تغییر سن و شیوه پناهندگی ورزشکاران ایرانی
بازگشت ورزشکاران مهاجر و پناهندهشده ایرانی به کشور، شعار گاهوبیگاه مسئولان ورزش و دولتی ایران شده است. در همین دولت جدید به واسطه ایجاد بستر اعتمادسازی، تابهالان چندین بار از سوی وزیر ورزش و البته معاونان حوزههای مختلف ریاستجمهوری عنوان شده که ورزشکاران و نخبههایی که از ایران مهاجرت کردهاند، میتوانند برگردند. اوج این اظهارات را میتوان درباره کیمیا علیزاده، دختر برنزی کاروان ایران در المپیک ریو شنید که در المپیک پاریس هم توانست این مدال را تکرار کند ولی با پرچم کشور بلغارستان.
به گزارش جهان مانا به نقل از شرق، کیمیا از روزی که از ایران مهاجرت کرده همواره سوژه عدهای از مسئولان بوده و آنها حداقل در کلام، به بازگشت او به ایران چراغ سبز و روی گشاده نشان دادهاند. البته فعلا چنین نشده و ظاهرا از آنجا که رقابت این چهرهها زیر پرچم کشورهای دیگر ممکن است برای حضور مجددشان در تیم ملی ایران تولید دردسر کند، به لحاظ فنی هم شاید چندان شدنی نباشد، ولی همین که این گزینه همچنان روی میز مسئولان ورزش و غیرورزش ایران است، باعث شکلگیری این انگیزه میشود که شاید مدیریتی شکل بگیرد که از این پس تکرار اتفاقاتی که برای کیمیا و امثال کیمیا رقم خورد، رخ ندهد.
فعلا که این پروژه هم اگر عنوان نشود که شکست خورده، به طور ناقص درحال اجرا و پیگیری است. دلیلش ساده است: همین حالا نهتنها موج مهاجرت و پناهندگی در بین ورزشکاران و در نگاهی کلی، نخبههای ایرانی از بین نرفته، بلکه در اقدامی نگرانکننده، ظاهرا سن مهاجرین هم پایین آمده که این یکی بر دغدغههای موجود در این زمینه افزون میکند. تازهترین مثالی که میشود برای همین بخش بیان کرد، باران ارجمند است. دختر پینگپنگباز ایران که برای حضور در رقابتهای جهانی زیر ۱۵ سال به همراه تیم ملی راهی کشور سوئد شده بود، در مسیر برگشت و در دانمارک، خودش را به پلیس این کشور معرفی میکند و از آنها میخواهد مانع از این شوند که اعضای تیم ملی او را به ایران برگردانند.
باران که در رقابتهای سوئد در بخش انفرادی و دوبل برای تیم ملی ایران بازی کرده و در مرحله یکشانزدهم و یکهشتم نهایی از گردونه رقابتها کنار رفته بود، جوانترین ورزشکار ایرانی به شمار میرود که پس از علیرضا فیروزجا، در پی مهاجرت از ایران و پناهندگی به کشوری دیگر برآمده است. اینجا زنگ خطر اصلی به صدا درآمده و اینکه نوجوانی با این سنوسال در پی گرفتن پناهندگی است، به قدر کافی میتواند زنگ هشدار را برای مسئولان امر به صدا درآورد. مورد دیگر که داستان باران ارجمند را متفاوت میکند، شیوه پناهندگی اوست. پیش از این تعدادی از ورزشکاران ایرانی هتل تیم ملی را بدون اطلاع مسئولان ترک کرده و با سفر به کشوری دیگر در پی گرفتن پناهندگی بودند؛ ماجرای باران وقتی عجیبتر میشود که او شیوه دیگری اتخاذ کرده. او به همراه تیم ملی بعد از پایان رقابتها در سوئد به دانمارک برمیگردد و مثل سایر اعضای تیم ملی کارت پرواز به مقصد استانبول که در مسیر رسیدن به تهران بوده را هم دریافت میکند ولی درست پس از رسیدن به فرودگاه دانمارک خودش را به پلیس فرودگاه معرفی میکند و با توضیح شرایط، از آنها درخواست میکند مانع از این شوند که به همراه دیگر اعضای تیم ملی پینگپنگ ایران در پرواز به مقصد استانبول سوار شود. شایعه شده که پلیس حتی مانع از این شده که همراهان تیم ملی هم با او صحبت کنند.
همانطورکه عنوان شد، این شیوه در مقایسه با نوع اقدام به پناهندگی اخیر ورزشکاران ایرانی جدید است. پیش از این، سه دختر ورزشکار ایران هم با ترک اردوی تیم ملی، در پی گرفتن پناهندگی بودند که همگی تقریبا از یک سبکوسیاق استفاده کرده بودند. یکی از جدیدترین این موارد، داستان فاطمه کشاورز است که اتفاقا هنوز پروندهاش به طور کامل بسته نشده است. فاطمه کشاورز، یکی از دختران اعزامی تیم ملی وزنهبرداری ایران به اسپانیا در این کشور بود که مسئولان فدراسیون وزنهبرداری خبر دادند کشاورز هتل محل اقامت تیم ملی در این کشور را ترک کرده و بعد از آن تلفن همراهش را هم خاموش کرده است. او به قول مسئولان، به بهانه اینکه سردرد دارد، سالن مسابقات را ترک کرده و یا اینکه به آنجا نرفته تا به هتل برگشته و استراحت کند.
با وجود این، در بازگشت دیگر اعضای تیم ملی به هتل، مشخص میشود که فاطمه پاسپورتش را از کیف سرمربی که در اتاق بوده، برداشته و محل را ترک کرده است. پیگیری سرنوشت فاطمه کشاورز از پلیس اسپانیا توسط مسئولان فدراسیون وزنهبرداری راه به جایی نبرد تا مشخص شود او هم در پی گرفتن پناهندگی است. پیش از فاطمه کشاورز هم داستان یکتا جمالی تا مدتها نقل محافل بود. یکتا دختر ۱۷ساله وزنهبرداری ایران، پیشتر به هراکلیون یونان سفر کرده بود تا در رقابتهای وزنهبرداری قهرمانی جوانان جهان شرکت کند. او در آن تورنمنت توانست در دسته ۸۷ کیلوگرم مدال نقره یکضرب و عنوان چهارمی مجموع را به دست بیاورد و بعد دیگر خبر چندانی از او نشد. حتی در سالن رقابتها هم دیده نشد و برای تماشای رقابت دیگر وزنهبردار ایرانی که به هراکلیون سفر کرده بود نیز به سالن نیامد. کمی بعد فدراسیون وزنهبرداری هم بیانیهای صادر کرد و گفت او هتل محل اسکان را ترک کرده و دیگر برنگشته است. بعدها یکتا جمالی سر از آلمان درآورد و به طور رسمی اعلام کرد پناهنده این کشور شده است.
این ماجرا برای شقایق باپیری در آذر ۱۴۰۰ هم رخ داد. شقایق که به همراه تیم ملی هندبال راهی اسپانیا شده بود، هتل تیم ملی را ترک کرد و برنگشت. اندکی بعد پلیس محلی گمشدن او را تأیید کرد و گفت خبری در این زمینه به دستش رسیده ولی نمیتواند آن را تأیید کند.