ابتکار: دیگر کسی مرا نماینده حاکمیت نمیداند/ جز اصلاحطلببودن راه دیگری ندارم
معصومه ابتکار میگوید که «قبل از همه این جریانها خط قرمز من بحث گشت ارشاد بود، میگفتم این سختگیریها نتیجه عکس دارد و روح و روان جوانان را آزار میدهد، اصلاً دین برای چه آمده است؟ دین آمده که آزارها را کم کند، برای اینکه انسانها در برابر اذیت و آزار و مسائلی که رنج ایجاد میکند مصونیت بدهد، اصل حجاب هم برای همین آمده است، درعوض ما کاری میکنیم که کاملاً برعکس است.»
به گزارش جهان مانا، اهم اظهارات معاون روسای جمهور دولت اصلاحات و اعتدال را در ادامه میخوانید:
- دیگر کسی من را نماینده حاکمیت نمیداند، همه میدانند کنار هستیم و هیچگونه مسئولیتی نداریم، واقعیت این است که الان حاکمیت یکدست شده است. با دانشجویان درباره مسائل موجود صحبت میکنیم آنها انتظار دارند درباره مسائل پیش آمده موضع بگیرم و جاهاییکه میتوانم از ساختارهای صنفی و انجمنها استفاده کنیم که نظر دانشجوها و مردم در رسانهها و برای حاکمیت منعکس شود، در این حد گفتوگو داریم اما خوشبختانه من را نماینده حاکمیت نمیدانند.
- در اوایل انقلاب آن موقع {آن گروه از زنان مخالف حجاب} جریان غالب نبودند، جریان غالب این بود که خانمها اعتقاد داشتند با این نوع پوشش {حجاب} میتوانند پیام متفاوتی را به جامعه و دنیا برسانند که ما سبک زندگی متفاوتی را انتخاب میکنیم، اینکه بهدنبال نوعی از زندگی هستیم که شاید با روشهای متداول آن روز که از رسانهها تبلیغ میشد متفاوت هستیم، و آن موقع حجاب تبدیل به بخشی از هویت ملی، انقلاب و هویت دینی شده بود.
- من در یک خانواده مذهبی بودم، و درست است که از همان سن تکلیف حجاب را کم و بیش رعایت میکردم، در ادامه هم حجابم از روی انتخاب، شناخت و آگاهی بود، حتی گاهی چالش هم داشتم، اینطور نبود که هرچیزی را بپذیرم، مانند همین نسل جوان، آن موقع جوانان درباره همین موضوع(حجاب) سوال و بحثهای زیادی داشتند اما نکته مهم این است که استدلالی که مطرح میشد برای نسل جوان قابل قبول بود. کتابها و سخنرانیهای زیادی که درباره این موضوع بود از دکتر شریعتی، آقای مطهری، خانم رهنورد، همگی بحثهای جذابی بود.
- ما هم دنبال هویت بودیم، نسل ما یک گمشدهای داشت، ما میان هویت غربی، دروازههای تمدن با آن زرق و برق و نگاه سنتی که ممکن بود با آن تحجر و واپسگرایی هم باشد گیر کرده بودیم، دنبال یک هویت نوین بودیم که هم جوابگوی مسائل مدرن باشد و هم در آن جبر و واپسگرایی نباشد بلکه حرکت آن رو به جلو باشد، در واقع خیلی بیشتر از پوشش به شخصیت یک زن توجه داشتیم، اینکه یک زنی باشد که بتواند پیشرو باشد و تحول در خود و جامعه ایجاد کند، زنی که استقلال داشته باشد، برای خیلیها سوال بود که با ارزشهای دینی میشود به این زن رسید و اینکه اما خمینی(ره) به عنوان یک رهبر دینی چقدر با این مسئله کنار میآیند. دغدغه نسل ما این بود که دین چقدر میتواند با آزادی، هویت، حق انتخاب سازگار باشد.
