پیوند مطالبه حقوق فردی با ایدئولوژیها، مذاهب و الزامات اجتماعی چگونه است؟
هادی خانیکی نوشت: در ایران امروز، مطالبه حقوق فردی بیش از هر زمان دیگر شخصی شده و کمتر از هر زمان دیگر خود را با ایدئولوژیها، مذاهب الزامات اجتماعی پیوند زده است. نشانههای این تحول به ویژه در مطالبات نسلهای جدید و زنان دیده میشود.
«بیماری و بازگشت کنشگر» عنوان یادداشت هادی خانیکی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده است:
« با ضعف و ناتوانی هم چون نسیم خوش باش بیماری اندرین ره خوشتر ز تندرستی حافظ
1) برای رصد وضعیت کنونی بیماریم باید منتظر نتیجه پت اسکن (توموگرافی انتشار پوزیترون) میماندم تا ردیابهای هستهای نشان دهند که چه اتفاقاتی در بدن در حال وقوع است و آیا غدد سرطانی بعد از عمل و شیمیدرمانی باز هم منتشر شده یا بازگشتهاند یا نه؟ سرانجام نتیجه مثبت آمد و نشان داد که خوشبختانه فرآیند درمان تاکنون ثمربخش بوده است. باید شکرگزار خداوند بود که در همنشینی با سرطان، جهانی پر از امید و ایستادگی آفرید و قدر نقش پزشکان دانشمند و چیرهدست، خانواده همدل و همراه و دوستان همدرد و هماندیش را در تکوین این روند درمانی به جد دید و دریافت نمیتوان در بیماری به غرقاب «ترس از مرگ» افتاد و از دشتهای وسیعی که در امتداد رود خروشان «امید به زندگی است» غافل ماند. رصد بیماری و سنجش گام به گام مراحل درمان قطعا ضروری و لازم است، اما بالاتر از آن باید برای رصد سلامت و سنجش لحظه به لحظه زندگی به نشانگرهای موثرتر روی آورد. آنجا که بیمار حس کند هنوز دستهایی برای زنده ماندنش به دعا بلند است و خود نیز میتواند تکاپویی هر چند خرد برای جامعهاش داشته باشد، سلامت افق میگشاید.
2) بازگشت «کنشگر» را میتوان به عنوان استعاره مشترکی برای عبور از دو دنیای «بیماری تن» و «گسیختگی جامعه» به کار گرفت. دست و پنجه با بیماریهای سخت نرم کردن و تن به فرسایش و زوال اجتماع ندادن، نیازمند کوششهای مجدانه و متکی بر باور به گسترشپذیری جهان درون و بیرون است. بازگشت کنشگر پاسخی به ضرورت رد انفعال و تماشاگری صرف است، هر چند چگونگی آن خود موضع پیچیده و مناقشهبرانگیزی است.
3) «بازگشت کنشگر» که نظریه اجتماعی آلن تورن برای تبیین جامعه پساچیستی است، ابعاد مهم و گستردهای دارد.
آلن تورن، جامعهشناس برجسته فرانسوی روز جمعه 19 خرداد در نود و هشت سالگی درگذشت و من که معمولا در آمد و شد میان جهان پساسرطانی خود و جهانهای پساکنونی دیگرم، این رهیافت او را مفید برای ساختن پلی میان دنیای معرفت فردی و کنش جمعی دیدم. به گفته تورن «بازگشت کنشگر در تمامی سطوح زندگی اجتماعی رخ میدهد... سوژه نوین بیش از آنکه بر پایه تسلط بر جهان و تغییر آن تعریف شود، بر پایه توان فاصلهگذاری میان خودش و ظرفیت تسلطش بر جهان و ساز و برگها و گفتمانهای مرتبط با آن تعریف میشود... سوژه سرشار از تمنای ملاقات با آن دیگری است که او را در مقام سوژه به رسمیت میشناسد. سوژه را در مبارزه با توتالیتاریسم و شکنجه، در اعتراض به زبان بیروح و شبهعقلانی سیاست قدرت و در طرد تمامی تعلقات میتوان دید.»
4) آلن تورن که بنا به دادههای «شاخص ارجاعات در حوزه علوم اجتماعی» در میان بیست دانشمند زنده برتر جهان قرار دارد، متفکران صاحبنامی چون مانوئل کاستنر و فرانسوا دوبه از جمله شاگردان او به شمار میآیند، برای فهم جهان امروز نظریهها و رهیافتهای ارزندهای دارد. به تعبیر دکتر سلمان صادقیزاده، مترجم پرکار و توانای آثار او «اندیشههای تورن نقشه کلانی از چرخش پارادایمهای جهانی به دست میدهد که شاید بر مختصات کشورهای پیشرفته متمرکز است، اما میتوان مختصات سایر کشورها را نیز در آن یافت.»... نظریه تورن به همان میزانی که نمایانگر وضعیتی جدید است، نمایانگر فردی جدید نیز هست، فردی که از رهگذر فردشدگی و سوژهشدگی تلاش میکند گذشته و حال خود را به هم پیوند بزند و از این رهگذر وجود خود را در آینده گسترش دهد.
5) رهاوردهای نظری تورن برای جامعه کنونی ایران و کنشگر ایرانی نیز درخور توجه است. «سوژه شخصی» چهرهای جدید است که ذیل «جهان جهانی شده» امروز در تحولات ایران امروز نیز با وضوح به چشم میآید. مترجم اثر ارزشمند «برابری و تفاوت» تورن که در پاسخ به این پرسش نگاشته شده است که آیا میتوانیم با هم زندگی کنیم ملاحظهای تاملبرانگیز در این زمینه دارد: در ایران امروز، مطالبه حقوق فردی بیش از هر زمان دیگر شخصی شده و کمتر از هر زمان دیگر خود را با ایدئولوژیها، مذاهب الزامات اجتماعی پیوند زده است. نشانههای این تحول به ویژه در مطالبات نسلهای جدید و زنان دیده میشود.
در افکار عمومی ایران امروز سیاست زندگی به سرعت جایگزین سیاست رهایی میشود و سرعت این جایگزینی تا حدی است که برخی به اشتباه افتاده و از آن به زوال سیاست و نهیلیسم پیشرونده یاد میکنند. آنچه ما از آن به شکاف نسلی یاد میکنیم و گاهی با دیده سرزنش بدان مینگریم، در مواردی ناشی از ناتوانی درک منطق رفتاری نسلهای جدید است یا چیزی که همواره برای نسلهای قدیمی دشوار بوده است. آلن تورن که در دوران اصلاحات به ایران هم آمده و پدیده مشارکت اجتماعی فعالانه زنان ایرانی را از نزدیک دیده و ستوده درباره مسائل اجتماعی ایران مستقیما نیز ورود داشته است. از جمله آنکه مساله جهانیان را معلول فراوانی و تنوع «منعها» و نتیجتا سرگردانی در میان «مجازها» میداند و به همین سبب از سرزنش و ارجاع سرگردانیهای نسلی به خود کنشگران جوان پرهیز دارد. پس ناروا نیست که برای تحقق «بازگشت کنشگر» در هر دو وجه بیماری و سلامت خود در جامعه به فهم «سیاست زندگی» و کنش در پارادایمهایی نو روی آوریم که در آنها انسان به هیچ وجه دست بسته و ناتوان نیست. »