اشتهای سیری ناپذیر خالص سازی!
اتفاقی که در جریان یک گفتوگوی تلویزیونی با پدر مرحوم عجمیان رخ داد، از چند حیث در تاریخ 45ساله پس از انقلاب بیسابقه است و عجیبتر اینکه، به نظر میرسد هیچگونه اقدامی هم دراینباره نخواهد شد و همین، عاملِ خطرناک ماجرا است.
نکته اول: تهیهکننده و مجریان اینگونه برنامهها پیشاپیش هم شناخت کاملی از مهمان خود دارند و هم انتظار روشنی دارند که چه بگویند. حتی ممکن است پیش از برنامه هم هماهنگیهایی صورت داده باشند. بهویژه افراد عادی را راهنمایی میکنند که چه بگوید و چه نگوید. اگر از این جهت نگاه کنیم، پروژه خالصسازی در حال برداشتن گامهای بزرگتری برای زدن یاران سابق خودشان است. همانگونه که بارها گفته شد خالصسازی جریان قابلمهار نیست. خالصسازی جریان بیپایان و سیریناپذیر است، فقط براساس آسیاب به نوبت، امروز نوبت بخشی از آنها رسیده است.
نکته دوم: شرایط طرح چنین مباحثی است که اهمیت دارد. در وضعیت کنونی منطقه که حکومت تمام توان خود را صرف توجه مردم به فلسطین و جنگ غزه کرده است، غیرممکن است که کسی صاحب تدبیر سلیم باشد، ولی مرتکب چنین خبطی شود و تمام توجهات را به چنین برنامهای جلب کند. این رفتار، شاید بزرگترین خوشخدمتی به اسرائیل بود که میتوانست انجام شود که امیدواریم برنامهریزیشده نباشد.
نکته سوم: ادعاهای پدر آن مرحوم و برخوردهای مجری است که قطعاً اگر نتواند ثابت کند، جرم است. کوچکتر از این اتهامات را دیگران بزنند با مجازات مواجه میشوند. اتفاقاً حالا که وی این ادعاها رامطرح کرده، طرف مقابل ماجرا هم میتواند خواهان رسیدگی علنی به اتهامات بهویژه دو نفر اعدامشده شوند. آیا طرفداران افزایش اعدام، این مسئله را میپذیرند یا همچنان میخواهند پروندهها به صورت غیرعلنی رسیدگی و احکام اعدام صادر و اجرا شود؟
نکته چهارم: به نظر میرسد که باید اصول عدالت که در گفتار و رفتار ائمه(ع) و منابع موجود به خوبی شناختهشده است، مورد توجه قرار گیرد. بهطور کلی، با آمدن اسلام یکی از اولین تغییرات در حقوق کیفری این بود که خونخواهی فقط علیه قاتل اثباتشده انجام میشود. دیگر دوران خونخواهی قبیلگی و تداوم خونریزیها به پایان رسید. هرگاه جاهلیت بهویژه در دوران بنیامیه جان میگرفت، آن فرهنگ منحط را زنده میکرد. پس چگونه است که بهراحتی فرهنگ انتقامجویی جمعی از رسانه رسمی منتشر میشود، درحالیکه در همین لحظات، شاهد یکی از زشتترین این نوع انتقامگیریها از سوی اسرائیل در غزه هستیم.
نکته آخر: روشن است که جریانی تندرو میخواهد استقلال قضایی را از طریق فشار آوردن به این دستگاه مخدوش کند. آنان دنبال احیای بعضی از رفتارهای گذشته هستند. این درحالی است که دستگاه قضایی در حال عبور از مسیری است که میتوان اندکی امید به تداوم این مسیر داشت؛ ولی جناح تندرو دنبال بیاعتبار کردن امر قضایی است. به همین علت نابخردانه سوال میکنند که اگر فلانی پزشک نبود، باز هم اعدام نمیشد. همین سوال ر ا دیگران هم میپرسند که اگر رسیدگی علنی بود و گروه فشاری نبود آیا کسی اعدام میشد؟ این حد از خودزنی درونساختاری در چنین شرایطی در هیچ مقطع از هیچ نظام سیاسی نمیتوان سراغ گرفت، جز از یک گروه نابخرد و تمامیتخواه که مزورانه، پوستین وارونه وفاداری و حمایت از نظام سیاسی بر تن کرده است و گامبهگام پیش آمده است.