چه خوب که نرفتی عادل!
نوشتن از عادل فردوسیپور و اهمیت جایگاه او در عرصه گزارش و مجریگری امری تکراری است. ویژگیها و تواناییهای او در این دو عرصه بر کسی پوشیده نیست و برشمردن بیشتر آنها تکرار مکررات است.
شاید فقط نیاز به داشتن دیدگاههای عجیب و غریب باشد که بتوان عادل و شم پرقدرتش را در این زمینهها زیر سؤال برد؛ دیدگاهی که البته تعدادی از مسئولان صداوسیما و بهطور خاص، رئیس شبکه سه سیما، آن را داشت و با حرکتی شبیه به هاراگیری، پربینندهترین برنامه صداوسیما در دو دهه گذشته را تعطیل کرد و نهایتا کاری انجام داد تا عادل فردوسیپور که یکتنه جور جذب مخاطب در تلویزیون را میکشید، بیخیال شود و برود.
این موضوع شاید بزرگترین شاهکار مسئولان تلویزیون باشد که در عصرِ فرار مخاطب به سمت شبکههای ماهوارهای و اینترنتی، بهترین مجری – گزارشگر و پرمخاطبترین برنامهاش را از دور خارج میکند. هرچند این موارد هرگز عامل اصلی محبوبیت عادل فردوسیپور نیست. او بیباک و شجاع و همواره در تلاش برای نوآوری و خلاقیتهای دلنشین در عرصه کاری نشان داده است. فاکتور مهمتر اینکه در این مسیر از اصولی که برای خودش تعریف کرده، عدول نکرده و پای عقایدش ایستاده است. این یکی از آن دست ویژگیهای فردوسیپور است که کمتر دیده شده است.
نمونهاش هم کم نیست، ولی فقط کافی است ناهارخوردنش کنار دانشجویان دانشگاه شریف در حیاط این دانشگاه را دوباره بررسی کرد. او نشان داد اهل چرتکهاندازی نیست و انتخاب درست را انجام میدهد. این موضوع برای آنهایی که تصور میکردند فردوسیپور بهواسطه تهیهکنندگیاش در تلویزیون همچنان معادلات را برای خودش محفوظ میدارد، سنگین از آب درآمد و رو به همان حربه تکراری همیشگی آورده و شایعاتی به راه انداختند که فردوسیپور هم قرار است بهزودی مهاجرت کند.
شاید مهاجرتکردن برای کسی که چندین سال مورد بیمهری قرار گرفته، گلایهای به جا نگذارد، ولی عادل نشان داده حداقل تا به الان اهل رفتن نیست. او بارها گفته دل در گرو خاک اینجا دارد و حاضر نیست آن را با پیشنهادی عوض کند. شاید همینهاست که عادل را خاص میکند و با وجود طرح قبلی برای کمرنگکردنش بین مردم، همچنان محبوبش میدارد.
این اولین بار نبود و احتمالا آخرین بار هم نخواهد بود که شایعه مهاجرت عادل فردوسیپور به گوش میرسد. از همان زمانی که برنامه ۹۰ تعطیل شد و بیمهریها علیه او شکل گرفت، شایعات مربوط به خروجش از ایران رو به فزونی گذاشت. حتی زمانی که صدایش هم در تلویزیون سانسور میشد و عادل برای گزارش فینال بازی لیگ قهرمانان آسیا سفری به کشور همسایه داشت، بازهم برایش حرفوحدیث درآوردند که رفته تا زمینه مهاجرتش را فراهم کند.
در این بین بارها هم از پیشنهادهای سنگین مالی که به دستش رسیده، پرده برداشته شده است. تقریبا تمامی شبکههای آن طرف آبی با دستمزدهایی که نمونهاش بین ایرانیها هرگز دیده نشده، عادل فردوسیپور را میخواستند، ولی همانطورکه خودش میگوید، پاسخش به این درخواستها از آن دست پاسخهای زیر سهثانیهای است: «نه».
عادل نهایتا عطای کارکردن در تلویزیون را به لقایش بخشید، ولی دوباره حواشی به وجود آمده برایش یک سمت مستقیم را نشانه رفت و خبر از این داد که او هم قرار است مهاجرت کند. شاید مهاجرتکردن برای کسی که چندین سال مورد بیمهری قرار گرفته، گلایهای به جا نگذارد، ولی عادل نشان داده حداقل تا به الان اهل رفتن نیست. او بارها گفته دل در گرو خاک اینجا دارد و حاضر نیست آن را با پیشنهادی عوض کند. شاید همینهاست که عادل را خاص میکند و با وجود طرح قبلی برای کمرنگکردنش بین مردم، همچنان محبوبش میدارد. آنقدر محبوب که باوجود عدم فعالیت در تلویزیون، همچنان توانایی بردن جوایز مردمی را دارد. تازهترین آنها مربوط به جشن حافظ است.
در این مراسم سالانه، از برترین آثار سینمایی و تلویزیونی تقدیر و قدردانی میشود، ولی امسال توجه ویژهای به فعالیت در بستر اینترنت هم شده بود، بهطوریکه در بخش برترین چهره تلویزیونی، هفت نفر برای رسیدن به این عنوان از سوی هیئت داوران به عنوان کاندیدا معرفی شدند که دست آخر این جایزه به عادل فردوسیپور رسید. او در هتل اسپیناس وقتی که روی سن رفت تا جایزهاش را دریافت کند، از این گفت که خوشحال است که کنار مردم مانده است. «جایزهبردن همیشه لذتبخش است، من همیشه در این سالها جایزه بردهام، اما لطف این جایزه چیز دیگری است. پس از گذراندن پنج سال که همه درها به رویم بسته شد و سخنهایی که شنیدم، خوشحالم که کنار مردم و در ایران ماندم و لطف مردم را با تکتک سلولهایم احساس کردم».
خوب شد که عادل فردوسیپور نرفت تا نهتنها نقشه عدهای عملی نشود بلکه همین مردم همچنان از داشتنش کِیف کنند.