محمد مهاجری:
آدمهایی به مجلس دوازدهم آمدهاند که جبهه پایداریها پیش آنها لیبرال حساب میشوند
یک فعال رسانهای اصولگرا گفت: من معتقدم مجلس دوازدهم رئیس نخواهد داشت، مبصر خواهد داشت. دلیلش این است که مجلس دوازدهم از چهرههای ملی تقریبا تهی است و میشود گفت شخصیتهای رده دوم و سوم سیاسی در این مجلس دارند برای پست ریاست دعوا میکنند.
به گزارش جهان مانا، گفتگوی محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا را درباره مجلس آینده با جماران میخوانید:
هفته آینده مجلس دوازدهم افتتاح میشود، اما به نظر میرسد هنوز هم چالش انتخاب رئیس مجلس باقیمانده، کشمکشهای اصولگرایان ادامه دارد و علیه همدیگر سند افشا میکنند. با توجه به وقایعی که طی چند روز گذشته اتفاق افتاده، آیا منتخبین این مجلس میتوانند به اجماع برسند؟ چه کسی رئیس مجلس آینده خواهد شد؟
هر فردی که دل در گرو کشور دارد، علاقهمند است که یک مجلس قوی، بیحاشیه و پرتوان را شاهد باشد که تا حدود زیادی بتواند مشکلات فعلی کشور را حل کند.
انتظار این بود که عملکردی از طرف دولت و دستگاههای نظارتی انتخابات شاهد باشیم که مشارکتی بیشتر از مجلس قبل را در کشور رقم بزند. متأسفانه این اتفاق نیفتاد؛ با این حال، این امید برای من وجود دارد که مجلس بتواند با نظارتهای مستمر و تأثیرگذاری که بر عملکرد دولت فعلی دارد، آسیبشناسی داشته باشد و نقاط ضعف آن را گوشزد کند و از طریق استیضاح وزراء و یا سؤال وزراء و رئیس جمهور، اتفاقات بهتری را در ماههای آینده رقم بزند.
به خصوص اینکه مجلس دوازدهم به دلیل نداشتن پایگاه مردمی قابل توجه، نیاز دارد به اینکه خودش را به جامعه اثبات کند و نقص بزرگ مشارکت کم و مقبولیت پایین را جبران کند.
واقعا اگر نمایندگان قوی در مجلس شاهد باشیم، عملکرد آنها میتواند مشارکت هشت درصد و پشتوانه ضعیف مردمی این مجلس را جبران کند؟
در حد آرزو میگویم؛ ما واقعا اگر تلاش کنند، این امکان وجود دارد. مجلس یازدهم در سال ۱۴۰۰ یک کار بسیار زشتی کرد که تعداد زیادی از نمایندگانش به آقای رئیسی نامه نوشتند و از ایشان دعوت کردند که کاندیدای رئیس جمهوری شود. معنای این یک چک سفید امضاء به آقای رئیسی. الآن مجلس دوازدهم مواجه است با انتخاباتی که سال آینده برگزار خواهد شد و لازم است که نه تنها آن چک سفید را ندهد، بلکه از همین ابتدای کار یک هشدار جدی به دولت آقای رئیسی بدهد که ممکن است با مشکلاتی مواجه شود، اگر روند فعلی را اصلاح نکند.
اتفاقاتی که در چند هفته اخیر افتاد، از قبیل برخی افشاگریها و بداخلاقیهایی که متأسفانه در بین ما اصولگراها شاهدش بودیم، این بار اصلاحطلبان اصلا دخالتی نداشتند، معمولا این طوری است که ما اصولگراها هر وقت رقیب جدی نداریم به جان خودمان میافتیم. این اتفاق قبلا هم افتاده و الآن هم متأسفانه تکرار شده است. بنابراین، تصوری را در جامعه به وجود آورد که این مجلس زاییده یک نوع پولهای ناسالمی است که برای آن خرج شده است؛ در تبلیغات انتخاباتی یا توسط جناحهایی که کاندیداساز بودند و به هر حال دستی در معرفی کاندیداها داشتند.