- متاسفانه در ادامه غفلت کردیم، یعنی نظام تربیتی و مراکز فرهنگی ما از این اصل غفلت کردند، نوع کاری که در ادامه با نسل بعد شد متاسفانه حق انتخاب، عزت نفس و آزادی در انتخاب سبک زندگی را دریغ کرد، چیزیکه ما در ابتدای انقلاب آن را داشتیم. قرآن به پیامبر(ص) میگوید شما سیطره و تسلط ندارید، بلکه فقط میتوانید به انسانها بشارت و انذار بدهید، شما فقط میتوانید آگاهی بدهید، حق ندارید جبر کنید و سلطه داشته باشید، این مسئله خیلی مهم است، اما کشور ما خیلی سریع وارد انواع اجبارها، الزامات و محدودیتها شد، اگر قرار است حق انتخابی نباشد پس بشارت و انذار چیست؟|
- سوال: اما شما خودتان یک بار به این اجبار تن دادید، زمانیکه آقای خاتمی از شما خواستند در هیات دولت حضور داشته باشید از شما خواستند چادر سر کنید؟
- جواب: البته ایشان گفتند خودتان میدانید ولیکن شاید اینطوری {با چادر} بهتر باشد.
- من فکر میکنم فضای جامعه باید باز باشد تا در همه زمینهها افرادی که نگاه دیگری دارند اندیشه خودشان را داشته باشند و مطرح کنند، اما ما متاسفانه دچار محدودیت شدیم. برای خبرنگاران مانند الهه محمدی و نیلوفر حامدی چه مسائلی ایجاد کردند، این تلخ است که یک رسانه برای گفتن حقیقت هزینه بدهد، آن هم برای گفتن خبری که کسی نمیتواند بگوید خبر دروغ است. حتما باید تلاش کنیم فضا برای گفتوگو و طرح دیدگاهها باز شود.
- قبل از همه این جریانها خط قرمز من بحث گشت ارشاد بود، میگفتم این سختگیریها نتیجه عکس دارد و روح و روان جوانان را آزار میدهد، اصلاً دین برای چه آمده است؟ دین آمده که آزارها را کم کند، برای اینکه انسانها در برابر اذیت و آزار و مسائلی که رنج ایجاد میکند مصونیت بدهد، اصل حجاب هم برای همین آمده است، درعوض ما کاری میکنیم که کاملاً برعکس است، تمام آیات حجاب برای پیشگیری از آزار انسانها است، برای اینکه انسانها یکدیگر را آزار ندهند و عزت نفسشان حفظ شود، برای اینکه بتوانند در جامعهای کنار هم با احترام و بدون نگاه مصرفی و تحقیرآمیز زندگی کنند، اما رفتاری انجام میشود که تاثیر برعکس دارد، همهاش داریم از تعالیم قرآن منحرف میشویم، نمیدانم چرا دچار سطحی نگری در همه مسائل شدیم؟ ما چهل سال است تجربه داریم، دیگر اول انقلاب نیست، آثار منفی این رفتارها را دیدیم و متوجه شدیم که چه تبعاتی دارد، این همه اقدام سلبی پیشنهاد میدهند که موفق نیست، چهارتا هم اقدام ایجابی هم انجام دهیم.
- مگر راه دیگری هم جز اصلاح طلب بودن داریم؟! فکر من این است که الان باید یک مسیری در پیش بگیریم که یک اصلاحات اساسی داشته باشیم، یک دگرگونی اساسی باید اتفاق بیفتد.
- کاری که حاکمیت میتواند انجام دهد این است که تصور انسداد را بردارد، امید ایجاد کند، درگیری لایههای اجتماعی و فشارها را کم کند، زندانیها را آزاد کند، فضای عمومی جامعه را باز کند، اجازه تضارب آرا بدهد، رسانه را نسبت به طرح دیدگاههای مختلف باز کند، فشار را از روی دختران و خانمها بردارد، مسئله اصلی کشور حجاب نیست، مسئله اصلی کشور بحرانهای شدید اقتصادی و بیکاری است، یک جوان وقتی فارغالتحصیل که میشود سرگردان است، بحران اصلی که الان وجود دارد ناامیدی و عدم اطمینان نسبت به آینده است. همین اتفاقی که درباره عربستان رخ داد (توافق اخیر) یک مقدار امید در جامعه ایجاد کرد، پس میشود در سیاست خارجی و تعامل با دنیا عقلانیت هم بهکار برد.
منبع:
خبرانلاین