مذاکره با واسطه یا بیواسطه؟
حسین امیرعبداللهیان در گفتوگو با خبرگزاری کیودو از ابتکار ژاپن برای از سرگیری مذاکرات هستهای خبر داد؛ ابتکاری که چنانچه با منافع ایران همسو باشد، از سوی تهران مثبت است.
نخست اینکه به نظر میرسد سخن از این طرح باید در نقل قول دقیقتر باشد چون طرح خود بیانگر این است که در کلیت خواستههای ما را تامین میکند یا نه؟ دوم اینکه آیا ایران آمادگی دارد در صورتی که طرف مقابل یعنی آمریکا این طرح ژاپن را بپذیرد، براساس این طرح مذاکرات داشته باشد آن هم مذاکرات مستقیم نه اینکه باز ژاپن واسطه شود چون واسطهها کار را طولانیتر و پیچیدهتر میکنند.
گرچه آنطور که در برخی خبرها آمده، گویا دولت مخالفتی با مذاکرات مستقیم نداشته به شرطی که این مذاکرات مستقیم مفید باشد و تامین کننده حق ملت ایران باشد. در اینصورت باید توجه کنیم که اصولا هیچ تضمینی در هیچ مذاکرهای وجود ندارد که از قبل بگویند این مذاکره حتما تامین کننده حقوق حقه آن طرف مذاکره کننده خواهد بود. یعنی مذاکره یک راه حل منطقی دیپلماتیک است که باید بهموقع بهکار گرفته شود.
اما اینکه چه زمانی فرا میرسد که ایران بالاخره میپذیرد که با آمریکا مذاکره کند را نمیدانم اما به نظرم راهحل مفید این است که ایران بپذیرد که مستقیما با آمریکا مذاکره کند ولو اینکه به نتیجه مورد نظری دست پیدا نکند. چون قرار نیست که همه مذاکرات حتما به نتیجه برسد. اما حسن مذاکرات چیست؟ اولا، ما نمیدانیم که آیا به نتیجه میرسد یا نمیرسد پس درصدی وجود دارد که به نتیجه برسد. ثانیا، وقتی مذاکره میکنیم نشان میدهیم که اهل منطق هستیم و خواهان رسیدن به راه حلهای منطقی هستیم ضمن اینکه فضا را مثبت میکنیم. وقتی فضا مثبت میشود، میتوانیم از این فضای مثبت برای پیشبرد اهداف خودمان در افکار عمومی و دیپلماسی عمومی و در روابط دوجانبه و خیلی جنبههای مختلف دیگر استفاده کنیم. ولی وقتی در مذاکره بسته باشد به معنای شروع بحران است. در روابط بینالملل نمیتوان در مذاکرات را مطلق بست. باید مثل شیر داخل میدان مذاکره شویم با قوت و قدرت حال اگر به نتیجه رسیدیم، دست مریزاد و اگر نرسیدیم هم چیزی از دست نمیدهیم. از مذاکره کردن، کشوری چیزی ازدست نمیدهد.
درحقیقیت نتیجه مذاکرات مهم است که چه میدهیم و چه میگیریم اما نفس خود مذاکرات خوب است. بنابراین اگر طرح ژاپن منجر به شروع مذاکرات شود و این مذاکرات مستقیم هم باشد به نظر میرسد گام خوبی است برای اینکه بتوان به راهحلهای منطقی دست پیدا کنیم و ببینیم میتوانیم مشکلات موجود را برطرف کنیم. از این رو به نظر میرسد نباید ناامید بود و همیشه باید امیدوار بود برای اینکه بتوانیم نتیجه بگیریم چون به این قائل هستیم که اصلا راه حل دیگری جز مذاکرات وجود ندارد. برای حل مسئله تحریمها که تاثیرش در مجموع یک فاجعه است، راه حل این است که مذاکره کنیم ولو اینکه در داخل شرایط خوب اقتصادی هم بتوانیم فراهم کنیم ولو اینکه بتوانیم زمینه خوبی برای مقابله با تحریم فراهم کنیم ولی در نهایت کار ما پایان دادن به شرایط تحریمی و ایجاد یک فضای مناسب برای ایران مانند دیگر کشورهاست.
ایران در تحریم به معنای عقب افتادن در رقابت با کشورهای منطقه و صرف هزینههای بیشتر در مسائل اقتصادی برای دور زدن تحریم هاست. هزینههایی که میتواند خرج سازندگی و پیشرفت و آبادانی کشور شود. به هر حال باید فکر اساسی کنیم که مذاکرات را به صورت مستقیم شروع کنیم ولو اینکه به نتیجه نرسیم که به نظر میرسد 50- 50 است و هر مذاکره میتواند به نتیجه برسد یا نرسد ولی به خاطر اینکه به نتیجه نرسیم نباید مذاکره را از دستور کار خارج کنیم. از طرفی چون بین ایران و آمریکا چندین سرفصل اختلافات حدود 10 مورد وجود دارد و سرفصلهای مختلف را شامل میشود بنابراین باید قائل به این باشیم که یکی از همین سرفصلها که تبادل زندانیان و بحث دیگر بحث آزادسازی داراییهای مسدود شده ایران است چنانچه حل شود، تاثیر مثبتی داردکه احیانا بتوانند روی سایر موضوعات مورد اختلاف هم راه حلی پیدا کنند.
*تحلیلگر مسائل بینالملل