شروع چندان مناسبی را برای مجلس دوازدهم شاهد نیستیم و لازمهاش این است که مجلس دوازدهم این اتهام نحس را از دامن خودش پاک کند. به چه شکل؟ الآن به طور مشخص میشود گفت که سه فراکسیون در مجلس حضور دارند. یکی فراکسیون آقای قالیباف، دوم هم مخالفان آقای قالیباف و سوم ائتلاف اصولگرایان معتدل، اعتدالیون و مستقلها است. البته تعداد اعضای فراکسیونها را نمیشود دقیق گفت؛ چون باید مجلس شکل بگیرد و افراد اعلام موضع کنند تا تکلیف روشن شود.
اما با یک پدیدهای مواجه هستیم و آن این است که حتی چند ماه قبل از اینکه مجلس جدید تشکیل شود، دعوا شروع شد بر سر اینکه چه کسی بر کرسی ریاست مجلس بنشیند. جریانی الآن دارند فعال میشوند که موافقان و مخالفان آقای قالیباف را در یک جریان واحد جمعآوری کنند و مثلا همه اصولگرایان در یک فراکسیون دور هم جمع شوند. ممکن است این اتفاق به شکل ظاهری مثلا برای یک هفته شکل بگیرد، ولی میدانیم اختلافات بسیار اساسی است و یک فراکسیون مجلس میخواهند وکیلالدوله باشند و فراکسیونهای دیگر نمیخواهند وکیلالدوله باشند.
در واقع یک فراکسیون میخواهد همه جوره عصای آقای رئیسی باشد و دولت آقای رئیسی را به همین وضعیت فعلی حفظ کند؛ و دیگرانی هم هستند که منتقدند. بنابراین یک گروهی راه افتادهاند که فراکسیون اصولگرایان را تشکیل بدهند که بتوانند یک شرکت سهامی درست کنند تا موافقان و مخالفان آقای قالیباف بتوانند قدرتنمایی کنند. این مسأله اگر هم شکل بگیرد، بسیار ظاهری خواهد بود و به زودی از بین خواهد رفت.
با توجه به اختلافاتی که میان آنها هست که حتی منجر شد به اینکه آقای قالیباف در یکی از لیستهای انتخاباتی حضور نداشته باشد، به نظر شما آیا چنین اجماعی اصلا شکل میگیرد؟
حتی موافقان ریاست آقای قالیباف با یک قالیباف ضعیف مواجه هستند. من معتقدم مجلس دوازدهم رئیس نخواهد داشت و مبصر خواهد داشت. دلیلش این است که مجلس دوازدهم از چهرههای ملی تقریبا تهی است و میشود گفت شخصیتهای رده دوم و سوم سیاسی در این مجلس دارند برای پست ریاست دعوا میکنند؛ چه آقای قالیباف باشد که به نظر من هرگز یک چهره درجه اول نبوده و چه آقایان ذوالنور، آقاتهرانی و متکی. به نظرم اینها هیچ وقت چهرههای درجه یک سیاسی نبودهاند که الآن دارند خودشان را برای ریاست مجلس مطرح میکنند.
اینجا است که فراکسیون مستقلین، اصلاحطلبان و معتدلین میتوانند نقش خودشان را نشان بدهند. اگر واقعا پرقدرت ظاهر شوند، میتوانند با یک تأثیرگذاری جدی هم برخی کرسیهای هیأت رئیسه را از آن خودشان کنند و هم رئیس را آنها تعیین کنند. چون دو جناح دیگر به تنهایی نمیتوانند رأی بیاورند و بنابراین مجبور هستند به سراغ فراکسیون مستقلین بیایند. لذا فراکسیون مستقل میتواند گزینه خودش را بر هریک از این دو جناح حاکم کند.
فراکسیون اقلیت مجلس دوازدهم به مراتب از مجلس قبلی پرقدرتتر است
این فراکسیون به مراتب از اقلیت مجلس قبلی پرقدرتتر است و حتی برخی چهرههای آن شاخصتر و فعالتر هستند. طبیعی است که این فراکسیون توسط هر دو جناح دیگر مورد هجمه یا یارگیری قرار بگیرند و یا بخواهند آنها را بلااثر کنند. اگر آنها بتوانند انسجام داخلی خودشان را حفظ کنند، قطعا در آینده کشور مؤثر خواهند بود؛ در استیضاحها رأی آنها مؤثر خواهد بود و در طرحها و لوایح هم رأی آنها مؤثر خواهد بود. یعنی ممکن است اکثریت نباشند ولی به نفع هر کدام از دو فراکسیون دیگر تمایل پیدا کنند، رأی آن فراکسیون پیروز خواهد شد.
