هاآرتص: نتانیاهو تهدیدی وجودی علیه اسرائیل است
در یادداشتی در روزنامه هاآرتص با اشاره به سیاستهای بنیامین نتانیاهو در داخل و مقابله آن با تهدیدات خارجی که به ناکامی در مقابله با حمله غافلگیرانه حماس منجر شد، اشاره شده است که آمریکا و آلمان با نگرانی از رخ دادن «فاجعهای وجودی» برای این رژیم در صورت عملی شدن خواستههای کابینه راست افراطی نتانیاهو، کنترل برنامهریزی در جنگ را بر عهده گرفتهاند.
به گزارش جهان مانا ، در پی رخ دادن جنگ غزه و به دنبال آن، شکنندهتر شدن اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی، در یادداشتی در روزنامه هاآرتص با مطرح شدن ادعاهایی علیه ایران آمده است که «شکنندگی اسرائیل، چه در داخل و چه در سطح بینالمللی، تقصیر ایران و نیروهای نیابتی آن و رهبری شکستخورده اسرائیل توسط نتانیاهو است» و در این میان، آمریکا و آلمان در حال ارائه حمایتهای بیسابقه نظامی، روحی و دیپلماتیک برای تقویت روحیه ساکنان اراضی اشغالی و جلوگیری از «آمار نجومی مرگومیر در غزه» هستند.
در این یادداشت که با تیتر «نتانیاهو تهدیدی وجودی علیه دوام اسرائیل است» منتشر شده، آمده است: بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در سال ۲۰۱۲ تصویری نقاشیشده از یک بمب را در سخنرانیاش در سازمان ملل نشان داد که روی آن با خودکاری قرمز علامت زده بود ایران چه موقع اورانیوم کافی برای تولید بمبی هستهای در اختیار خواهد داشت که تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل به حساب میآید.
نتانیاهو از زمان مطرح شدن اتهامات فساد علیه او در ژانویه ۲۰۲۰، خود به «تهدیدی وجودی علیه اسرائیل» تبدیل شده و آن را به سمت خط قرمزی به همان اندازه خطرناک میراند.
اگر در ابتدا، تلاشهای نتانیاهو با هدف تضعیف نهادهای مدنی و کارشکنی در پیگردهای قانونی و پروندههای جنایی علیه او انجام میشد، کار او تا سال ۲۰۲۳ به جایی رسید که تمامشان را یکباره مختل کرده و سطح کارآییشان را به جایی رساند که اسرائیل از بسیاری از جهات، به ماهیتی شکستخورده تبدیل شد.
در ادامه این یادداشت به دلایل نتانیاهو برای اتخاذ چنین رویکردی اشاره شده و آمده است: او بر این باور بود که خود اسرائیل به او خیانت کرده است که به باور برخی حاکی از وجود «دولت پنهان» است. پس طبق استدلال او، نه تنها در دست گرفتن کنترل نهادهای داخلی ضرورت داشت، بلکه در واقع باید نابود میشدند. یکی از ابزارهای مهم در این عملیات اقدام او به کار گماشتن افرادی با حداقل توانمندیها اما وفادار به دولت بود.
این ناکارآمدی برای همه و بیشتر از همه در مواردی از جمله لجام گسیختگی مفرط گروههای اراذل و اوباش در شهرهای عربنشین اراضی اشغالی و خشونت بینظارت و بیرویه شهرکنشینان کرانه باختری علیه فلسطینیها بود.
نگارنده با اشاره به عملیات گسترده و غافلگیرانه «طوفان الاقصی» توسط جنبش مقاومت فلسطین علیه مواضع رژیم صهیونیستی در ۷ اکتبر (۱۵ مهر) مطرح کرد: از ۷ اکتبر نیز این ناکارآمدی در پاسخ اسرائیل به کشتار حماس که به طرز عذابآوری کند بود، همچنین در نبود کمکرسانی به قربانیان، مشهود بود.
در ادامه این مطلب با اشاره به این که «جو بایدن» پیش از این در بحرانی که رژیم صهیونیستی به دلیل اصلاحات قضایی با آن روبهرو بود، مداخلهای نمیکرد، آمده است: بایدن طی رویکردی که به نظر میرسد ترکیبی از منافع آمریکا در برابر گسترش (نفوذ) ایران در منطقه و ارتباط شخصی رییس جمهور بایدن با یهودیان و اسرائیل باشد، تصمیم گرفته است اسرائیل را از فاجعهای وجودی نجات دهد که از سوی نتانیاهو و ایران به واسطه نیروهای نیابتی آن یعنی حماس و حزبالله ایجاد شده است. آلمان نیز به این ماموریت ملحق شده است.
