داریوش کاردان: تلویزیون نمی‌بینم، رادیو هم گوش نمی‌دهم/ حتی در تبلیغات فیلمها همه در حال رقصیدنند!

داریوش کاردان معتقد است سطح سلیقه در جامعه بسیار کاهش پیدا کره و متاسفانه «سال به سال دریغ از پارسال.» ما حتی سطح توقع از مدیرانمان آن‌هم نه فقط درصداوسیما، بلکه تمام مدیران فرهنگی، مطبوعاتی، فضای مجازی و حتی نمایش خانگیمان هم پایین آمده است.

به گزارش جهان مانا، اهم اظهارات داریوش کاردان، پیشکسوت رادیو و تلویزیون را در گفتگو با خبرانلاین میخوانید:

  • اگر شما به رستورانی بروید که فقط تخم‌مرغ داشته باشد، وقتی گارسون بیاید از شما سفارش بگیرد و شما بگویید قرمه‌سبزی می‌خواهید، او می‌گوید نیمرو داریم. باز شما بگویید کباب کوبیده می‌خواهم، او می‌گوید نیمرو داریم و در نهایت شما چه می‌خورید؟ معلوم است، نیمرو. چون غذای آن رستوران فقط همین است و شما هم ناچار هستید که آن را میل کنید چون گرسنه هستید.
  • جامعه ما گرسنه است، سرگرمی، طنز و حتی خبرهای هیجان‌انگیز می‌خواهد. جامعه، مردم و گروه‌های مختلف ضمنی و اجتماعی از این اخبار و برنامه‌ها لازم دارند، ولی چون جز نیمرو چیزی نیست پس خواه ناخواه از خواسته خودشان پایین می‌آیند.
  • ماجرا این است که مگر امروز کسی رادیو گوش می‌دهد؟ با توجه به سطح برنامه‌هایی که در حال ساخته شدن است، مگر مانند گذشته مخاطبی باقی مانده است؟ چون آمار صداوسیما نشان می‌دهد برای سازمانی که ۲۴ هزارمیلیارد تومان بودجه‌اش برای سال بعد است کم مخاطب‌ترین برنامه ۲ درصد مخاطب داشته و پر مخاطب‌ترین برنامه ۱۷درصد بیننده داشته و ۲۴ درصد هم برای جام ملت‌های آسیا را تماشا کردند. شما می‌گویید نیمرو ارائه می‌دهد اما به نظر می‌رسد در همان ارائه نیمرو هم نتوانسته موفق باشد.
  •  ممکن است درست باشد، اما من نمی‌توانم این را بگویم. این که آمار شما از کجا آمده را نمی‌دانم و اصلا از آمار هم خبری ندارم، اما من ترجیح می‌دهم که تلویزیون نبینم و به جای آن یک فیلم سینمای خارجی یا داخلی ببینم که چند نفر از آن تعریف کرده‌اند و رادیو هم گوش نمی‌دهم.
  • خیلی چیزها تفاوت کرده است، یکی از چیزهای اصلی این است که سلیقه‌ها خیلی پایین آمده‌؛ به عنوان مثال طنز مورد قبول من اصلا این طور نیست. من هیچ وقت سعی نکرده‌ام که مردم را با بیژامه راه راه و آفتابه بخندانم، همیشه شوخی‌های نیش‌دار و طنزهای فخیم مدنظرم بوده‌است. حتی آن ترانه‌هایی هم که می‌ساختم و به نظر شاد و همراه با رقص می‌آمد، حرف‌هایی داشت و همیشه تلاش کردم چیزهای بیهوده نگویم، چون از نظرم این‌چیزها خریدار ندارد.
  • به همین منظور هم از سال‌ها پیش و به طور ضمنی چندین بار اخطار دادم که این فاصله بین یک طنز فاخر با سطح سلیقه مردم در حال افزایش است و طنز ما روزی به جایی خواهد رسید که اول کوچه بازاری و بعد هم مبتذل شود. من اصلا این فضا را بلد نیستم، نه این که بگویم بد است، شاید هم این طنزها لازم باشد، اما من بلد نیستم. اگر هم بلد باشم حاضر نیستم وارد این فضا شوم. اگر بخواهیم از کلمات آن‌گونه استفاده کنیم اصلا کار سختی نیست حتی فضای فعلی جامعه هم برای این کار آماده شده به همین خاطر هم قصه‌ سریال‌ها و برنامه‌های جدی هم در همین فضا روایت می‌شود. بخشی از این اتفاق به دلیل عوض شدن سلیقه‌ها و بخش دیگر آن به عوض نشدن من مربوط است.
  • امروز می‌بینیم که در مسیر این تندباد شوخی با هرچیز و جذب مخاطب به هر قیمت، آقایی که یک زمان فیلم‌های خیلی خوب و جدی بازی می‌کرد، امروز در حال قر دادن است، چرا؟ جامعه می‌خواهد، باز هم نمی‌گویم این اتفاق بد است، حتی خود من هم در «دفتر یادداشت» کارهایی انجام دادم اما برای پایه ریزی هویت کاراکتر بود. شما اگر امروز تبلیغات فیلم‌ها را نگاه کنید، همه در حال رقصیدن هستند. فضا تغییر کرده و این‌طور شده که مردم می‌خواهند چیزهای این چنینی را ببینند.
دیدگاه