عملکرد مجلس یازدهم به هیچ وجه قابل دفاع نیست
امیدوارم مستقلین از این ظرفیت خودشان استفاده کنند و دیگر نگذارند مجلس یازدهم تکرار شود. عملکرد مجلس یازدهم به هیچ وجه قابل دفاع نیست. گرچه برخی صفات در مورد آنها به کار برده شد و به نظرم بیشتر جنبه این را داشت که آنها را تهییج کند به سمت اینکه عملکرد خوبی داشته باشند، اما نتوانستند خودی نشان بدهند، جلوی ضعیفترین دولت بعد از انقلاب بایستند؛ که در قضیه بودجه، برنامه و کارهای دیگر دیدید که مجلس نتوانستند کاری انجام بدهد.
این مجلس بدون پشتوانه مردمی هیچ چارهای ندارد جز اینکه اگر بخواهد خودش را تثبیت و اثبات کند، از همان ابتدا شروع به ارائه طرحهای مفید، برخورد مناسب با لوایح دولت و برخورد جدی با وزرای ضعیف میکند.
برخی از کارشناسان و نمایندگان مجلس نظرشان این است که اگر آقای قالیباف نتواند ریاست مجلس دوازدهم را به دست بیاورد، ممکن است از نمایندگی مجلس انصراف بدهد و خودش را برای انتخابات آتی آماده کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر من آقای قالیباف چه رئیس مجلس باشد و چه رئیس نباشد، چه انصراف بدهد و چه انصراف ندهد، در عرصه سیاسی کشور چهره مؤثری نیست. آقای قالیباف هم به لحاظ عملکرد ضعیف خودش در شهرداری تهران و به خصوص در دوره ریاست مجلس، و حاشیههایی که از طرف بعضی اعضای خانوادهاش برای او درست شد، فضایی به وجود آورده که به شدت او را از جایگاه قبلی دور کرده و تنزل داده است.
به نظر من آقای قالیباف تمام شده است و اگر ایشان بخواهد توصیه دلسوزانه بپذیرد این است که دیگر خودش را برای مناصب حکومتی آماده نمیکند و دنبال کار پژوهشی و یا کادرسازی برای آینده و انتقال تجربیاتش به نسل امروز میرود؛ اگر واقعا توانش را داشته باشد. اگر این کار را هم نکند، حتی همین چیزی که میتواند به عنوان باقیات الصالحات از او باقی بماند هم از او سلب خواهد شد.
با توجه به افرادی که برای مجلس دوازدهم منتخب شدهاند و به نظر میرسد بیشتر نزدیک به جناح پایداری باشند، به نظر شما آیا جبهه تندرو مجلس تقویت خواهد شد یا خیر؟
الآن بعضی آدمها به مجلس آمدهاند که جبهه پایداریها پیش آنها لیبرال حساب میشوند. یعنی بعضی از تندروهای مجلس خیلی از پایداریها تندتر هستند و الآن مجبور شدهاند کمی مواضع خودشان را تعدیل کنند؛ به طوری که حتی با آقای قالیباف ائتلاف میکنند. اما من فکر میکنم یک اقلیتی در مجلس وجود دارد که خیلی پر سر و صدا است. زیاد حرف میزند و شعار میدهد، میخواهد خودش را مطرح کند و در واقع تأثیرگذاری داشته باشد. گمانم این نیست که آنها بتوانند خیلی در آینده کشور و راهبردهای سیاسی مجلس تأثیر جدی داشته باشند؛ هرچند که ممکن است سر و صداهای آنها تا حدی بتواند فضای کشور را دچار تشویش و نگرانی کند.
شما وقتی تندرو هستید، باید به فرد یا جریانی حمله کنید که عملکردش برای مردم ملموس باشد. الآن آنها اگر بخواهند سر و صدا کنند، جز اینکه بخواهند جلوی دولت آقای رئیسی بایستند، کار دیگری نمیتوانند انجام بدهند. مثلا شما مدام بگویید دولت خاتمی، روحانی، هاشمی و احمدینژاد، چیز ملموسی برای مردم ندارد. آنها اگر بخواهند شلوغ کنند مجبور هستند به دولت آقای رئیسی حمله کنند. اگر بخواهند چنین کاری انجام بدهند، با منافع حزبی و سیاسی خودشان منطبق نخواهد بود و فکر میکنند خیلی زود سر جای خودشان نشانده نخواهند شد.