ژست «دموکرات» شدن قالیباف را باورپذیر است؟

محمدباقر قالیباف، رییس مجلس در همایش دانشگاه و حکمرانی سخنان مفصلی درباره ضرورت تقویت نقش و سهم مردم در نظام حکمرانی ایراد کرد. از جمله اینکه تاکید کرد: «حکمرانی بدون میدان‌داری مردم کارآمد نخواهد بود و دلیل تأکید ما روی مردمی‌سازی همین است. برای دستگاه حکمرانی کشور، مردم یعنی همه مردم و نه فقط عده‌ای از مردم که با ما هم عقیده یاهم موضع هستند؛ ما نمی‌خواهیم منافع حکمرانی فقط به مؤمنان و انقلابی‌ها برسد و اصلا حکمرانی ایمانی و انقلابی یعنی خدمت‌رسانی به همه مردم.

به گزارش جهان مانا به  نقل از آرمان ملی، آنچه قالیباف گفته حرفی درست است، اما نه با سابقه و مجموعه رویکرد و رفتارهایی که وی داشته است. به عبارتی نه سوابق شخصی او نسبتی با این مردمی‌سازی دارند و نه در کارنامه دستگاه‌های تحت امرش در حدود دو دهه اخیر کمترین نشانی برای التزام به تقویت نقش مردم در حکمرانی دیده می‌شود. نمونه متاخر همه اینها مجلس یازدهم است؛ کدام اقدام این مجلس در طی بیش از سه سال گذشته قدمی در جهت تقویت نقش و مشارکت عمومی در نظام حکمرانی داشته؟

تنها دو تجربه طرح‌های «صیانت» و «حجاب و عفاف» کافی است تا نشان داده شود اتفاقا مجلس تحت ریاست قالیباف، نه تنها هیچ نسبتی با تقویت نقش مردم در حکمرانی ندارد که حتی در جهت عکس آن و در راستای کاهش این نقش عمل کرده و می‌کند. این مجلس نه فقط با تمام توان در جهت پیشبرد طرحهایی است که نگرانی و هراس بخش قابل توجهی از جامعه را برانگیخته بلکه این دو طرح را در یک فراید کاملا غیرشفاف و به دور از چشم عموم جامعه پیش برد.

در هیچکدام از این تجارب سراغ نداریم که شخص آقای قالیباف اندکی تلاش برای لحاظ کردن نظر بخش نگران جامعه و یا حتی بررسی شفاف و علنی این طرح‌ها انجام داده باشد. کما اینکه در مواردی مانند مواد 15 و 75 قانون برنامه توسعه هفتم که به تثبیت حقوقی «مولدسازی» و تجسس در زندگی شخصی شهروندان اختصاص دارند هم، شخص رئیس مجلس بسیار همدلانه و در قامت یک موافق ایفای نقش کرد.

اینها و البته موارد به مراتب بیشتری که طرح آنها از حوصله این مطلب خارج است، سوابقی نیستند که بتوان از دل‌شان دغدغه برای تقویت نقش مردم در حکمرانی را بیرون کشید.

این دست موضع‌گیری‌ها توسط رئیس مجلس یازدهم در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم، هدفی معطوف به صندوق رای داشته باشد، نه چیز دیگری. حداقل از دوگانه‌ای که وی با ترکیب مردم و انقلابی‌ها می‌سازد چنین بر می‌اید. پر واضح است که انقلابِ‌های مد نظر او حالا همان طیف‌های منسوب یا نزدیک به گروه‌هایی چون پایداری هستند که شکاف‌شان با جریان قالیباف مشهود شده.

کما اینکه در ماه‌های اخیر نشانه‌های شکاف و اختلاف سیاسی بین تیم روسای پاستور و بهارستان هم وضوح بیشتری پیدا کرده است. در چنین فضایی مراد قالیباف از جریانی که آنها را مومن و انقلابی می‌نامند کاملا مشخص است. اما سوال این است که مراد از «مردم» در سخنان قالیباف کیست و چیست؟

اگر به نظر وی واقعا «مردم یعنی همه مردم و نه فقط عده‌ای از مردم که با ما هم عقیده یاهم موضع هستند»، پس اتفاقا در صورتبندی رئیس مجلس، جریان خود اوست که عنصری نامتجانس به نظر می‌رسد. مگر اینکه به استناد سابقه و کارنامه، قبول کند خودش و جریان حامی‌اش هم در صف تذکر نسبت به تضییع و نادیده انگاری حقوق و نقش عامه مردم هستند.

در چنین شرایطی است که می‌شود حدس زد رئیس مجلس باز هم مخاطب برخی مشاوره‌های اشتباه بوده که گمان می‌کند می‌تواند با چند سخنرانی و نطق در قامت مدافع گروه‌های اجتماعی نادیده گرفته شده وارد میدان شود و بخشی از سبد رای خود را توسط آنها پر کند.

برای مقام مسئولی که در بیش از سه سال ریاست مجلس نه یک نشست خبری برگزار کرده و نه یک خط مصاحبه با رسانه‌های منتقد خود داشته، چنین نقشی هیچگاه باورپذیر نمی‌شود و احتمالا باز هم خاطره آن لیست اموال معروف در انتخابات سال 1396 برای قالیباف تکرار شد. او در آنجا هم ردای ایفای نقشی را بر تن کرد که هیچ تناسبی با اندام سیاسی و سوابقش نداشت. تا انجا که آن لیست حتی مورد ریشخند خود اصولگرایان هم قرار گرفت.  

این بار هم ماجرا همین است؛ عامه مردم اگر بخواهند قالیباف را با سخنانش به یاد بیاورند احتمالا او را با وعده سر خرمن «اصلاحات پس از آرام شدن فضا» در اعتراضات سال قبل و یا دفاعیاتش از مولدسازی و قانون حجاب و عفاف به یاد می‌آورند نه تبیین نقش دادن به مردم در حکمرانی.

 

دیدگاه