حمله اشکان دژاگه به سرپرست باشگاه تراکتور: از ترس اخراج شدن این حرفها را می زنی!
اشکان دژاگه بازیکن سابق تیم ملی کشورمان و تیم تراکتور در گفتگویی به صحبت های سرپرست مدیرعاملی باشگاه تراکتور واکنش نشان داد.
به گزارش جهان مانا، چند روز قبل سعید مظفری زاده، سرپرست مدیرعاملی باشگاه تراکتور در یک برنامه تلویزیونی در واکنش به حرف های اشکان دژاگه و مسعود شجاعی که پول یک فصل کامل را از باشگاه تراکتور طلب دارند، تاکید کرد باشگاه تراکتور هیچ بدهی و تعهدی به دو بازیکن سابق خود (دژاگه و شجاعی ) ندارد.
سعید مظفری زاده را نمی شناسم
این موضوع گلایه شدید اشکان دژاگه را در پی داشت و در همین ارتباط در گفت و گویی با خبرورزشی اظهار داشت:
من اصلا ایشان (سعید مظفری زاده) را نمی شناسم. موقعی که من در باشگاه بودم اصلا ایشان در باشگاه نبود. البته اگر غیر از این حرف می زد خیلی عجیب بود. آن هم از ترس اینکه اگر در تلویزیون واقعیت را می گفت از باشگاه بیرونش می انداختند. این آقا (مظفری زاده) اگر خبر ندارد برود از رئیسش (زنوزی) بپرسد که چه چیزی درست است؟ اگر من دروغ می گویم چرا آقای زنوزی جواب پیام هایم را نمی دهد؟
طرف حساب من مظفری زاده نیست
اشکان دژاگه ادامه داد:
آقای زنوزی از بین پیام هایی که من به او می دهم فقط پیام هایی که دوست دارد را باز می کند و گوش می دهد. اما چیزهایی که نمی خواهد بشنود را جواب نمی دهد. اما پس آن قراری که ۱۰۰ بار به من گفته که بیایم تهران یا بیایم ایران خبر می دهم جلسه داشته باشیم چرا خبری نشد؟! چرا خبری نمی شود؟! چرا وویس هایمان را جواب نمی دهد؟! چرا یک قرار نمی گذارد آدم بیاید بنشیند حرف بزند؟ پس کی اینجا دارد دروغ می گوید؟! می گویند هیچ طلبی نداری. مگر من از خودم در می آورم؟! مگر مرض دارم و دیوانه ام از خودم در بیاورم که پول من را نمی دهند؟ چرا من قبل از این، کار مشابهش را نکردم؟! چرا من این کار را با باشگاه های دیگری که برای شان بازی کردم انجام ندادم؟! بعد هم ایشان (مظفری زاده) طرف حساب من نیست. من با ایشان کار ندارم. چون ایشان آن موقع در باشگاه نبودند و اصلا نمی دانم اسمش چی هست که آمده در تلویزیون این حرف ها را گفته و روز بعد در روزنامه دوباره آن ها را تکرار کرده است. اصلا ایشان (مظفری زاده) چه کسی هست؟ من اصلا نمی شناسمش! آن موقع هم در باشگاه نبود. برود از رئیسش (زنوزی) بپرسد ببیند چه خبر است. آن موقع بیاید حرف بزند. من اصلا با ایشان کاری ندارم. من با آقای زنوزی کار دارم. خودشان (زنوزی) هم خوب می دانند چه خبر است.
دژاگه صحبت هایش را اینگونه ادامه و گفت:
ایشان (مظفری زاده) که آمده در تلویزیون حرف زده در باشگاه تراکتور فعالیت می کند از ترسش که یک وقت حرف اشتباهی نزند که فردا از باشگاه بیرونش نیندازند معلوم است که می آید این حرف ها را می زند. من هم انتظار دیگری نداشتم.
جواب تلفن هایتان را بدهید
این بازیکن با سابقه فوتبال کشورمان تاکید کرد:
آقای زنوزی چه شد؟ قرار بود برگردید ایران خبر بدهید و با من جلسه بگذارید. ۲ سال است دارید این حرف ها را می زنید. الان هم دیگر خیلی وقت است جواب نمی دهید! ولی طبق گفته های اوایل خودتان قرارمان چه شد؟! قرار بود یک نشستی با هم داشته باشیم. چرا خبری از شما نشد تا حرف بزنیم؟ قرار بود در مورد چه مساله ای حرف بزنیم؟ همین مساله طلبم بود دیگر... غیر از این است؟! دائما می گفتید من می آیم ایران خبر می دهم. تاکید داشتید حتما جلسه می گذاریم و از این قبیل حرف ها... چه شد پس؟! پس نیاید در تلویزیون این حرف ها را بزند (اشاره به صحبت های مظفری زاده در برنامه تلویزیونی که اعلام کرد باشگاه تراکتور تعهدی به دژاگه ندارد).
کاپیتان سابق تیم ملی که به نظر از نوع رفتارهای باشگاه تراکتور شاکی است حرف هایش را اینگونه ادامه داد و گفت:
همان طور که قراردادهای سنگین با بازیکنان در استانبول می بندید، همان طور که با ما در استانبول قرار داد بستید اول بیایید حق بچه هایی که برای باشگاه زحمت کشیدند را بدهید بعد بروید هر کاری که می خواهید انجام بدهید. جواب تلفن هایتان را بدهید. روی حرفتان بایستید.
بازهم اگر در تلویزیون حرف اشتباه بزنند، جوابشان را می دهم
دژاگه خاطر نشان کرد:
من تا حالا ۱۰۰ آپشن به مالک تراکتور پیشنهاد دادم تا با باشگاه راه بیایم. ولی باشگاه هیچ عکس العملی نشان نداده است. این هم از دوستی ما... مثلا ما آن موقع هم به فکر مالک باشگاه بودیم. می گفتیم هر جوره ما با شما راه می آییم. فقط بنشینیم راجع به آن با هم حرف بزنیم. ولی هیچی...
او در خصوص اینکه برخی ها می گویند تکرار این صحبت ها بس است و دیگر دژاگه در مورد مطالبه اش از زنوزی صحبت نکند گفت:
تا زمانی که این ها اینگونه بیایند در تلویزیون طلبکارانه این حرف ها را بزنند من جوابشان را می دهم.
اشکان در پایان تاکید کرد:
من اگر می دانستم زنوزی می خواهد با من اینگونه رفتار کند و آخر سر، کار به اینجا برسد مطمئن باشید همان روز اول شکایت می کردم .