شدند. آن هم درست در زمانی که تقریبا کار تمام بوده.

معمای مرداد 1401 تا اردیبهشت 1402

با این پیشینه و یک وقت‌کشی تقریبا 9 ماهه، مذاکرات در دولت سیزدهم و پائیز 1400 دوباره از سر گرفته شد. آن هم تقریبا از نقطه صفر. مذاکرات، تغییر در شرط و شروط طرفین و رفت آمدهای مکرر ادامه داشت. گاه نشانه‌ها از بروز توافقی قریب‌الوقوع حکایت داشت و گاه اختلافاتی جدی را به نمایش می‌گذاشت. همه این مسیر طی شد تا مرداد‌ماه 1401.

در این مقطع سایت نورنیوز، رسانه نزدیک به دبیرخانه وقت شورای عالی امنیت ملی خبر داد که ایران متن موجود را به‌ عنوان توافق نهایی قبول ندارد.

جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز در نیمه دوم سپتامبر 2022 یعنی پایان شهریور 1401 هشدار داده بود که توافقی بهتر از متن تنظیم شده در دستور کار نخواهد بود و بهتر است با این متن موافقت کرده و آن را نهایی کند. این همان مقطعی است که محمد مرندی در سخنان اخیر خود گفته دو طرف به توافق نهایی رسیده بودند و طرف آمریکایی تعلل کرده است. حال آنکه موضع همان زمان رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا چیز دیگری را نشان می‌دهد. مضافا اینکه در هیمن برهه یعنی روز سوم مهر 1401، امیرعبدالهیان وزیر خارجه کشورمان اعلام کرد از طرف آمریکایی پیامی دریافت کرده که مبتنی بر «داشتن اراده و حسن نیت برای رسیدن به توافق» است.

هفت ماه و نیم بعد از این تحولات بدون انکه بحث متن جدیدی به میان آمده باشد، محمد مرندی در نیمه اردیبهشت 1402 اعلام کرد: ایران همچنان از احیای توافق هسته‌ای استقبال می‌کند و متن مورد توافق سال گذشته، قابل قبول است. مساله اینجاست که تا قبل از این تاریخ مذاکره‌کنندگان کشورمان سیگنالی درباره اینکه متن توافق شده در آخرین دور مذاکرات مورد قبول ایران است را صادر نکرده بودند. چه اینکه در مردادماه حتی رسانه نزدیک به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، از عدم قبول این متن هم سخن گفته بود.

رویای زمستان سخت اروپا

تابستان 1401 در کشاش رد و بدل شدن پیشنهادات، برهه طرح تئوری «زمستان سخت اروپا» نیز توسط دولت ابراهیم رئیسی بود. تئوری که معتقد بود با توجه به جنگ اوکراین و دور شدن روسیه از اروپا، قاره سبز برای سپری کردن زمستان خود نیازمند جایگزین کردن منابع انرژی است و در همین چارچوب نیازمند گاز ایران خواهد شد. بر پایه همین تئوری بود که دولتمردان رئیسی تاکید داشتند ایران عجله‌ای برای رسیدن به یک توافق با آمریکا بر سر احیاء برجام ندارد چون در ماه‌های آتی به دلیل تغییر شرایط طرف‌های غربی خود به خود امتیازات بیشتری به ایران خواهند داد.

در همان زمان هم تحلیلگران به دلایل مختلفی از جمله نبود ظرفیت استخراج گاز در ایران و همینطور زیرساخت انتقال به اروپا، شکست این تئوری را پیش‌بینی می‌کردند. تنها چند ماه زمان کافی بود تا آن پیش‌بینی‌ها محقق شوند؛ غرب در زمستان 1401 هیچ تغییر محسوسی در شروط خود ایجاد نکرد.

اصلی‌ترین مروج و مبلغ تئوری زمستان سخت هم کسی نبود جز محمد مرندی، مشاور تیم هسته‌ای کشورمان.

