خاطرات یک نوازنده از همکاری با زنده‌یاد داریوش مهرجویی:

مهرجویی تماس گرفت و گفت سنتورت را هم بیاور!

یک نوازنده سنتور که در پروژه «لامینور» با مهرجویی همکاری کرده است، درباره حال و هوای او می‌گوید: «ای کاش بیشتر قدر استاد مهرجویی را می‌دانستیم؛ زیرا روزهای آخر خیلی ناراحت بود و احساس تنهایی بیشتری هم می‌کرد. اگرچه که همچنان فعالیت داشت و در حال ترجمه کتابی از ژان ـ پل سارتر بود. با این حال دوست داشت دوباره فعالیت کند ولی از فضای سینما و شرایطی که برای کار کردن خودش پیش آمده بود، دلچرکین بود.»

به گزارش جهان مانا ،‌ مهدی مرتضایی (نوازنده سنتور ) که در دو فیلم «سنتوری ۲» و «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی، با او همکاری داشته است، درباره آشنایی خود با مهرجویی به خبرنگار ایسنا می‌گوید: بحث آشنایی من و استاد مهرجویی به سال ۹۵ و پروژه «مرد پاییزی» (سنتوری ۲) برمی‌گردد که پروژه را آغاز کردیم و ۱۱ قطعه موسیقی آماده کردیم که بنابر دلایلی فیلم‌نامه مجوز نگرفت و کار عقب افتاد. بعد از آن هم در زمان ساخت فیلم «لامینور» به دلیل لطفی که به بنده داشتند، از من برای همکاری دعوت کردند. استاد مهرجویی به واسطه علاقه زیادشان به ساز سنتور همیشه من را تشویق و حمایت می‌کردند و افتخار بزرگی بود که به عنوان نوازنده در کنار او بودم.

او همچنین درباره تأثیر مهرجویی بر زندگی‌اش و ویژگی‌های اخلاقی او می‌گوید: زنده‌یاد مهرجویی بسیار انسان مهربانی بود و من بسیار از او آموختم. او دیدگاهی بسیار فلسفی به مسائل داشت و حضور در کنار او برای من تجربه خیلی عجیب و غریب و فوق‌العاده‌ای بود. هر دیالوگ و صحبت از او یک درس بود. با همه اعضای تیم برخورد خیلی صمیمی و دوستانه‌ای داشت که باعث می‌شد که به این فکر کنیم که او با وجود اینکه فرد بزرگی است ولی چقدر در عین حال افتاده و خاکی است. حرف‌هایی که می‌زد بسیار برای آینده ما تأثیرگذار بود. به ما می گفت که باید امیدوار باشیم. همیشه دغدغه مردم را داشت و حساس بود که جوان‌ها در زندگی خود هدفی داشته باشند و معتقد بود این هدف‌ها همه در کنار هم باعث می‌شوند، کشور به یک آبادانی برسد.

از مرتضایی سوال می‌کنیم که جایگاه موسیقی فیلم در ذهن زنده‌یاد مهرجویی چه جایگاهی داشت؟ که پاسخ می‌دهد: استاد مهرجویی شناخت عمیقی به موسیقی داشت. او موسیقی کلاسیک و موسیقی ایرانی را خیلی خوب می‌شناخت و نظراتی حرفه‌ای می‌داد؛ نه اینکه از سر احساس حرفی بزند. درحقیقت او عاشق موسیقی بود. خودش موسیقی می‌دانست و سنتور و پیانو می‌نواخت. به همین جهت اگر فیلم‌های قبلی او را بررسی کنید، متوجه می‌شوید که حضور موسیقی در فیلم‌های او بسیار پررنگ بود. به عقب هم که برگردیم، در فیلم «گاو» می‌بینیم، موسیقی تأثیر بالایی داشت و حتی سنتور آن فیلم را خود ایشان نواختند.

او در پاسخ به این پرسش که آیا مهرجویی برای موسیقی آثارش ایده‌ می‌داد یا دست آهنگساز را باز می‌گذاشت؟ توضیح می‌دهد: بله؛ او ایده داشت. درحقیقت موضوع و اتمسفر را به آهنگساز می‌دادند که مثلا یک فضای شاد، وهم‌آلود یا توهم‌زا برای فیلم می‌خواهند ولی دست آهنگساز را کاملا باز می‌گذاشتند و خلاقیت آزاد بود. بعد از ساخته شدن موسیقی هم اگر جایی لازم بود، نظراتی برای اصلاح می‌دادند که اصولا نظرات ایشان درست بود. مثلا در فیلم «لامینور» در یکی از سکانس‌ها به من گفت: «مهدی! شما دستت باز است. یک دقیقه دست گرمی برای ما سنتور بزن ببینم چه می‌کنی!»

مرتضایی در پایان سخنانش می‌گوید: تک‌تک لحظاتی که به همراه استاد مهرجویی در کنار هم جمع شدیم، برایم خاطره است. از اتفاقی که افتاد بسیار متاسفم. بارها ما را به خلوت خودش دعوت می‌کرد. آخرین دیدارمان هم همین دو هفته پیش بود که تماس گرفت و گفت سنتورت را هم بیاور.

 

منبع: ايسنا
دیدگاه