آملی لاریجانی قدرت کمرنگ شده مجمع تشخیص را احیا میکند؟
دی ماه ۱۴۰۲ که برسد، سالهای ریاست آملی لاریجانی بر مجمع تشخیص به ۵ سال میرسد، سالهایی پر فراز و نشیب برای فرزند آیت الله میرزا هاشم آملی و داماد آیت الله وحید خراسانی.
چه آنکه او همه این سالها بر صندلی تکیه زده است که سالها در اختیار آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و شاید قدرت خود را بیش از همه از شخصیت آیت الله مرحوم میگرفت، از همین رو بود که روسای بعد از هاشمی مسیری دشوار برای حفظ جایگاه ریاست مجمع تشخیص داشتند. مسیری که آملی لاریجانی هم کم و بیش دست اندازهای آن را تجربه کرد و حالا در آستانه ۵ سالگی آن است.
روزگار پرفراز و نشیب مجمع در پساهاشمی
مجمع تشخیص بعد از ۱۹ دی ۱۳۹۵ روزگاری متفاوت را طی کرد، تا پیش از آن روز، مجمع تشخیص از یک سو به سبب جایگاه مشورتی و مستشاری که برای نظام و رهبر انقلاب داشت و از سوی دیگر به سبب قدرت و نفوذ آیت الله هاشمی رفسنجانی جایگاهی ویژه و خاص در ساختار سیاسی کشور داشت و نقش «مصلحت سنجی» مجمع بارها و بارها به نمایش گذاشته شده بود. بعد از آیت الله، اما مجمع تشخیص کم کم از جایگاه گذشته خود فاصله گرفت و حضور آیت الله موحدی کرمانی و آیت الله هاشمی شاهرودی نتوانست روزهای پرفروغ مجمع را تکرار کند.
با انتصاب صادق آملی لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص، اما بار دیگر نگاهها به سمت مجمع تشخیص چرخید. او که ده سال مرد شماره یک دستگاه قضا بود حال صندلی ریاست را به ابراهیم رئیسی سپرده بود و خود با حکم رهبری قرار بود بر صندلی تکیه بزند که آیت الله هاشمی روزگاری سکاندار آن بود. شاید همین نیز بود که کار او را سختتر و دشوارتر میکرد و مجبور بود قدرتی که کم کم میرفت به فراموشی سپرده شود را احیا کند.
آملی لاریجانی این روزها در کرسی ریاست مجمع تشخیص با زبانی صریحتر از قبل و بدون تعارف هرگونه نقد به عملکرد این نهاد سیاسی را پاسخ میدهد و ابایی ندارد که تا پای افشاگری هم پیش برود. آیا آیت الله قدرت کمرنگ شده مجمع تشخیص در پساهاشمی را احیا میکند؟
حضور آملی لاریجانی در مجمع تشخیص در ابتدا آنگونه نبود که تصور میرفت، به نظر میرسید او نیز به مثابه موحدی کرمانی و هاشمی شاهرودی نتوانسته بود آن ارزش و اعتباری که هاشمی رفسنجانی به مجمع بخشیده بود را احیا کند، اما آملی لاریجانی کم کم روی دیگر سکه ریاستش بر مجمع تشخیص را به نمایش گذاشت.
آملی لاریجانی از همان روزی که در شورای نگهبان پرچم مخالفت را بلند کرد و از پشت پردهها در ردصلاحیت برخی چهرهها از جمله برادرش علی لاریجانی روایت کرد، روی دیگری از سیاست ورزی خود را علنی ساخت. او که تاکید داشت تصمیمات شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها غیرقابل دفاع است، تا آنجا پیش رفت که حاضر به امضا کردن اعتبارنامه ابراهیم رئیسی نشد و در شهریور همان سال ۱۴۰۰ راهش را از این شورا جدا کرد و از عضویت شورای نگهبان استعفا داد.
بعد از آن روزها آملی لاریجانی که حال تبدیل به یکی از منتقدان تفکر حاکمیت یکدست شده بود، در صندلی ریاست مجمع تشخیص با زبانی صریح تر، شفافتر و بدون تعارف نقدها و اعتراضات خود را بیان کرد و اینبار تلاش کرد با قدرت بخشیدن به صندلی ریاست مجمع تشخیص و پررنگ کردن نقش این نهاد سیاسی در تصمیمات سیاسی کشور، قدرتی که روزگاری در قوه قضاییه داشت را در مجمع تشخیص برای خود احیا کند.
پایان سکوتِ آیتالله
اظهارات و موضع گیریهای چند هفته اخیر آملی لاریجانی در مقابل دولت و مجلس در صدر تحلیلهای رسانهای بوده است. او مشخصا در مقابل تمامی نقدهای مجلسیها به هیات نظارت مجمع تشخیص ایستاده است و با تاکید بر جایگاه این هیات حاضر به عقب نشینی از هیچکدام از تصمیمات گرفته شده ذیل این هیات نشده است.
او حتی تا پای برخی افشاگریها نیز پیش رفته است و در آخرین مورد نیز آنجا که نقدها به موضوع شفافیت و مخالفت این هیات با مصوبه مجلس رسید پای رئیسی را به ماجرا باز کرد و تاکید کرد معطل ماندن این مصوبه در مجمع نه از باب مخالف هیات نظارت بلکه به سبب نگارش نامهای از سوی رئیسی به رهبری در مخالفت با طرح مجلس بوده است.
او طی هفته اخیر در کلاس درس خارج فقه خود به یک ماجراسازی دیگر علیه مجمع واکنش نشان داد و ضمن تکذیب قاطعانه ارسال نامه به رهبری درباره وضعیت اعتبار اسناد غیررسمی جزئیاتی مهم از این ماجرا را نیز فاش کرد تا نشان دهد در افتادن با مجمع تشخیص بدون هزینه نخواهد بود. او خطاب به آنها که در این ماجرا نقش داشتند گفت؛ «برخی فضا درست میکنند. یکی که راجع به همه چیز حرف میزند، میگوید باید خون گریه کنم اگر این حرف [نامه مجمع تشخیص مصلحت به رهبری انقلاب]درست باشد. دیگری میگوید آقای لاریجانی در برابر رهبری انقلاب شرم کن! [در حالی که]ما نه جلسه داشتیم و نه نامه نوشتهایم. این چه حرفهایی است که میزنید؟ چرا آنقدر دروغ میگویید؟ کسی که ردای پیغمبر پوشیده است، باید دروغ بگوید؟ ما طرح را معطل کردهایم؟ پس این جلسات چه بوده است؟
ما مخالف نظر رهبری انقلاب نامه نوشتهایم و جلسه گذاشتهایم و مصوبه داشتهایم؟ چرا دروغ میگویید؟ ما نه جلسه داشتهایم و نه نامه نوشتهایم. عدهای از فضلا در حوزه علمیه قم که متدین و دغدغهمند هستند دور هم جمع شدند، طرح مجلس را دیدند، با کمیسیون حقوقی و قضایی مجمع تشخیص مصلحت جلسه گذاشتند، با پژوهشگاه شورای نگهبان جلسه گذاشتند، با خود همین کارشناسانی که این ادعاها را دارند جلسه گذاشتند و خود فضلا هم بحث کردند.»