این فاجعه وجودی میتواند در صورت وقوع یک شکست جدی نظامی رخ دهد؛ وقتی اسرائیل با نبود یکپارچگی در داخل و تحت نخستوزیری نتانیاهو، با چند جبهه در جنگ غزه، حزبالله از شمال و خود ایران، روبهرو شود.
هاآرتص با اشاره به اعزام دو ناوگروه توسط پنتاگون به شرق مدیترانه در بحبوحه این تنشها نوشت: به محض این که آمریکا دو ناو هواپیمابر خود را به این منطقه اعزام کرده و پیام شفافی به ایران و حزبالله فرستاد تا مداخله نکنند و آلمان نیز سربازانی را با یک ناو جنگی به مقر یونیفل (نیروهای حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان) در سواحل لبنان فرستاد، احتمال جنگ منطقهای کاهش یافت اما هنوز پابرجاست.
این یادداشت مواضع جانبدارانه آمریکا و آلمان از رژیم صهیونیستی در این جنگ و بیتوجهی آنان به جنایتهای جنگی این رژیم را «حمایت روحی حیاتی» از بیشتر ساکنان اراضی اشغالی تلقی کرد که به «مدیریت نتانیاهو اعتمادی ندارند.»
هاآرتص میافزاید: فاجعه وجودی همچنین میتواند از طریق سیاسی نیز به وقوع بپیوندد؛ زمانی که دولت نتانیاهو که متشکل از حامیان رعب و وحشت، نسلکشی و آپارتاید کامل است، به طور مستقل در غزه عملیاتی انجام دهد. در این صورت، آمار مرگومیر در غزه به طرز نجومی افزایش خواهد یافت.
از سفرها به اراضی اشغالی، اظهارات بایدن، وزیر امور خارجه او و مقامات ارشد پنتاگون و به موازات آن، سفر «اولاف شولتس» صدراعظم آلمان و وزیر دفاع او به آنجا و اظهارات شولتس به نظر میرسد که هم دولت بایدن و هم دولت شولتس تصمیم گرفتهاند از نتانیاهو «پرستاری» کرده و دستهای پشت پرده برنامهریزی جنگ باشند تا اطمینان بیابند او به خواستههای دیوانهوار وزرایش عمل نمیکند که به جناح راست افراطی تعلق دارند. در غیر این صورت، آلمان با عرضه تسلیحات به اسرائیل در طی جنگ آن با حماس خود را به خطر نمیانداخت.
در ادامه یادداشت منتشر شده در هاآرتص آمده است: جنایات گسترده علیه بشریت در نوار غزه که اسرائیل مرتکب آن شده است، تنها منجر به آمار مرگومیر بیحساب فلسطینیها در غزه نمیشود، بلکه پایان سیاسی و اخلاقی خود اسرائیل را نیز رقم میزند که برای بسیاری در دنیا، پناهی برای یهودیان آزار دیده به دنبال هولوکاست است.
در ادامه اشاره شد که رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی شکننده در جهان، به حمایتهای مداوم آمریکا و آلمان متکی است که هر دو آنها حمایتی فراتر از منافع ملی خود از موجودیت این رژیم میکنند.
نگارنده معتقد است: اگرچه شولتس و بایدن تعهدشان نسبت به اسرائیل را تعهد خود به بقای یهودیان در جهان میدانند، مسلما به این معنا نیست که باید اجازه دهند اسرائیل سیاست آپارتایدی خود را در سرزمینهای اشغالی فلسطینی اجرا کند یا از دیگر سیاستهای تبعیضآمیز آن چشمپوشی کنند. دولتهای آمریکا و آلمان خطر فروپاشی اسرائیل و کشتهشدن یا آوارگی اجباری یهودیان اسرائیل را درک میکنند. در بیشتر کشورهای غربی، مهاجرت گسترده و سریع یهودیان اسرائیلی به آنها میتواند به افزایش ناگهانی یهودیستیزی، خشونت و حتی کشتار قومی-مذهبی منجر شود.
در همین راستا مطرح شد: حملات یهودیستیزانه در سراسر جهان و جشنهایی که در حمایت از حماس به دلیل کشتار و ربودن یهودیان از ۷ اکتبر برگزار شد، تاییدی بر محتمل بودن همین چشمانداز است.