مجموعه این دست تحولات نشان می‌دهد که تعلل و تصمیمات نه چندان درست از طرف تیم هسته‌ای ایران هم در کنار رفتار طرف‌های غربی در عدم احیاء برجام بی‌تاثیر نبوده‌ است. به عبارتی نمی‌شود تاثیر منفی این دست تصمیمات را پشت قصورهای طرف آمریکایی پنهان کرد.

چرا دیپلمات‌ها انتخابات کنگره آمریکا را پیش‌بینی نکردند؟

کما اینکه مواردی چون تعلل آمریکایی‌ها برای امضا توافق به دلیل نزدیک بودن انتخابات کنگره این کشور هم بهانه خوبی برای دیپلمات‌های ایرانی است. در دنیای دیپلماسی این اصل که تحولات بزرگ داخلی مانند انتخابات‌های ملی بر روی تصمیمات و تحولات مهم سیاست خارجی تاثیرگذار هستند، اصلی ساده و مبرهن است. در واقع باید سوال این باشد که چطور تیم مذاکره کننده ایرانی با توجه به در پیش بودن انتخابات داخلی آمریکا چنین چیزی را پیش‌بینی نکرده بودند؟

کما اینکه در ایران هم مقاطع منتهی به انتخابات‌های مهم، سیاست‌خارجی کشور را متاثر از خود می‌کنند. یکی از نمونه‌های آن متوقف گذاشتن مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا از طریق عمان در زمستان سال 1391 به دلیل نزدیکی به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است. در واقع رفتار امریکایی‌ها قابل پیش‌بینی و حتی طبیعی بود و آنچه که در این خصوص جای سوال دارد عدم پیش‌بینی این واکنش توسط دیپلمات‌های دولت ابراهیم رئیسی است.

حتی در سطحی وسیع‌تر تاثیرات اتفاقاتی چون جنگ اوکراین یا اعتراضات سال قبل ایران نیز همین جنس هستند. آن هم در این چارچوب که ما در جهانی در حال نغییر به سر می‌بریم و هر گونه از دست دادن زمانی می‌تواند با بروز اتفاقات پیش‌بینی نشده به ضرر ما تمام شود.

محمدجواد ظریف در مصاحبه جنجالی خود تحت عنوان «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» با اشاره به همین مساله و سنگ‌اندازی‌ها در مسیر احیاء برجام در اسفند سال 1399 گفته بود: «شرایطی که امروز هست شش ماه دیگر تکرار نمی شود. اشتباهی که در ایران دوستان ما می کنند این است که اگر مانع شوند این دولت عمل کند شش ماهه دیگر همه چی سر جایش است و آنها می آیند و افتخار حل مشکل اقتصادی کشور را به خودشان اختصاص می دهند دوستان ما واقعا حالی‌است نیست که شش ماه دیگر دنیا یک دنیای دیگر است.»

جهان در حال تغییر و وقت تنگ

نکته نهایی این سوال است که جدای از واقعیت‌های گفته شده، گیر افتادن مذاکره‌کنندگان ایرانی در بازی پاسکاری توپ «تقصیرها» با طرف غربی، چه دردی از ایران دوا خواهد کرد؟ شاید بد نبود اگر یک نظرسنجی با این محور که تعیین مقصر اصلی تعلل برای ایرانی‌ها مهمتر است یا احیاء برجام و تغییر شرایط زندگی آنها، انجام می شد و به اطلاع تیم مذاکره‌کننده کشورمان می‌رسید. شاید آن وقت به جای صرف وقت بر سر مقصریابی، کارهای مهمتری در دستور کار آنها قرار می‌گرفت.

چه اینکه جهان به سیاق آنچه که در این دو سال تجربه شد، همچنان در حال تغییر است و حتی شاید تغییرات آن شدیدتر و سریع‌تر هم شده باشند. نادیده گرفتن این واقعیت و ماندن در زمان معلوم نیست در‌اینده‌های نه چندان دور چه اندازه بیشتر از امروز منافع ایران را قربانی خود کند.

 

 

 

دیدگاه