افتضاح غلامرضا عنایتی و رفقا
فوتبال ایران همواره آبستن اتفاقات عجیبوغریب است. از زیرساخت گرفته تا مباحث فنی، همیشه سوژه لازم برای تداعی عقبافتادن از رقبا وجود داشته است. اگر تا همین یکی، دو سال قبل هرروز شعارها به این سمتوسو میرفت که آینده روشن است، حالا بهوضوح مشخص شده که همین آینده «روشن» در فوتبال هم وعدهای بیش نیست. دلیلش را میتوان در اتفاقاتی که قریب به پنج ماه اخیر برای تیم امید ایران افتاد، جست؛ تیمی که قرار است پشتوانه اصلی تیم ملی ایران در آینده باشد، چنان دستوپاشکسته شده که حالا برای بردن تیمی مثل هنگکنگ که پیشتر آرزوی گلزنی به تیم ملی ایران را داشت، دست به دعا بلند کرده و طلب امداد از غیب میکند.
تازهترین شاهکاری که تیم امید ایران رقم زده، حذف از بازیهای آسیایی گوانگژو، آنهم به زشتترین شکل ممکن است. تیمی که گفته میشد قرار است طلسم عدم کسب مدال بعد از ۱۷ سال را بشکند، یکباره در یکچهارم نهایی برابر هنگکنگ شکست خورد و از گردونه رقابتها کنار رفت. جا برای بررسی بیشتر این اتفاق نادر وجود دارد، ولی چه اتفاقی افتاد که تیم امید در عرض پنج ماه سقوط کرد؛ نه دستش به قهرمانی غرب آسیا رسید، نه سهمیه المپیک گرفت و نه حتی در بازیهای آسیایی توانست صاحب مدال شود.
برای بررسی این موضوع میشود پیکان توجه را به روز ۳۱ اردیبهشت همین سال چرخاند؛ روزی که فدراسیون فوتبال ایران در بیانیهای که گویی از سر ناراحتی و تأکید بر یک موضوع مشخص بود، آن را روی خروجی سایتش گذاشت و سرمربی تیم امید ایران را معرفی کرد. در آن بیانیه چندخطی و کوتاه چنین آمده بود که «با اعلام مهدی محمدنبی، نایبرئیس فدراسیون، براساس پیشنهاد امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی و موافقت فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک، غلامرضا عنایتی بهعنوان سرمربی تیم ملی امید کشورمان منصوب شد».
همان بیانیه و تأکید بر اینکه غلامرضا عنایتی انتخاب امیر قلعهنویی است، اولین جرقههای احتمالی مبنی بر نتیجهنگرفتن این تیم را زد. فدراسیون طوری به این انتخاب واکنش نشان داد که اگر بعدها عنایتی شکست بخورد، پیکان انتقادات را به سمت امیر قلعهنویی بچرخاند؛ اتفاقی که چندان هم بیدلیل نیست. در آن روزها از اسامی مختلفی بهعنوان سرمربی تیم امید ایران یاد میشد. اگرچه تعدادی از آن کاندیداها به دلیل شرایط خاص، حاضر به هدایت تیم امید نشدند، ولی از بین گزینههای موجود که اتفاقا یکی، دو نفر از آنها روزمه بسیار بهتری در مقایسه با عنایتی داشتند، امیر قلعهنویی، غلامرضا را برگزید و از این گفت که همفکری بیشتری با او دارد. فدراسیون فوتبال هم که ظاهرا نمیخواست با سرمربی تیم بزرگسالان ایران وارد بحث و جدل شود، از این انتخاب حمایت کرد. کمیته ملی المپیک هم که بارها نشان داده در این زمینه حتی با وجود دخالتکردن هم تخصصی نداشته و توفیقی پیدا نکرده است با انتخاب غلامرضا عنایتی بهعنوان سرمربی تیم امید ایران موافقت کرد به این امید که او برایش یک مدال در بازیهای آسیایی به دست بیاورد.
حتی اگر فدراسیون با دلخوری و کمیته ملی المپیک ایران هم با بیاعتنایی، انتخاب عنایتی بهعنوان سرمربی تیم امید ایران را پذیرفته باشند، بازهم مقصر هستند و در آینده تاریک احتمالی این فوتبال در کنار امیر قلعهنویی که سبزترین چراغ را به غلامرضا عنایتی نشان داده، نقش دارند.
به هر روی عنایتی هم مطابق با انتظار، در پنج ماه و سه تورنمنتی که به او فرصت داده شد، نشان داد تا چه اندازه از سطح دانش و فن روز دنیا در عرصه فوتبال و مربیگری عقب است. او ابتدا تیمش را از بین فهرستی ۵۰ نفره انتخاب کرد تا راهی بازیهای غرب آسیا شود؛ دیدارهایی که همین تیم ایران جدیترین گزینه قهرمانی در آن بود. اینجا دیگر فقط هنر سرمربیای مثل رضا عنایتی را میطلبید تا این تیم مدعی را به عنوان نایبقهرمانی برساند. تیم امید در دیدار فینال برابر امیدهای عراق شکست خورد تا اولین تورنمنت رضا عنایتی با یک ناکامی بزرگ همراه شود. البته که غلامرضا که بهخوبی با فضای فوتبال در ایران آشناست رو به اظهارات تکراری آورد و از این گفت که از این تورنمنت بهعنوان تدارک خوبی برای انتخابی المپیک و بازیهای آسیایی استفاده کرده است.
