اشک‌های سخنگوی دولت، کلاس درس بازیگری شد! + فیلم

در روزهایی که ایران با چالش‌های گسترده‌ای روبه‌روست، توجه به نمادهای ملی‌گرایانه از سوی اقشار و جناح‌های مختلف کشور به‌وضوح افزایش یافته است. پخش آهنگ "ایران من" با صدای همایون شجریان در نشست خبری سخنگوی دولت و اشک‌های فاطمه مهاجرانی، یکی از نشانه‌های این همگرایی به شمار می‌رود.

به گزارش جهان مانا به نقل از برترین ها، 

گرچه اکت‌های مهاجرانی شاید غیرقابل باور و حتی نمایشی به نظر برسد. این نجوای ملی‌گرایی را حتی در رفتار چهره‌های مطرحی مثل زاکانی، شهردار تهران نیز می‌توان دید که با اکران بیلبورد "دور از تو بادا اهرمن" در سطح شهر، احساسات ملی را به شیوه‌ای نمادین بیان می‌کند. این نمودهای احساسی شاید بازتابی از شرایط دشوار فعلی باشد که تلاش می‌کنند تا با تکیه بر ارزش‌های فرهنگی و ملی، حس همبستگی و امید را در جامعه زنده نگه دارند.

اما در این میان، موضوع دیگری وجود دارد که به جای عمق بخشیدن به این حس ملی‌گرایی، تاثیر عکس گذاشته و حتی تا حدی دلزدگی به همراه آورده است؛ آن هم مصرف بیش‌ از حد و گاهاً نابجای این نمادها و آهنگ‌های ملی است. به عنوان مثال، آهنگ "ایران من" از همایون شجریان که محتوایی غنی و احساس‌برانگیز درباره‌ی ایران دارد، به‌گونه‌ای مکرر و بدون در نظر گرفتن بافت اصلی‌اش استفاده می‌شود.

در نشست خبری اخیر، اشک‌های سخنگوی دولت در واکنش به این آهنگ تأثیرگذار بود، اما این لحظه‌ی احساسی با رویکرد اولیه و معنای عمیق‌تر این ترانه همخوانی نداشت؛ چرا که "ایران من" در زمانی متفاوت و با هدفی خاص‌تر سروده و خوانده شده بود.

 

سالار عقیلی

این رویکرد مصرفی نسبت به آهنگ‌های ملی تنها به همایون شجریان محدود نمی‌شود؛ سالار عقیلی نیز نمونه‌ی دیگری از این امر است. آهنگ‌های او با مضمون ایران‌دوستی و افتخار ملی، در موقعیت‌های متعدد و گاهی بی‌ارتباط پخش شده‌اند؛ از رختکن تیم‌های ورزشی گرفته تا نمایشگاه‌های تجاری. این کاربردهای مکرر و نابجا باعث می‌شود آهنگ‌ها از هویت و ارزش معنوی خود فاصله بگیرند و به نوعی مصرف روزمره و کلیشه‌ای تبدیل شوند که نمی‌تواند همان تأثیر اولیه را بر مخاطبان داشته باشد.

در نتیجه، این استفاده بیش از حد و گاهی بی‌مفهوم از آثار ملی‌گرایانه نه تنها از تاثیر عاطفی آن‌ها می‌کاهد، بلکه ارزش این آثار را نیز کاهش می‌دهد. هر اثر هنری، خصوصاً آن‌هایی که بر پایه‌ی احساسات ملی و حس تعلق به کشور بنا شده‌اند، باید در بستر مناسب خود استفاده شود تا معنای خود را حفظ کند و بتواند به درستی در دل مخاطب نفوذ کند. در غیر این صورت، چنین آثار و نمادهایی ممکن است بیشتر به ابزاری برای تبلیغات و جلب احساسات عمومی بدل شوند تا محتوایی واقعی و الهام‌بخش برای جامعه‌ای که در جستجوی امید و همبستگی است.

دیدگاه