آقای دبیر، آقای نکیسا؛ شما پاداش وفاداریتان را میگیرید!
این روزها با داغ شدن بحث انتخابات فدراسیون فوتبال نامهای مختلف برای ریاست مطرح میشود.
گویا بعضی دوستان و نزدیکان علیرضا دبیر برای این که مثلا نشان بدهند او چقدر مدیر خوب و موفقی است، یک موج خبری راه انداختهاند که به استاد توصیه شده بعد از آبادانی کشتی، سراغ فوتبال برود و آنجا را هم درست کند! برخی رسانهها هم در این چند روز حسابی روی داستان مانور کردهاند و تا توانستهاند، موضوع را جدی جلوه دادهاند، بلکه عالم و آدم در مورد تواناییهای مدیریتی آقای رییس شیرفهم شوند. دمتان گرم!
کاری به کیفیت عملکرد دبیر در کشتی نداریم و اظهار نظر در این مورد بر عهده متخصصان است، اما اتفاقا حضور امثال او نه در فوتبال، که در هیچ پست و جایگاهی در این مملکت غیرممکن نیست. آنها در دسته برخوردار «خودیها» جا میگیرند؛ دارندگان باورهای همسو که معمولا همه چیز بینشان تقسیم میشود. در سیستمی که مجری تندرو تلویزیون آن سر از مجلس در میآورد، مداحش میتواند استاد دانشگاه شود و رییس صداوسیما را در پتروشیمی بالای سر هولدینگ خلیجفارس میگذارند، چرا بحث حضور دبیر در فوتبال باید عجیب باشد؟ اصلا او را بیاورید و هر دو فدراسیون را همزمان بدهید دستش!
نیما نکیسا پس از بازنشستگی از فوتبال، فقط یک دوره کوتاه مربی دروازهبانهای نفت تهران بود، اما بعد از چهار تا مصاحبه ناگهان پی به استعداد سرشار او بردند و به مدیرعاملی باشگاه ذوبآهن منصوبش کردند! خب اگر توانا بود، چطور در همه این سالها او را ندیده بودید؟ اینها پاداش وفاداران است. خیلی از پستها، نه بر اساس شایستگی، که با معیار دوری و نزدیکی نسبت به «ما» تقسیم میشود. همانطور که عجیب نیست بزرگان خون دل خورده فوتبال به حاشیه رانده شوند و شاهد تاجگذاریهای پیدرپی تاج و شرکا باشند. به خدای احد و واحد که اگر فردا صبح دبیر را در صدر خیابان سئول ببینیم هرگز تعجب نخواهیم کرد. ما در این کشور، از این عجیبترهایش را دیدهایم!