افتضاح بزرگ، ولی اتفاقا در همان بازیهای انتخابی المپیک شکل گرفت. ایران که امید زیادی داشت با قرارگرفتن در صدر جدول گروهِ اولین مرحله انتخابی، صعود بیدردسری به جام ملتهای زیر ۲۳ سال آسیا که آخرین مرحله انتخابی المپیک ۲۰۲۴ بود، داشته باشد، در عین ناباوری از گروه بسیار سادهاش نتوانست صعود کند. ایران با شکست برابر ازبکستان میزبان در آن بازیها دوم شد، ولی به دلیل گل زده کمتر و دریافت کارت زرد بیشتر در مقایسه با سایر تیمها از جمله مالزی، نهتنها به بازیهای جام ملتهای آسیا در قطر نرسید بلکه مستقیما از همان دور نخست، از مرحله انتخابی المپیک هم کنار رفت تا یکی از نسلهایی که گفته میشد بهترین نسل زیر ۲۳سالههای ایران هستند، در همان ابتدای راه با عملکرد فنی ضعیف غلامرضا عنایتی حذف شود. بهاینترتیب حسرت رسیدن ایران به المپیک بیش از ۵۲ سال شد؛ آنهم البته اگر ابدی نشده باشد؛ چراکه شایعات زیادی به راه افتاده که قرار است فوتبال از دور بعدی بازیهای المپیک یعنی پس از ۲۰۲۴ حذف شود.
عنایتی نهتنها بابت آن نتایج بد و ضعیف که چیزی شبیه به فاجعه بود از کار برکنار نشد بلکه در اقدامی پاداشگونه، به همراه تیم امید به بازیهای آسیایی هانگژو فرستاده شد تا ایران را در این بازیها صاحب مدال کند. حتی اگر مسئولان کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال ایران از این بگویند که امکان تغییر فهرست اعزامی به بازیهای آسیایی وجود نداشت، بازهم جا داشت تا در تصمیمی ضربتی، عنایتی از همراهی تیم امید با آن نتایج اسفبار کنار بماند و یکی از دستیاران او هدایت امیدها را در هانگژو بر عهده بگیرد. این اتفاق رخ نداد تا غلامرضا اینبار با اعمال تغییراتی بحثبرانگیزتر سراغ سومین تورنمنت در پنج ماه از فعالیتش برود.
او تعدادی از بازیکنان امید در مرحله انتخابی را خط زد تا به جایش تعدادی بازیکن باتجربهتر به چین ببرد. اوج این اتفاق را میتوان در استفاده از سیدحسین حسینی و امیرارسلان مطهری، کاپیتان و مهاجم استقلال دید. عنایتی که باید زمینه را برای جوانان مستعد ایرانی فراهم میکرد، تعدادی از آنها را که اتفاقا آمار خوبی هم داشتند کنار زد تا با دعوتکردن بازیکنانی دیگر که آنها هم مرز ۲۳سالگی را تجربه میکردند، به این امید که ایران را صاحب مدال کند، به هانگژو برود.
افتضاح جدید هم که در همین بازیهای آسیایی رقم خورد. در شرایطی که تیم امید در بازیهای گروهی و یکهشتم نهایی، رقبای سادهای را با بازیهای بحثبرانگیز از پیشرو برداشت، تیمی مثل هنگکنگ در یکچهارم نهایی از راه رسید و نشان داد که بردن فقط شانس نمیخواهد و نیاز به طرح و برنامه هم دارد. تیم عنایتی یک مرحله قبل از هنگکنگ با دو اشتباه مسلم مدافعان تایلند به برتری ۲ بر صفر رسید. غلامرضا تصور میکرد تیم خوبی دارد، ولی شکست فاجعهبار مقابل هنگکنگ، هم او را با واقعیت موجود روبهرو کرد و هم فوتبال ایران را. حالا تیمی که قرار بوده پشتوانه تیم بزرگسالان ایران باشد و در آینده ستارههای زیادی را به تیم ملی اصلی تحویل دهد، از پس بردن تیمی مانند هنگکنگ هم برنیامده است؛ آنهم به لطف انتخاب بحثبرانگیز فردی مثل عنایتی بهعنوان سرمربی.
هرچند اگر تصور شود عنایتی بابت ناکامی امید ایران در هانگژو ناراحت است، اشتباه بزرگی صورت گرفته است. او در اولین صحبتهایش پس از حذف بد در بازیهای آسیایی گفته تیمش فقط بدشانس بوده است؛ «برخی میگویند تیم نتیجه نگرفت، اما نتیجهنگرفتن را باید تعریف کنیم؛ چراکه خیلی دلیل داریم که نتیجه گرفتیم، اما شانس نداشتیم. کشورهایی که ادعای قهرمانی دارند، لیگ را تعطیل کردند و با تمام قوا آمدند، عربستان ۹ ماه در اردو بود و ازبکستان هم پنج ماه اردوی فوقالعاده را پشت سرگذاشت. کشورهای دنیا برنامه مشخصی برای تیم امید خود دارند و همه اینها نیاز دارد که در فضایی آرام همه مسائل را مورد بررسی قرار دهیم. لیستی ۵۰ نفره داشتیم که باید از بین آن نفرات خود را انتخاب میکردیم و در آن زمان وضعیت بازیکنان در لیگ مشخص نبود، شرایط انتخاب بازیکنان ما عجیبوغریب بود و از اتفاقی که افتاد، ناراحت هستیم. روز بد فوتبالی ما بود؛ چراکه موقعیتهای زیادی داشیم، اما شانس نداشتیم».
عنایتی، قلعهنویی، مهدی تاج و محمود خسرویوفا در شرایطی مربع ناکامی تیم امید در بازیهای اخیر را شکل دادهاند که حالا هیچکس حاضر نیست نسل سوختهای را که گفته میشد یکی از بهترین نسلهاست و میتوانست بدرخشد، گردن بگیرد؛ نسلی که اگر به دست یک مربی صاحبسبک میرسید، قطعا میتوانست بهتر ظاهر شود.