تلویزیون و زخم هر روزه به مخاطبان فوتبال | غصه سوختن و ساختن با این 3نفر
گزارش دیروز جواد خیابانی و اجرای محمدرضا احمدی بیشتر از هر زمانی ثابت کرد که صداوسیما از فوتبال فقط درآمدش را می خواهد و بس.
به گزارش جهان مانا به نقل از قرن نو، صداوسیما در سوءاستفاده از فوتبال هر روز یک گام به پیش می رود. دیروز و قبل از آغاز بازی ایران و هنگ کنگ در مقدماتی جام جهانی محمدرضا احمدی در نقش یک بازاریاب مسلط به حوزه لوازم خانگی نطق های طولانی وحوصله سربری را در خصوص محصولات فلان کمپانی داخلی ایراد کرد.
اتفاقی که بارها در طول برنامه افتاد تا مخاطب بی نوا از خود بپرسد صداوسیما با این بودجه چند هزار میلیاردی چرا نمی گذارد دست کم برای دو ساعت مردم از یکی از معدود دلخوشی های خود لذت ببرند.
زمانی مخاطب فوتبال باید تاوان درآمدزایی صداوسیما را با انواع و اقسام شماره های تبلیغاتی برای شرکت در فلان نظرسنجی وفلان پیش بینی می داد اما حالا کار به جایی رسیده که گزارشگری مانند احمدی بارها و بارها از بوی مطبوع و خنک فلان اسپره می گوید.
همه این اتفاقات در حالی است که سهم خود فوتبال از خوان پرنعمتش تقریبا هیچ است و این صداوسیماست که سفره درآمد را زیر بغلش می زند و به کسی هم پاسخگو نیست.
در بودجه امسال هم مجلس صداوسیما را مکلف به یک شوخی بی مزه کرده است. پرداخت 45 میلیارد تومان حق پخش بابت تمام مسابقات ورزشی برای سال 1400. آن هم در شرایطی که میزان درآمدزایی صداوسیما از یک مسابقه دربی چندین برابر این عدد است.
گزارش های بی کیفیت و حسرت ادامه دار!
اما ماجرای گزارشگری فوتبال از دو سال قبل در تلویزیون به یک دایره کاملا بسته تبدیل شده است. دایره ای که چند نفر از آن به بیرون پرتاب شده اند و صداوسیما با تمام اختیاراتی که دارد موفق نشده حتی یک گزارشگر مستعد که در «مدار» جناب فروغی باشد را به داخل این دایره بفرستد.
تمام دار و ندار صداوسیما در این داستان خلاصه می شود در 3 گزارشگری که چند دهه از کشف آنها می گذرد و سال هاست زمین عریض و طول صداوسیما در این زمینه بی محصول است.
محمدرضا احمدی، پیمان یوسفی و جواد خیابانی 3 گزارشگری هستند که یکی-دوخط در میان گزارشگر بازی های مهم فوتبال ایران هستند.
اما گزارش دیروز جواد خیابانی بیشتر از هر زمانی داغ دل طرفداران فوتبال را زنده کرد. این جملات قصار جواد خیابانی را بخوانید: «در تیم ملی بازیکن ذخیره و فیکس نداریم، همه فیکس هستند. فقط بعضی ها بازی نمی کنند.» یا اینکه «حتما ترکیب تیم ملی هلند برابر ایران در جام جهانی 1978 را به خاطر دارید.» این مورد آخر، موضوعی است که احتمالا خود بازیکنان هلند هم بعد از 43 سال به یاد ندارند!
در هر حال، جملات فوق، نمونه ای از جملات ویرانگر جوادخیابانی است. گزارشگری که هر چه دارد از گذشته است. کسی که تصور می کند مخاطبش همان مخاطب سال های دور است که آمار و اطلاعات غیرضروری اش حین گزارش برای او جذاب است.
خیابانی سال هاست فوتبال اولویت او نیست اما همچنان خودش اولویت صداوسیماست. گزارشگری که یک روایت تلخ در مورد او وجود دارد. اینکه او فقط بازی هایی که گزارش آن را بر عهده دارد، می بیند. اتفاقی که بعضا میان خاطره گوییهای استاد هم غیرممکن به نظر می رسد.
زمانی می شد با گزارشگر عادل و حتی مزدک از لذت فوتبال سیرآب شد. اما چه زود فهمیدیم حتی یک گزارشگر می تواند از «داشته ها»ی یک ملت باشد. چرا در این کشور پرجمعیت فوتبالدوست یک گزارشگر جوان در حد مزدک نداریم؟ این نمیتواند از تنگنظری مسئولان در جذب استعدادهای جدید باشد؟
شاید باید اعتراف کنیم از دست گزارشگران بی کیفیت صداوسیما اول پناه می بریم به خدا و بعد شبکه های ماهواره ای.