چرا سفیر انگلیس در تهران با ترانه صادق بوقی قر داد؟
یک ماه پیش، یکی از عصرهایی که صادق بوقی مسیر تاکسیاش را کج میکرد سمت بازار ماهیفروشان رشت و میرفت تا سری به دوستان بزند، همان موقع که بلند میشد و شروع میکرد به خواندن و بقیه هم همراهیاش میکردند، اگر کسی میآمد و دم گوشش میگفت:« صادق جان ماه دیگر همین موقع سفیر انگلیس با همین «آعوو آعوو»های تو میرقصد و میخواند.» بدون شک آقای صادق بوقی صدایش را توی گلویش ول میداد و میگفت:« بوشو ری...».
اما دیشب همین شد و سیمون شرکلیف، سفیر انگلیس در ایران در کنار سفرهای یلدایی که هیچ کم و کسری نداشت و بهغایت دقیق چیده شده بود، با صدای صادق بوقی رقصید و قر داد.
اگر بپرسید که آقای شرکیلف و جناب صادق بوقی چه آشنایی با هم دارند، جواب یک پاراگراف بیشتر نیست: مرد خوش ذوق گیلانی که در بازار ماهیفروشان رشت میخواند و میرقصید و از همین شادی و خوشی در صفحه اینستاگرامش ویدئو منتشر میکرد، ناگهان مغضوب شد و صفحهاش را بستند. ملت همیشه در صحنه هم به حمایت از او سنگ تمام گذاشتند و فیلمهایش را بیشتر منتشر کردند و خودشان هم دست بهکار شدند و با او خواندند و رقصیدند، کار به جایی رسید که از تریبونهای رسمی و به ظاهر موافق با بگیر و ببند تا وزیر و وکیل مملکت هم فریاد وااسفا سردادند و پشت این مرد درآمدند و صادق بوقی سرخط خبرها شد.
البته این هواخواه صادق بوقی شدن، مثل همیشه، درست و به موقع انجام نشد، ضمن اینکه خاطره خیلی از «صادق بوقی»ها را که بیخود و بیجهت، مغضوب و تهدید شدهاند و میشوند، زنده کرد.
حالا این وسط، سفیر انگلیس هم که قطعا عاشق چشم و ابروی صادق بوقی و ما و شب یلدا نیست، رندی به خرج میدهد و القصه در سالی که زمزمههای تکذیب شده تغییر نام شب یلدا به «روز ترویج میهمانی و پیوند با خویشان» را هم سردادهایم و ملت را عصبانی کردهایم، در کنار سفره شب یلدا با صدای صادق بوقی میرقصد و قطعا میداند که دستکم در شبکههای اجتماعی حسابی دیده خواهد شد.
ما چه کردهایم به مناسبت این شب؟ هر کسی را به ذهنمان رسیده، به سیاق همه سالهای گذشته، صف کردهایم جلوی دوربین و دهها حاشیه ساختهایم تا مردم را سرگرم کنیم. اینکه مردم سرگرم شدهاند یا نه، پای آمار و نظرسنجیهای خودشان.